تولیت آستان قدس رضوی: قهرمانی تیم‎‌های ملی کشتی، گسترش وحدت و همدلی را در جامعه رقم زد قطار مهربانی چه مکان‌هایی برای اقامه نماز مکروه است؟ سخن رهبر انقلاب درباره مجتهدان زن، صرف توصیه نیست بلکه الزام‌آور است «نقاره‌چی»؛ داستان زندگی زنده‌یاد احمد قوام شکوهی و پیوند تاریخ، حرم امام رضا(ع) و ادبیات نوجوان تولیت آستان قدس رضوی: رسالت علمای دینی، افشای توطئه‌های دشمنان و حفظ کیان اسلام است تهیه و توزیع بسته‌های فرهنگی با موضوع رضوی برای کشورهای همسایه فواید شگفت‌انگیز آیت‌الکرسی پرونده‌های جانبازی ساماندهی می‌شوند مصطفی محدثی‌خراسانی دبیر یازدهمین جشنواره شعر بسیج شد آغاز ثبت‌نام مرحله جدید عمره مفرده درب طلایی جدید حرم حضرت عباس(ع) نصب شد + فیلم انفاق، بدون مرز | آموزه‌های دینی درباره مسئولیت‌پذیری اجتماعی چه می‌گویند؟ آیت‌الله علم‌الهدی: وظیفه خطیر ائمه‌ جمعه در درجه اول، جذب جوانان به مساجد است راه‌اندازی برج فناوری ایثار | حمایت از ۱۱ هزار نخبه شاهد و ایثارگر قهرمانان تیم ملی کشتی جمهوری اسلامی ایران به حرم مطهر امام‌رضا(ع) مشرف شدند آغاز رقابت مسابقات قرآن بسیج سراسر کشور از ابتدای آبان ۱۴۰۴ مشهد، خاستگاه فقیهی که علم را با اخلاق آمیخت | نگاهی به خدمات علمی و اجتماعی آیت‌الله مروارید آغاز ثبت‌نام المپیاد علمی حوزه‌های علمیه سراسر کشور تأکید بر ترویج فرهنگ رضوی و نهج‌البلاغه در مدارس کشور
سرخط خبرها

شمال خراسان به رنگ ارغوان

  • کد خبر: ۳۰۰۴۵۰
  • ۲۷ آبان ۱۴۰۳ - ۰۸:۱۰
شمال خراسان به رنگ ارغوان
این روز‌ها از مشهد که می‌زنی به دل جاده و مسافر می‌شوی به سوی شمال خراسان بزرگ، بعد از قوچان وسعتی به رنگ ارغوان در مزارع حاشیه‌ای جاده دلبری می‌کند.

این روز‌ها از مشهد که می‌زنی به دل جاده و مسافر می‌شوی به سوی شمال خراسان بزرگ، بعد از قوچان همان شهر سرخ‌دستاران، شهر موسیقی و نرسیده به فاروج شهر پسته و بادام، وسعتی به رنگ ارغوان در مزارع حاشیه‌ای جاده دلبری می‌کند. طلای سرخ، فرش گسترانده برای میزبانی. اینجا محل توقف بسیاری از مسافران است برای تماشای زیبایی، گرفتن عکس یادگاری و نوشیدن نسکافه و چایی.

همه حواسشان هست که گلبرگی زخمی نشود و تفاله چایی به زمین نریزد. تعدادی همانجا معامله‌شان می‌شود و زعفران بدون واسطه دلالان می‌خرند. یکی مثل من هم که توقف می‌کند برای تماشا و عکسش را می‌گیرد، وقت رفتن، زن کشاورزی سد راه می‌شود. گلی زعفرانی از سبدش سوا می‌کند و می‌گذارد کف دستم: «بذار گوشه شالت، دوباره عکس بگیر، زعفرونشم بریز تو فلاسکتون تا مشهد چای زعفرون بخور»

مشهد را که می‌گوید، صدایش منقطع می‌شود، انگار کلمه مشهد بین حرف‌هایش مثل گل زعفرانی است در جمله‌بندی جاده: «سلام منو به امام رضا برسون بگو صدیقه روسیاهه دلش لک‌زده برای زیارت»

گذر گوشه‌های روسری‌اش می‌افتد به گوشه‌های چشم‌هایش... تشکر می‌کنم با لبخندی به پهنای صورت: «چشم. دارم میرم بجنورد، اما شب دوباره برمی‌گردم مشهد.»

توی گوشی‌ام اسمش را می‌نویسم (تا با مسبوق به سابقه بودن کم‌حافظگی، خلف وعده نکرده باشم): «قول میدم خیلی زود برم حرم و ویژه دعا کنم براتون...» و بعد برق تیله‌ای چشم‌هایش را دیدم وقتی لب‌هایش را با گِره روسری‌اش پنهان می‌کرد و صدای خنده ارغوانی‌اش را بدرقه راهم. انگار خودش را تجسم کرده بود وسط روضه منوره.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->