بخش اول| گفتن و نوشتن از چالشهای نظام بازنشستگی فعلی و بحرانی که پیشروست، دیگر سخت شده است. نه آنکه، چون ابعاد مختلف این بحران، علل و پیامدهایش یا حتی راهحلهای آن ناشناخته باشد که در واقع بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران این حوزه مدتهاست به آن پرداخته و اصلاحات گوناگونی را پیشنهاد کردهاند. سخت از این جهت که امید به تغییر کمرنگ و حرفها رنگ تکرار گرفته است. سخت میتوان سخنی جدید گفت. بارها از کسری نقدینگی صندوقهای کشوری و لشگری و بار مالی که به دولت تحمیل میکنند یا کسری صندوق تأمیناجتماعی و تأمین گران آن با وام بانکی گفته شده است. بارها از سالمندی جمعیت، ابعاد بزرگ بحران مالی که پایداری و وجود صندوقهای بازنشستگی را تهدید میکند و در مقابل، از عدم اصلاح قوانین مستمریها و کنترل مخارج ابراز نگرانی شده است؛ از بیهنری حکمرانان که از دل جمعیت جوان، صندوقهای بازنشستگی پیر و بالغ بیرون کشیدهاند و از دل قوانین سخاوتمندانه مستمریهایی بهشدت ناکافی، همه گلایه کردهاند. بارها از مشکل اعتبار صندوقهای عمومی که بهزور اجباریبودن از کارگر و کارفرما حقبیمه میگیرند، از نارضایتی عمومی و از ناکارآمدی خدمات گفته شده است. حتی اقتصاد سیاسی عدم اصلاح سیستم بازنشستگی، منافع گروههای ذینفع و اسیر مسیرشدن کارشناسان و مدیران این حوزه بارها تحلیل و بررسی شده است.
اما مطلبی که در اینجا با خواننده در میان گذاشته خواهد شد متفاوت است. در این یادداشت از موضوعی گفته خواهد شد که حداقل در داخل کمتر به آن پرداخته شده است؛ یعنی اختیار نکول تعهدات بازنشستگی (Default Option). نکول یعنی خودداری از پرداخت وجه حواله، برات و غیره. اما اختیار بهمعنی داشتن یک گزینه و قدرت اجرای آن است. اختیارات بهطور کلی دارای ارزشی اقتصادی هستند. گاهی قیمت آنها مشخص است، چون برای آن بازار وجود دارد؛ مانند اختیار خریدوفروش سهام و گاهی نیز ممکن است برای آن بازار مشخصی وجود نداشته باشد، اما در این صورت نیز افراد در هنگام مبادلات خود و عقد قرارداد سعی میکنند بهترین برآوردها را بهکار گیرند. مستمری بازنشستگی نیز یک وعده، آن هم از نوع دور و بلندمدت است و طبیعتا مانند هر قول یا وعده دیگری ممکن است از طرف ارائهدهنده برآورده نشود. بهعبارت دیگر، ارائهدهندگان مستمریهای بازنشستگی همواره اختیار نکول تعهدات و خاتمه طرحها را دارند، اما ارزش این اختیار نکول برای همه طرحها یکسان نیست. قاعدتا ارزش اختیار نکول وابسته است بهنرخ اندوختهگذاری طرحها؛ یعنی اینکه طرحها در مقابل تعهدات خود چه مقدار اندوخته دارند. طرحهایی که اندوخته کافی داشته باشند، ارزش اختیار نکول در آنها پایین است، اما از آنجا که اغلب طرحهای بازنشستگی عمومی با کسری اندوخته مواجهاند، اختیار نکول برای آنها ارزش اقتصادی واقعی و مثبتی دارد. هرچه اندوخته کمتر، ارزش اقتصادی تعهدات کمتر و ارزش اختیار نکول بیشتر خواهد بود. اندوخته طرح و ارزش اقتصادی نکول تعهدات آن چیزی است که کارگران باید مورد توجه داشته باشند، زیرا در واقع آنها دستمزد امروز خود را با وعده مستمری بازنشستگی مبادله کردهاند. همین موضوع باعث میشود تا کارگران بهدقت وضعیت اندوخته طرحها را در نظر داشته باشند و مدیران خود را از هرچه اندوخته طرح را بهخطر بیندازد، برحذر دارند؛ مثلا سرمایهگذاریهای جسورانه بدون توجه به ریسک. اما در طرحهای عمومی یک تفاوت بزرگی که وجود دارد این است که دولت بهصورت ضمنی یا صریح وعدههای مستمری را تضمین کرده است؛ درصورتیکه اندوخته طرح کافی نباشد، این دولت است که باید پرداخت مبالغ مستمری را برعهده بگیرد.