آماده‌باش ۶۵۰۰ نیروی شهرداری مشهد درپی صدور هشدار بارش شدید باران (۱۸ اسفند ۱۴۰۳) جمع‌آوری روزانه ۲ هزار تن زباله از سطح شهر مشهد تعبیه بیش از ۳ هزار جای پارک موقت پیرامون حرم مطهر رضوی (۱۸ اسفند ۱۴۰۳) رئیس کمیسیون خدمات‌شهری و محیط‌زیست شورای اسلامی شهر مشهد خبر داد: توسعه و ساخت ۵ ایستگاه آتش‌نشانی در سال ۱۴۰۴ درباره تاریخ ساختمان بوستان کوهسنگی مشهد | عمارتی که اعتبار شهر بود ضرورت توجه به پدیده فرونشست زمین در کلانشهرها هوای کلانشهر مشهد برای پنجمین روز متوالی آلوده است (۱۸ اسفند ۱۴۰۳) ظرفیت‌ها و اقدامات واحدهای اقامتی مشهد برای میزبانی از زائران در نوروز ۱۴۰۴ شهردار مشهد مقدس خبر داد: حضور بیش از ۲۵ هزار مخاطب و مشارکت ۳۵۰ مسجد در طرح «ترنم زندگی» راه‌اندازی سامانه پایاپای برای تهاتر طلب پیمانکاران و بدهی مجوز‌های ساختمانی شهروندان در مشهد ناصحی: رسانه‌های متعهد و شناسنامه‌دار به‌راحتی به اطلاعات دسترسی داشته باشند فعالیت ۶ مجموعه «نان زائر شهرما» پیرامون حرم امام‌رضا(ع)، هم‌زمان با ماه رمضان ۱۴۰۳ کاشت حدود ۲ هزار نهال در آرامستان‌های تحت نظارت شهرداری مشهد از ابتدای سال ۱۴۰۳ کاهش آلودگی هوای مشهد امروز (۱۷ اسفند ۱۴۰۳) احتیاط! مشغول شهرتکانی هستیم روایت دکتر محمدابراهیم باستانی‌پاریزی از مشهد سال ۱۳۴۹ | مشهد شهر درخت‌هاست سردرگمی مراجعان در پیداکردن محل دفن اموات در آرامستان بهشت رضا (ع) تمرکز بودجه‌ ۱۴۰۴ مشهد بر توسعه پایدار و عدالت‌محوری
سرخط خبرها

قصه قلعه ‌خیابان

  • کد خبر: ۲۹۳۶۲
  • ۱۸ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۰:۲۵
  • ۱
قصه قلعه ‌خیابان
محمود ناظران‌پور - تاریخ‌پژوه
تا همین روزگار نچندان دور، دور شهر دیوار بوده و دروازه هم داشته است. شب‌ها دروازه را می‌بسته‌اند و هر که دیرتر می‌رسیده، پشت دروازه می‌مانده است. در دوره‌ای که من یادم می‌آید، از برخی دروازه‌ها فقط نامش مانده بود؛ اما هنوز بخش‌هایی از دروازه ته‌خیابان باقی بود. چارچوب دروازه و بخشی از دیوار شهر که به آن «بَرِه» (با کشیدگی روی حرف ب) می‌گفتند، هنوز برجا بود. بره تغییریافته «بارو» است و کوچه‌ای را که در امتداد دیوار شهر کشیده شده و محل تردد مراقبان دیوار بوده است هم «کوچه بره» می‌نامیدند. بخشی از محل آن کوچه الان به غلط به «کوچه بهره» معروف شده است. شهر چندین دروازه داشت؛ از جمله دروازه ته‌خیابان، دروازه نوغان، دروازه صراط، دروازه بالاخیابان، دروازه ارگ و دروازه عیدگاه. در همه طرف شهر، دهات و آبادی‌هایی بود و دروازه‌ای که به سمت آن آبادی‌ها باز می‌شد؛ اما عمده تجارت مشهد از دروازه ته‌خیابان بود که مسیر تردد کاروان‌ها از طرف شوروی محسوب می‌شد. از سمت‌های دیگر نهایتا همین راه‌هایی بود که به کلات و قوچان می‌رسید و از آن بالاتر راهی نبود. من هفده‌ساله بودم که راه کناره، یا همین جاده مشهد به شمال، باز شد. تا پیش از آن، از این سمت مردم با بدبختی تا بجنورد می‌توانستند بروند. از آن بالاتر را فقط با اسب و قاطر می‌رفتند؛ به ویژه که به کوه و جنگل می‌رسید. این راه هم، مثل عمده راه‌های دیگر، در زمان رضاشاه ساخته شد. ابتدا شوسه بود و بعد‌ها آسفالت شد. اصلا خود کلمه «شوسه» (که مشهدی‌ها به آن شُسته می‌گفتند) را که نگاه کنید، بخشی از داستان برایتان معلوم می‌شود. کلمه شوسه یک کلمه آلمانی است. شوسه هست و «اِشتراسه»؛ شوسه