عظیم زاده | شهرآرانیوز؛ کتاب «پاییز آمد» به قلم گلستان جعفریان، روایت زندگی و خاطرات شهید احمد یوسفی و همسرش، فخرالسادات موسوی، است. موسوی، که دورههای نظامی را گذرانده و مدتی مربی آموزش نظامی، از قبیل کارهای تخریب، تاکتیک و سلاحشناسی در زنجان بوده، در همین ایام با همسرش آشنا میشود. در پاییز سال ۱۳۵۹ با یکدیگر ازدواج کردند. احمد یوسفی، در مهر ۱۳۶۵، در مأموریت مهندسی رزمی برای بررسی استحکامات خط، در ارتفاعات لری عراق به شهادت رسید. این داستان با همه فراز و فرودهایش در سال ۱۴۰۱ چاپ و منتشر شد. آنچه در ادامه میآید، صحبتهای فخرالسادات موسوی، همسر شهید احمد یوسفی، با ما درباره همین اثر است.
از سال ۱۳۹۵، پیشنهادهای زیادی برای نوشتن خاطرات زندگی خود و همسرم، به خصوص از سوی «حوزه هنری» زنجان، ارائه شد. اواخر همین سال بود که چند ورقی مکتوب شد دراینباره، اما اصلا برای خود من قانعکننده نبود، تا اینکه همین چند ورق مکتوب به تهران فرستاده شد و از تهران به خانم جعفریان پیشنهاد دادند تا به زنجان بیاید و باهم ملاقاتی داشته باشیم. حضور او تلنگری بود برای نوشتن این کتاب. ماهی یک مرتبه به زنجان میآمد و خاطراتی را ضبط میکرد. این روال ادامه داشت تا اینکه نهایتا در سال ۱۴۰۰ به پایان رسید.
گلستان جعفریان در حوزه دفاع مقدس تجربه دارد و با قلم زیبایش، از زبان من آنچه را که روایت کردهام به شکلی که الان هست درآورده است. در طول مدتی که جعفریان به زنجان میآمد، یک رابطه دوستی بین ما ایجاد شد. او فقط یک نویسنده نیست؛ علاقه زیادی به این حوزه دارد. برایش مهم است که چالشهای این حوزه را شناسایی کند و به نسل آینده نشان بدهد.
خودش هم روحیه ظریفی دارد در این قضیه. همین باعث شد، وقتی که او را دیدم، بازخورد خوبی از او داشته باشم و او نیز بتواند به خوبی این مطالب را در قالب کتاب دربیاورد. در واقع، انگار با من همذاتپنداری کرد، انگار خودش را گذاشت جای من و کتاب را به آن شکلی که احساس میکرد باید بنویسد، روایت کرد. او همه تلاشش را کرد تا زندگی یک دختر شانزده هفده ساله را در مواجهه با چالشهای آن دوران به رشته تحریر درآورد و از ازدواج این دختر با یک رزمنده و سفر پرماجرای این زوج از لحاظ عاطفی و روحی بنویسد.
کتابهایی مثل «پاییز آمد» فقط کتاب خاطرهگویی نیستند؛ درواقع، ما میخواهیم از طریق این کتابها انتقال مفاهیم انجام دهیم و ذخیره مقاومت عظیمی را که ملت ایران به واسطه خون شهدا بهدست آوردهاند به نسلهای آینده نشان دهیم. کتابهایی مثل «دا»، «من زندهام» یا «تنها گریه کن» همگی راویان مؤنث جنگ هستند که به کمک دفاع مقدس آمدهاند و آنچه را به چشم دیدهاند در این کتابها روایت کردهاند.
درواقع، هدف از نوشتن این کتابها این است که نسل امروز و نسلهای آینده بدانند جوانانی که در قالب جنگ هشتساله دفاع مقدس، مدافعان حرم یا مدافعان امنیت حضور داشتهاند، با چه فرازونشیبها و چالشهایی روبهرو بودهاند و چگونه زندگی کردهاند. افرادی که در نهایت، زندگیشان به واسطه انتخابی که کردهاند، ختم به شهادت شد. حضرت آقا هم تصریح کردهاند که انتقال این مفاهیم، این حماسهها و ازخودگذشتگیها کمتر از شهادت نیست. بنابراین، باید بتوانیم افکار، ایدهها و حماسههای شهدا را به خوبی انتقال دهیم.
«پاییز آمد» ازاینجهت جذاب است که مقام عظمای ولایت که کتابخوانترین رهبر دنیا هستند، با آن ذوق ادبی خاصی که دارند، به آن توجه کردند و برای آن تقریظ نوشتند. این کتاب شهید را مقداری از کلیشه خارج کرده است؛ یعنی از آن کلیشههایی که همیشه دررابطهبا شهدا وجود دارد خبری نیست و شهید را آنگونهکه بوده، با همان زندگی روزمرهای که داشته، روایت کرده، او را با همان علاقهاش به همسر و فرزند نشان داده است. یک نوع سبک زندگی است دیگر. سبک زندگی یک رزمنده را انگار دارد نشان میدهد. ازاینجهت مورداقبال حضرت آقا قرار گرفت و برای آن تقریظ نوشتند.
***
وجه تمایز «پاییز آمد» از زبان نویسنده
نویسنده کتاب «پاییز آمد»، گلستان جعفریان، در حاشیه مراسم رونمایی از تقریظ رهبر معظم انقلاب بر این کتاب، در جمع خبرنگاران، با اشاره به اینکه نگارش این اثر از گردآوری یادداشتهایی شروع شده است که به حوزه هنری ارسال شده بود، بیان کرد: «پس از مطالعه، متوجه شدم که یادداشتها مربوط به ازدواج یک دختر کمتر از هجده سال با یک پاسدار است. پس از آشنایی با راوی فهمیدم که فخرالسادات یک تفاوت اصلی با دختران هم سالش، ازجمله خواهران خودش، داشته است، و آن بحث ارزشی است که در زندگی اش خیلی پررنگ بوده است.»
وی، با اشاره به اینکه سالها در حوزه نویسندگی فعالیت داشته، اما «پاییز آمد» با همه آنها متفاوت است، گفت: «البته در کتاب همان زندگی معمولی روایت میشود، اما در کنار دو شخصیت اصلی داستان شخصیتهای دیگر هم پررنگ اند. نقطه تفاوت من در این کتاب این است که اینجا خواننده من مختار است که دختری را ببیند که تحصیل میکند و کاری به جنگ ندارد، به قول مادرش (مامان لعیا) عطر میزند، خوب لباس میپوشد، طلا میاندازد، با یک همسر تحصیل کرده ازدواج میکند و به آرامی از کنار جنگی که در کشورش جریان دارد عبور میکند، اما در عین حال با پارادوکسهایی هم مواجه است.»
جعفریان درباره مدت زمان نگارش این کتاب هم گفت: «مصاحبهها نزدیک سی ساعت و کار هم سه سال طول کشید. من ماهی یک بار به زنجان میرفتم و گریههای شدید شخصیت اصلی سبب میشد کار با سرعت کمی پیش برود، به شکلی که گویی زخمهای فخرالسادات تازه بودند، گویی به تازگی همسرش، احمد، را ازدست داده بود. [بااین همه]لحظهای که متوجه تقریظ رهبر معظم انقلاب بر این کتاب شدم، بسیار خوشحال شدم و این سبب آرامش روحی و خوشحالی من شد.»