حکم عاملان سرقت مرگبار از دانشجوی دانشگاه تهران صادر شد+جزئیات توقیف خودرو و دستگیری راننده متخلف به‌ دلیل رفتار هنجارشکنانه کشف جسد مرد میانسال در مدبه کوه خرم آباد واردات خودرو و تلفن همراه مشمول دریافت ضمانت‌نامه بانکی در گمرک شد نمایشگاه گردشگری و صنایع‌دستی می‌تواند مشهد را به قطب تعامل منطقه‌ای تبدیل کند کشف ۹ تن مواد مخدر و دستگیری بیش از ۱۲ هزار معتاد متجاهر در یک هفته زنگ زبان فارسی فردا (چهارشنبه، ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) در مدارس نواخته می‌شود شلیک مرگبار صاحبخانه به سارقان مسلح نقابدار فرجام مرگبار جوان معتاد در کمپ ترک اعتیاد تصادف در رضویه مشهد ۲ کشته برجای گذاشت (۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴) کشف ۶۳ هزار قرص غیرمجاز و مخدر از یک فروشگاه در مشهد (۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴)  صدور ۳ هشدار هواشناسی برای ۵ روز آینده در ۱۳ استان (۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴) درباره تخلف عبور از  چراغ قرمز | به احترام زندگی، ایست! نقشه‌های اراضی پادگان لشکر ۷۷ و آبشار ۲ در مشهد پس از ۱۴ سال به مرحله امضا رسید مردم باید به پروژه‌های آموزش و پرورش حس مالکیت داشته باشند خواب‌آلودگی مداوم می‌تواند زنگ خطر زوال عقل در زنان باشد سرطان پوست را با نیش حشرات اشتباه نگیرید فرماندار مشهد: زیرساخت‌های زیارت و گردشگری تقویت می‌شود قرعه‌کشی حساب‌های طرح «رویش جوانه‌های جهاد» انجام شد + اسامی دانش‌آموزان برگزیده تغییر سبک زندگی، عامل اصلی افزایش آمار ابتلا به سرطان در خراسان رضوی عدم اتصال‌ بیش از نیمی از مشاوران املاک خراسان رضوی به سامانه کاتب سرقت ۵ میلیاردی از کیف پول الکترونیک مرد فراموش‌کار! چند نکته مهم درباره حفاظت از محیط زیست | توجه به کاتالیست‌ها کیفیت سوخت را بالا می‌برد امضای تفاهم‌نامه جدید برای ارتقای عدالت آموزشی و کیفیت آموزش مدارس استثنایی پاسخ آموزش‌وپرورش به نارضایتی‌های والدین درباره تغییر ساعت مدارس شرط جالب مال باخته مشهدی برای بخشیدن زن سارق محل تحویل کارت‌های ورود به جلسه امتحان تعیین شد تغییر ساعت فعالیت مدارس؛ تصمیمات خلق‌الساعه، بلاتکلیفی والدین اصلاح روش حفاظت از محیط زیست بعد از ۶ سال پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (سه‌شنبه، ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴) | تداوم گرما تا روز‌های پایانی هفته ساعت شروع کلاس‌های مدارس تغییر می‌کند؟ | برگزاری همه امتحانات در نوبت صبح
سرخط خبرها

الماس‌های سوخته در دل شب

  • کد خبر: ۲۹۰۰۵۱
  • ۰۲ مهر ۱۴۰۳ - ۱۰:۴۳
الماس‌های سوخته در دل شب
به لحظات آخرشان فکر می‌کنم که شبیه لحظات آخر شهادت است. می‌گویند در لحظات مرگ آدمی همه زندگی اش را روی دور تند می‌بیند، شهید می‌بیند و کارگر هم می‌بیند. 
حامد عسکری
نویسنده حامد عسکری

دیشب دندانم را کشیدم. ساعت ۹ شب دردش شروع شد و هرچه صبوری کردم آرام نگرفت. حوالی دو نصفه شب درد بلندم کرد، لباس تنم کرد، من را پشت ماشین نشاند و تا کلینیک دندان پزشکی راند. من رانندگی می‌کردم درد گاز می‌داد، عکس گرفتم و تشخیص دکتر عفونت و تخلیه بود.

دکتر دندان را کشید و گفت خون ریزی ات زیاد است، صبر کن، زل زدم به دندان کشیده ام، تاجش شکسته بود و حالا بی جان و بی عصب افتاده بود کف یک سینی استیل، من درد داشتم، خیلی درد داشتم و درست در همان ساعت جایی حدود هزار کیلومتر آن طرف‌تر چند نفر دیگر هم درد داشتند، اما این کجا و آن کجا... چند کارگر که در انفجار معدنی سوختند و مرگ اجازه نداد اولین روز مدرسه رفتن امسال بچه هایشان را ببینند. 

کارگر‌هایی که سهمی از رسانه و خبر ندارند، درست همین جای یادداشتم یاد صحبت خانم بازیگری افتادم که در برنامه‌ای داشت نارنگی پوست می‌کند و می‌گفت؛ باور بفرمایید کار ما از کار در معدن هم سخت تره و دندان قروچه می‌روم و دندان کشیده ام درد می‌گیرد. بازیگر شریف و انسان باانصاف کم نداریم، شغل سختی هم هست ولی الان می‌خواهم از خودم بپرسم که واقعا سخت‌تر است؟ 

کارگر‌هایی که تفکر سرمایه داری به فکر امنیت جانی شان نیست و تنها به بازدهی بیشتر، درآمد بیشتر و فروش بیشتر فکر می‌کند. فقط تولید و تولید و تولید. به لحظات آخرشان فکر می‌کنم که شبیه لحظات آخر شهادت است. می‌گویند در لحظات مرگ آدمی همه زندگی اش را روی دور تند می‌بیند، شهید می‌بیند و کارگر هم می‌بیند. 

کارگر‌ها چه دیده اند؟ روز اول استخدامشان را؟ اولین باری که کلاه چراغ دار معدن سرشان گذاشتند؟ اولین باری که از معدن برگشته اند و همسرشان اولین چای بعد از کار را پیششان گذاشته؟ اولین حوله‌ای که دستشان دادند؟ اولین حقوق؟ آخرین حقوق و طلبکاری از امور معدن؟ این کارگر‌ها هم مثل شهدا فدایی وطن شدند. آن‌ها سال‌ها پیش لباس رزم پوشیدند و رفتند تا یک استکان از خاک این سرزمین کم نشود و این‌ها در این سال‌ها لباس کار پوشیدند تا از این خاک استعدادهایش را استخراج کنند و ایران آبادتر باشد. تلاقی این شهادت و هفته دفاع مقدس خود رازی نهفته دارد که برای اهل معنا در آن رازی است. 

من ستون می‌نویسم، روزنامه چاپ می‌کند، شما می‌خوانید، همه با هم آه می‌کشیم ولی پس فردا همه چیز یادمان می‌رود. ما به چیز‌های دیگر فکر می‌کنیم ولی بچه ها، همسران، مادران و پدران این کارگرها، زمان همین جا برایشان متوقف می‌شود، به قول نویسنده هم خاکمان: «چه جوان‌هایی اسماعیل، چه جوان هایی...»

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->