راه‌های بیرون شهر است و اشتراسه خیابان‌ها و معابر شهری. صنعت راه‌سازی، به شیوه امروزی، اولین بار توسط مهندسان آلمانی، آن هم در زمان رضاشاه وارد ایران شد. اسم شوسه از همان زمان‌ها روی معابر بیرون شهر ماند تا بعد‌ها که همه معابر شوسه، آسفالت شدند. من اولین بار در ۱۳۳۸ با اتوبوس از همین مسیر کناره، به شمال رفتم که مخصوصا دریا را ببینم. جاده کناره از جنگل رد می‌شد و می‌رفت تا بابلسر و از آنجا می‌رفت تا چالوس و رامسر و بعد تا انزلی و رشت و آستارا. تمام جاده هم از حاشیه دریا می‌گذشت؛ مثل الان نبود که جاده از کمربندی شهر‌ها بگذرد. اتوبوس‌هایی که آن طرف‌ها می‌رفتند، همه‌شان در بابلسر، کنار دریا مردم را پیاده می‌کردند. مسافر‌ها یک ساعتی کنار دریا بودند و پایی به آب می‌زدند و دریا را تماشا می‌کردند و بعد دوباره سوار اتوبوس می‌شدند و می‌رفتند. من با آنکه در فیلم‌ها زیاد دریا را دیده بودم، وقتی اولین بار در همین مسیر کناره دریا را دیدم، تکان خوردم. عظمت دریا و کوچکی ما آدم‌ها در برابر آن واقعا تکانم داد. از دروازه ته‌خیابان تا کوه سلطان مشرق، زمین‌های قلعه‌خیابان بود. اصلا قلعه‌خیابان را به خاطر همین آب نهر نادری ساخته بودند. بعد از دروازه، حوض قلیونی بود که حوضی بود و مردم آنجا می‌نشستند و قلیان می‌کشیدند. بعد هم روستای گوسلوک بود و بعد خدربیک و بعد بازه‌شَخ. بعد از آن تا کوه سلطان مشرق، هیچ روستایی نبود، درحالی‌که همه آن دشت، زمین‌های کشاورزی بود. برای همین در روزگار شاه عباس صفوی، قلعه‌ای در وسط این مسیر بنا می‌کنند که به خاطر امتداد نهر خیابان، قلعه‌خیابان نامیده می‌شود. ویرانه‌های این قلعه، تا سال‌های جوانی من باقی بود. ۲ قلعه چسبیده به هم؛ یکی قدیمی‌تر و یکی متأخرتر. به اولی «قلعه پیشون» می‌گفتند. پیشون به معنای عقب و عقبی، در گویش خراسانی، کاربرد فراوانی دارد. قلعه بنایی ستبر بود که معلوم بود در روزگار خودش، بنایی بزرگ و دیدنی بوده است؛ بنایی با برج‌هایی ستبر و دیوار‌های کنگره‌دار. برج و باروی قلعه تا همین اواخر وجود داشت و کم‌کم جایش را ساختمان‌های کج‌و‌معوج گرفت. در دوره رضاخان، آلمان‌ها یک مجموعه ساختمان هم در حاشیه مسیر نهر نادری درست کردند؛ ۱۰ بلوک به سبک دهکده‌های آلمانی که خیلی هم زیبا بود. الان چیزی از آن ساختمان‌ها نمانده است، اما در زمان خودشان بسیار تماشایی بودند. این ساختمان‌ها به گویش مشهدی «وَرکرسی» بود. یعنی بالا بود و از ۲ طرف پله می‌خورد. طبقه بالا محل زندگی کشاورزانی بود که آنجا کار می‌کردند؛ طبقه پایین هم طویله و انبار بود. این عنوان «ساختمان» از آنجا روی این منطقه ماند. درواقع ما ۲ منطقه داشتیم؛ یکی «قلعه‌خیابان» که قلعه‌ای قدیمی بود و تا همین اواخر باقی بود، و یکی هم «ساختمان». بعد‌ها در تداول، قلعه‌ساختمان هم گفته می‌شد و حتی هنوز هم گاهی به همین نام خوانده می‌شود؛ در‌حالی‌که منطقه ساختمان قلعه‌ای نداشت. یک قلعه آنجا بود که همان قلعه‌خیابان بود.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
محمد شورابادی
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۰۱ - ۱۴۰۱/۱۱/۰۴
0
0
باسلام گزارش بسیار جالب و دقیقی بود از قلعه خیابان راجب به ساختمان های ورکرسی که آلمانی ها بنا کردند هنوز در شهرک یک مورد هست که به سبک قدیم می باشد
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->