ابهامات حذف دهک‌بندی ایثارگران رفع شد آیت‌الله عبدالله جوادی آملی: رضایت به فعل باطل، هم‌تراز انجام آن است فراخوان ثبت‌نام در «طرح ملی انسان مسئول» ویژه ماه مبارک رمضان، منتشر شد ریزش کاشی‌کاری‌های مسجد تاریخی سید اصفهان چهره سال همایش ملی سلامت معنوی اسلامی شناخته شد علی غلام آزاد، راهی مسابقات بین‌المللی قرآن الجزایر شد وزیر آموزش و پرورش: آسیب‌های دانش‌آموزان و دانشجویان از باورهای اعتقادی متناقض نشئت می‌گیرد درس‌نامه زندگی با آیه‌ها ویژه ماه مبارک رمضان روانه بازار شد رویداد ملی طبا، بستری برای درآمدزایی طلاب آیت‌الله علم‌الهدی: حوزه‌های علمیه خواهران، مولود انقلاب است | ضرورت تقویت رویش‌ها در جریان طلبگی خواهران ۷۲ زندانی حافظ کل قرآن شدند فراخوان انتخاب شعار نمایشگاه قرآن منتشر شد معاون سیاسی سپاه در مشهد: وضعیت سوریه به‌زودی تغییر می‌کند | شگفتانه‌های جدید از قدرت مقاومت در راه است مشهدالرضا (ع)، میزبان گردهمایی اساتید بسیجی حوزه‌های علمیه خواهران | فرهنگ، علم و تبلیغ، سنگر اصلی بسیج تأخیر طولانی پروازهای عمره و مشکلات جدی برای زائران خانه خدا کرونای ترک نماز! بررسی آثار حسادت بر سبک زندگی انسان بر اساس باورهای دینی | آتشی که خرمن زندگی را می‌سوزاند ویدئو | روایتی از طبخ غذا برای آوارگان سوری و لبنانی توسط مشهدی‌ها در آن سوی مرزها فرمانده سپاه امام رضا (ع)، درگذشت همسر شهید برونسی را تسلیت گفت «هُنر گمنامی»؛ رویدادی هنری برای تجلیل از مدافعان امنیت
سرخط خبرها

شمال خراسان به رنگ ارغوان

  • کد خبر: ۳۰۰۴۵۰
  • ۲۷ آبان ۱۴۰۳ - ۰۸:۱۰
شمال خراسان به رنگ ارغوان
این روز‌ها از مشهد که می‌زنی به دل جاده و مسافر می‌شوی به سوی شمال خراسان بزرگ، بعد از قوچان وسعتی به رنگ ارغوان در مزارع حاشیه‌ای جاده دلبری می‌کند.

این روز‌ها از مشهد که می‌زنی به دل جاده و مسافر می‌شوی به سوی شمال خراسان بزرگ، بعد از قوچان همان شهر سرخ‌دستاران، شهر موسیقی و نرسیده به فاروج شهر پسته و بادام، وسعتی به رنگ ارغوان در مزارع حاشیه‌ای جاده دلبری می‌کند. طلای سرخ، فرش گسترانده برای میزبانی. اینجا محل توقف بسیاری از مسافران است برای تماشای زیبایی، گرفتن عکس یادگاری و نوشیدن نسکافه و چایی.

همه حواسشان هست که گلبرگی زخمی نشود و تفاله چایی به زمین نریزد. تعدادی همانجا معامله‌شان می‌شود و زعفران بدون واسطه دلالان می‌خرند. یکی مثل من هم که توقف می‌کند برای تماشا و عکسش را می‌گیرد، وقت رفتن، زن کشاورزی سد راه می‌شود. گلی زعفرانی از سبدش سوا می‌کند و می‌گذارد کف دستم: «بذار گوشه شالت، دوباره عکس بگیر، زعفرونشم بریز تو فلاسکتون تا مشهد چای زعفرون بخور»

مشهد را که می‌گوید، صدایش منقطع می‌شود، انگار کلمه مشهد بین حرف‌هایش مثل گل زعفرانی است در جمله‌بندی جاده: «سلام منو به امام رضا برسون بگو صدیقه روسیاهه دلش لک‌زده برای زیارت»

گذر گوشه‌های روسری‌اش می‌افتد به گوشه‌های چشم‌هایش... تشکر می‌کنم با لبخندی به پهنای صورت: «چشم. دارم میرم بجنورد، اما شب دوباره برمی‌گردم مشهد.»

توی گوشی‌ام اسمش را می‌نویسم (تا با مسبوق به سابقه بودن کم‌حافظگی، خلف وعده نکرده باشم): «قول میدم خیلی زود برم حرم و ویژه دعا کنم براتون...» و بعد برق تیله‌ای چشم‌هایش را دیدم وقتی لب‌هایش را با گِره روسری‌اش پنهان می‌کرد و صدای خنده ارغوانی‌اش را بدرقه راهم. انگار خودش را تجسم کرده بود وسط روضه منوره.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->