در زمره اتفاقاتی که سعی میشود در برابر تکانههای سیاسی و مدیریتی در الگوی حکمرانی برای دوران پساتکانه شکل داد، فرایند بازگشت به حالت پایدار یا رسیدن به یک الگوی مانای جدید است.
وفاق ملی یکی از این گزارههاست که بعد از عبور از مسیر پرپیچوخم انتخابات مطرح میشود که معمولا در نگاه اهلسیاست میتوان با این روش ضمن همراهسازیِ افکارعمومی، شبکه هواداران و جماعت بیتفاوت، فرصت زمانی و روانی بیشتری را برای پیادهسازی تغییرات مدنظر ایجاد کرد.
واژگان وفاقملی دارای اثر روانی مثبت و بسامد انرژیک برای جامعه پساانتخابات و انتخاب آن هوشمندانه است. اما شکلدهی این وفاق ابزار، ادبیات و رفتارهایی را میطلبد تا باورپذیر، مانا و فراگیر شود. برخی سیاسیون در این مرحله برای عبور از ایجاد تعهد جدید برای خود یا خرید وقت بیشتر، از تعریف و شفافسازی محتوا و قواعد مدنظر خود پیرامون مضمون دولت وفاق ملی طفره میروند یا غفلت میکنند و این یک تهدید و آسیب جدی است.
«یکی از عواملی که این وحدت را خدشهدار میکند، مفاهیم مشتبهی است که دائما در فضای ذهنی مردم پرتاب میشود. هرکس هم بهگونهای معنا میکند؛ یک عده از اینطرف، یک عده از آن طرف؛ جنجال و اختلافِ غیرلازم درست میشود. البته دشمن در همه این مسائل سود میبرد و به احتمال زیاد در این مسائل -یا در همهاش، یا در بعضیاش- دست هم دارد. این را ما نمیتوانیم ندیده بگیریم.»
در این موضع است که رسانهها میتوانند با ورود خود به این بحث ضمن شاداب نگهداشتن ایده به شفافسازی محتوای میدانی آن کمک کنند. هرچند در اغلب موارد نباید از سیاسیون توقع داشت که بتوانند تا آخر با این شفافیت کنار بیایند، اما رسانه انقلابی وظیفه خود میداند برای کمک به شناخت بهتر امت و دستیابی به الگوی صحیحِ ایدههایی مانند وفاق ملی، فداکارانه و صریح آن را در سبد مطالبات و پایش خود قرار دهد.
وفاق ملی بخشی از مسیر است و شاید هم تنها مسیر. البته میتوان آن را یکی از شاخصهای ارزیابی و صحتسنجی برای حرکت درست برای رسیدن به هدف تعریف کرد.
وفاق ملی بهعنوان گونهای از زیستاجتماعی، دارای ابعاد و چارچوبها و قاعدهمندیهایی است. اگر چنین نباشد، این وفاق ملی خود تبدیل به اسم رمزی برای افتراق و مرزبندیهای جدید میشود.
یکی از مهمترین شاخصهایی که میتوان برای وفاق ملی متصور بود فارغ از نوع نگاه کارکردی به آن، محتوا یا دال مرکزی این وفاق است.
وفاق براساس منافع است یا برای نیل به منافع؟ وفاق برای دفع ضرر ملی است؟ مرزهای وفاق ملی چگونه ترسیم میشوند؟ و غیره.
با پاسخ به اینگونه سؤالات میتوان مرز بین وفاق ملی محدود یا موقت را با ادبیات جبههسازی در الگوی انقلاباسلامی مقایسه کرد.
در جبههسازی براساس انگیزهها و محرکها و با نگاه به اهداف حرکت و کارکرد میتوان جبهه را ارزیابی کرد.
وفاق ملی اگر دارای سببِ معلوم و شفاف نباشد، اگر مسیر و قواعد خود را نتواند فراگیر کند، اگر مقصود خود را از این همآیی، درست و متناسب با مخاطب نچیند، قطعا دچار ریزش و آسیبِ افتراق میشود؛ لذا گفتمان جدیدی که با کلیدواژه وفاق ملی به بهانه شکلگیری دولت محترم چهاردهم در حال شکلگیری است، نیازمند قاعدهمندسازی و اقناعسازی است.
