- شنیدی؟
- چی رو؟
- صداش تا وسط خونه میآد، چطور نشنیدی؟
- زشته اکرم، بیا بشین.
- چیکار کردم مگه؟ چیش زشته؟ گوش که وانستادم، صداشون میآد.
- اگه گوش وانستادی پس چرا تا کمر از پنجره آویزون شدی؟
-ای بابا واستا ببینم چی میگن. چقدر حرف میزنی.
- اگه ما هم دعوا کنیم، به نظرت درسته که همسایهها بیان جلو پنجره به جروبحث ما گوش بدن؟
- صداشون بلنده، اگه بخوام گوش ندم هم نمیتونم.
- البته که نمیتونی! دست خودت نیست که، کنجکاوی.
- خیلی خب، تموم شد. صداشون قطع شد. فک کنم اکبرآقا زیر سرش بلند شده!
وقتی در ساختمان دعوا و مرافعه زن و شوهری به گوش میرسد، فقط کافی است از پنجره به بیرون نگاهی بیندازید. از ساختمانهای اطراف سرهایی را میبینید که برای گوش دادن به دعوا از پنجره بیرون آمده است و گاهی هم به یکدیگر نگاه میکنند. این کنجکاوی از این موارد هم فراتر میرود.
یکی از همسایهها که زن میانسالی است، چند وقت پیش تعریف میکرد وقتی در شهر دیگری زندگی میکرد، در منزل حمام نداشتند و او با برادر و همسر برادرش زندگی میکرد. عروس خانه دختر کمسنوسالی بود و نمیتوانست تنهایی ۲ پسر خردسالش را حمام کند. برای همین عمه بچهها با وجودی که دختری مجرد بود، آنها را با خودش به حمام میبرد. همسایهها بارها دختر جوان را با ۲ کودک خردسال دیده بودند و وقتی برای دختر خواستگار میآمد، بدون اینکه مطمئن شوند، به افرادی که برای تحقیق میآمدند میگفتند که آن دختر متأهل است و ۲ پسر خردسال هم دارد. وقتی یکیدو سال گذشت و همسایهها آن خانواده را بهتر شناختند، فهمیدند که درباره دختر همسایهشان اشتباه کردهاند. بماند که تا به ماجرا پی ببرند، آن دختر چند خواستگار خوبش را از دست داد. کنجکاوی بیدلیل در زندگی آن دختر باعث شد سالها بعد وقتی حرف از همسایهها و کنجکاویشان شد، بگوید همین آدمها باعث شدند با مردی که دلم میخواست ازدواج نکنم.
میشود گفت از وقتی منازل ویلایی جایش را به آپارتمان داده است، مدل کنجکاوی همسایهها تغییر کرده است. قبلا همسایهها مقابل منزل همدیگر میایستادند و با عبور دختر و پسرهای همسایه با هم پچپچ میکردند. درباره همسایههای دیگر نظر میدادند و بساط غیبتشان جور بود، اما اگر هرکدام از همین همسایهها مشکلی داشتند، خبردار بودند و کمکش میکردند، اما حالا از وقتی منازل ویلایی جایش را به آپارتمان داده است، از دور به بحث و جدلها گوش میدهند و حتی اگر مشکلی پیش بیاید، دخالت نمیکنند.
شاید کنجکاوی و سرک کشیدن در زندگی دیگران از نظر بعضیها جالب و سرگرمکننده باشد، اما در احادیث معصومین(ع) نکوهش شده است. به نظر میرسد اگر هرکدام از ما بهجای توجه به زندگی دیگران، سرمان به کار خودمان بود و به رفتار خودمان فکر میکردیم، اوضاعمان بهتر از این بود.
سرک کشیدن در زندگی دیگران باعث قضاوتهای نابهجا و گاه برهم خوردن زندگی و آرامش دیگران میشود. باید یاد بگیریم به خلقوخو و رفتارمان توجه کنیم. بیاموزیم کنجکاوی در زندگی مردم گناه بزرگی است که عاقبت خوبی ندارد.