برنامه‌ریزی برای توزیع متعادل زائران اربعین در تمامی مرز‌های کشور ثبت‌نام حج عمره از روز‌های آینده آغاز خواهد شد | اعزام عمره ۱۴۰۴، از نیمه دوم ماه محرم آیت‌الله علم‌الهدی: غدیرخم اوج مقاومت پیامبر(ص) دربرابر عملیات روانی ضدولایت بود | غدیر، حرکتی عظیم درراستای حفظ اصالت رهبری دینی بود + فیلم رحیم‌پور ازغدی: حکومت دینی باید در خدمت مردم و عدالت باشد | غدیر معیاری ابدی برای تشخیص حق و باطل است تشرف ۷۰۰ مدیر پرستاری وزارت بهداشت به حرم مطهر امام‌رضا(ع) (۲۲ خرداد ۱۴۰۴) مدیرکل اوقاف خراسان رضوی: مقام معظم رهبری پرچم‌دار گفتمان مقاومت در امتداد پیام غدیر هستند معاون فرهنگی حشدالشعبی عراق: پیام غدیر، اساس امامت و پایه مقاومت دربرابر ظلم است | اندیشه امامین انقلاب نقشه راه مقاومت است حرم امام‌رضا(ع) آماده میزبانی از زائران عید غدیر ۱۴۰۴ انتقال ۸ نفر از حجاج بستری در بیمارستان‌های مکه و مدینه به ایران (۲۱ خرداد ۱۴۰۴) فوت ۱۸ زائر ایرانی حج ۱۴۰۴ در سرزمین وحی (۲۱ خرداد ۱۴۰۴) زائران خراسانی بیت‌الله الحرام با ۳۷ پرواز به مشهد بازمی‌گردند  امت اسلامی به وحدت، همگرایی و صلابت دینی در برابر کفر جهانی نیاز دارد خاکِ آستان رضا (ع) گشتن | گذری بر تاریخ دفن اموات در حرم‌مطهر‌رضوی که قدمتی هزار‌ساله دارد سرلشکر سلامی: مقاومت مردم در دفاع مقدس ریشه پیدا کرد موج‌ها می‌سوختند از اشتیاق پا شدن استقبال مشهد از عید غدیر با برپایی ۲ هزار موکب و گستراندن بزرگ‌ترین سفره اطعام در خیابان امام رضا(ع) پرچم غدیر در بیش از ۷۰۰ نقطه جهان برافراشته می‌شود | بیش از ۳ هزار مترمربع فرش جدید، زینت‌بخش حرم مطهر علوی شد یک نشدن تاریخی و دردناک غدیر، راه روشن تاریخ | درباره اهمیت حفظ عید غدیرخم به عنوان یک حادثه تاریخی هادی امت علمدار تبیین | مروری بر اقدامات و دستاورد‌های امام‌هادی (ع) در دوران امامت ایشان
سرخط خبرها

به سلامتی انگشتی که ماشه می‌کشد روی باطل

  • کد خبر: ۲۹۶۲۴۳
  • ۰۲ آبان ۱۴۰۳ - ۲۱:۱۸
به سلامتی انگشتی که ماشه می‌کشد روی باطل
به هوش که آمد، اولین کاری که کرد دست هایش را از دو طرف بدنش بالا آورد و زل زد به دست هایش و اشک ریخت، هی می‌گفت الحمدا... فکر کردم هنوز توی حال ریکاوری است.
حامد عسکری
نویسنده حامد عسکری

به هوش که آمد، اولین کاری که کرد دست هایش را از دو طرف بدنش بالا آورد و زل زد به دست هایش و اشک ریخت، هی می‌گفت الحمدا... فکر کردم هنوز توی حال ریکاوری است. گفتم سعد آرام باش. دست هایت را چرا نگاه می‌کنی؟ گفت نگران سبابه ام بودم. انگشت ماشه، اگر قطع می‌شد چه؟ اگر دیگر نمی‌توانستم صلاح دستم بگیرم چه؟

الحمدا... هنوز سلامت است. نمی‌دانستم کلیه به عربی چی می‌شود ولی می‌خواستم بگویم مشتی ترکش موشک اسرائیل بی پدر نصف کلیه و کبدت را برده دنبال انگشت سبابه ای؟ کلیه را توی کلمه‌های کله ام پیدا نکردم و بی خیال شدم. دوسه روزی که گذشت، بهتر شد.

دکتر اجازه داده بود توی حیاط بیمارستان بیاید و سیگاری بگیراند. سعد عاشق سیگار‌های ایران بود، همان طور که دست لاله کرد و سیگاری روشن کرد گفت: دلم مشهد می‌خواد! گفتم: بریم. قوز کمرش را صاف کرد: واقعا؟! گفتم: فقط پاس نداری با هواپیمای باری بیهوش آوردنت. هوایی نمیشه رفت، باید زمینی بریم.
گفت بریم. میام. گفتم: ولی خیلی راهه اذیت میشی. گفت چند ساعت مثلا؟ گفتم دوازده ساعت. گفت: یعنی توی ایران شما میشه دوازده ساعت بدون جاده تکراری رانندگی کرد؟

گفتم: مسیر بیست و چهارساعته هم داریم و گفت حتما با ماشین بریم. مرخص که شد از پزشکش اجازه اش را گرفتم و راهی شدیم. توی مسیر از سال‌های مبارزه اش می‌گفت. از ملاقات یک بار با سیدحسن، از بی شرفی اسرائیل و چیز‌های دیگر.
خواب بود که به مشهد رسیدیم. توی خیابان امام رضا (ع) بودیم که زدم روی شانه اش. بیدار شد، گنبد را دید و انگار همه رودخانه‌های جهان از چشم هایش راه افتاد. من نمی‌دانم چه گذشت بینشان با امام، ولی این را شنیدم که از امام بابت سلامت انگشت سبابه اش تشکر کرد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->