به نظرم برای کمک به این گفتمان با رویکردی که رهبرمعظمانقلاب درخصوص کمک به این دولت بهعنوان وظیفه همگانی بیان کردند، میتوان با ورود به بسط و تعمیق این گفتمان، باری از روی دوش دولت برداشت.
ادبیات صریح حضرتآقا که در آیین عزاداری اربعین در بین دانشجویان طرح شد میتواند به بازآرایی این کلیدواژه و قاعدهمندسازی آن کمک کند. برای کمک به تعریف وفاق ملی این گزاره بهعنوان دال محتوایی پیشنهاد میشود:
این نوع نگاه به وفاق ملی میتواند ملاک عمل قرار بگیرد. این گزاره این موارد را در درون خود دارد:
اول، دال مرکزی و نرمافزار خود را مشخص میکند؛ دوم، حدود و مرزبندیهای خود را معلوم و قابلارزیابی کیفی و تجربی میکند؛ سوم، الگوی خود را از یک مفهوم صرف به مجموعه روابطاجتماعی توسعه میدهد؛ چهارم، اهالی این زیستبوم اجتماعی پویا را با مضمون طرحشده همراه و به جامعه هوادار میافزاید؛ پنجم، نظارت اجتماعی درونگفتمانی خود را مستحکم میکند.
همچنین تعریف وفاق ملی براساس این منظومه این نتایج را در دل خود دارد:
عمر این ایده جمعی (وفاق ملی) را مستمر و تا دوران پساهدف هم امتداد میدهد: «کارزار میان جبهه حسینی و جبهه یزیدی تمامنشدنی است؛ این کارزار ادامه دارد... قبل از دوران امامحسین (ع) هم این دوجبههای وجود داشت، در زمان بعد از ایشان هم وجود داشته، امروز هم وجود دارد، تا آخر هم وجود خواهد داشت.»
برای این حرکت عقبه راهبردی و عمق ایدئولوژیک ترسیم میکند: «برای اینکه درست بتوانید فکر کنید، با قرآن آشنا بشوید. قرآن را بخوانید، تأمل کنید. از کسانی که پیش از شما و بیش از شما تأمل کردند، یاد بگیرید. یاد گرفتن ننگ نیست، افتخار است. همیشه باید یاد بگیریم، تا آخر عمر باید یاد بگیریم.»
تضمین تعهد به ماندگاری بر مدار محور وفاق ایجاد میکند: «جوانیتان را قدر بدانید. میدان وسیعی در مقابل شماست، انشاءا... هفتاد سال دیگر، شصت سال دیگر شما در این دنیا حضور خواهید داشت و کار خواهید داشت. از این فرصت استفاده کنید. برای این فرصت طولانی برنامهریزی کنید. برای اینکه برنامهریزیتان درست از آب در بیاد، فکر کنید.»
نرمافزار این زیستبوم بهشدت قابلیت روزآمدی دارد: «این جنگ اشکال مختلفی دارد. در دوران شمشیر و نیزه یک جور است، در دوران اتم و هوش مصنوعی و امثال اینها یک جور دیگر است، ولی هست. در دوران تبلیغات بهوسیله شعر و قصیده و حدیث و بیان کلمات یکجور است، در دوران اینترنت و کوانتوم و امثال اینها هم یک جور است، ولی هست. در دوران دانشجو بودن انسان یکجور است، در دوران مدیر شدن و مسئول شدن یکجور دیگر است؛ در همه احوال هست.»
اینگونه از وفاق را مسیر کمنظیر نیل به هدف تعریف میکند: «پول و مقام و قدرت و موقعیتهای اجتماعی حقیرتر از آناند که هدف زندگی انسان قرار بگیرند. هدف زندگی، بندگی و رسیدن به خداست، راهش هم فقط همین است: سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ.»
این اولین گام در ورود رسانهای ما به تعریف وفاق ملی است. در یادداشتهای بعدی دراینخصوص مواردی دیگر طرح خواهد شد. درخصوص بایستهها، مرزها و غیره.
شهرآرا همچنین آمادگی دارد دراینمورد انعکاسدهنده یادداشتها و نظرات دیگر اهالی عرصه رسانه باشد.
* در این یادداشت جملات داخل گیومه بیانات رهبرمعظمانقلاب است.