انقلاب صنعتی چهارم در حال رویدادن است و شرایط بهوجودآمده بر اثر کرونا باعث شده است که اهمیت فضای مجازی بهصورت واقعی ملموس شود. کارهایی که شهروندان در دوره قبل بهصورت حضوری انجام میدادند، اکنون باید از طریق فضای سایبر انجام شود. تقویت دولت الکترونیک در سطح ملی مطالبه شهروندان است، اما در سطوح محلی نیز این رویه قابلیت پیادهسازی بیشتری دارد. شهرداریها نهادهایی مدنی هستند که در سطح محلی به سیاستگذاری مبتنی بر ارتقای فرهنگ شهروندی مشغول هستند. با توجه به ذات دموکراتیک و مواجهه مستقیم شهرداریها و شوراها با شهروندان، الزام شهرهوشمند ضرورتی است که میتواند در وقت و هزینه شهروندان صرفهجویی کند و جلوی فساد و رانتهای مختلف را بگیرد.
در بخش اداری و مالی نیاز است شاخصهای حکمرانی خوب بهخصوص شفافیت، پاسخگویی و مشارکت مردمی مبتنی بر گرفتن مالیاتهای عادلانه و هزینهکردهای کارآمد و توسعهای روی دهد. بهلحاظ اداری نیز عصر دیجیتال تمرکززدایی و استخدام کارشناسان متخصص و برونسپاری فعالیتها بهبخشخصوصی و تبدیل حکمرانان محلی به طراحان و ناظران را الزامآور میسازد. حفظ محیطزیست، حمایت از حوزههای عمومی، تقویت فرهنگ شهروندی و کمک بهبخشخصوصی برای کاهش تصدیگری دولت از سیاستها و الزامات برنامه ششم توسعه نیز محسوب میشود. هرگونه فرایند حضوری کسب اطلاع، مجوزگیری، پرداختها و فرایندهای اجرایی و اداری باید از طریق الکترونیکی صورت گیرد.
از سوی دیگر بخش فرهنگی نیز میتواند با آموزش و پژوهشهای مجازی و شبکهای دورنمایی از عصر دیجیتال را فراهم آورد. در قرن بیستمویکم شهروندان فردگراتر، منزویتر و حساستر نسبت به شاخصهای بهداشتی و سلامت خواهند شد. کرونا نیز شتاب زیادی به استفاده شهروندان از فضای مجازی داده است؛ بهنحویکه در سال گذشته متوسط استفاده هر کاربر ۴ گیگ در ماه بود و امسال ۸ گیگ در ماه است. بخش فرهنگی و اجتماعی در کنار فعالیتهای مجازی و ارائه خدمات مشاوره و آموزشی نباید از واقعیت فاصله بگیرد. واقعیت این است که هر مقدار جهان سایبر قدرتمند و اثربخش باشد، اما انسان موجودی اجتماعی است. حضور اجتماعی امکان گفتگو، انتقاد و رهاشدگی را بههمراه دارد و انسانها با حضور در مناسک و آیینهای جمعی و گفتگو در عرصههای عمومی زندگی خود را معنابخش و آرامش کسب میکنند.
بهرغم همه فواید محیط سایبر و فعالیتهای مجازی، آنچه برای حکمرانی محلی اولویت است، فراموشنکردن حوزه عمومی و تقویت حضور شهروندان در جامعه است. جامعه از آن شهروندان است و نباید هیچ ایدئولوژی یا فضاهای سیاسی و وضعیتهای مجازی بهسمت کمرنگکردن حوزه عمومی حرکت کنند. پس از بحران کرونا بهعلت سیاست قرنطینه، انزواهای سایبری و کمشدن مناسک و آیینهای جمعی، شهروندان با افسردگی مواجه خواهند شد. افسردگی و یأس اجتماعی و سیاسی در صورتی که اقداماتی برای احیای حوزه عمومی و تقویت حضور اجتماعی شهروندان اندیشیده نشود، افزایش خواهد یافت. این بحران تنها راهحل پزشکی یا روانشناسی ندارد، بلکه ابعاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دارد که از اکنون باید برای آن سیاستگذاری انجام داد. انسانها به آیینها و مناسک همبستهساز، حضور در نهادهای مدنی و شهروندی و فعالیتهای داوطلبانه نیاز دارند و اگر جذابیتهای تکنولوژی اطلاعات جنبههای اخلاقی، هنری و سنتی زیست اجتماعی انسانها را فراموش کنند، ممکن است شاهد شهروندانی عصبی، عجول، غمگین و افسرده باشیم.