جزئیات جشن‌های باشکوه نیمه شعبان ۱۴۰۳ در حرم مطهر رضوی در تب‌وتاب رفتنم آیین اختتامیه مدرسه فجرانه در مشهد برگزار می‌شود درباره شهید سیدابراهیم اصغرزاده، بازیگر فقید مشهدی | ابراهیم در آتش فاز دوم مرکز فرهنگی رفاهی امام رضا (ع) موسسه جوانان آستان قدس رضوی، به بهره برداری رسید آنتالیا میزبان کنفرانس «حقیقت مهدویت در اسلام» فرمانده قرارگاه راهیان نور نیروی زمینی ارتش: یادمان‌های شهدای جنوب غرب کشور پذیرای زائران راهیان نور است جلد سوم کتاب «آموزه‌های ولایت» روانه بازار شد دستور کار رسانه ملی برای تولید سریال با مضمون مهدویت مراسم تجلیل از مقام شامخ ۷۰ شهید آستان قدس برگزار شد لزوم خوانش تاریخ انقلاب اسلامی به منظور واکسینه شدن مردم در برابر توطئه‌های دشمن پیام تسلیت فرمانده کل ارتش در پی درگذشت پدر دریادار ایرانی اعمال توصیه شده برای شب و روز نیمه شعبان شناسایی نسب سادات با نرم‌افزار کتابخانه «انساب سادات» جشنواره قرآنی «رحمت» برای سومین سال متوالی برگزار می‌شود چگونه هیئات مذهبی به قلب تپنده کنشگری اجتماعی تبدیل می‌شوند؟ تجلی سنت‌های قرآن در انقلاب اسلامی رونمایی از بزرگ‌ترین کتیبه دست‌نویس کشور، در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) برگزاری اجتماع عظیم منتظران ظهور در بیش از ۱۴۰۰ نقطه ایران و ۲۲ کشور جهان
سرخط خبرها

دستور جامع برای زندگی

  • کد خبر: ۳۰۹۰۶۹
  • ۱۶ دی ۱۴۰۳ - ۱۴:۳۳
دستور جامع برای زندگی
انسان در زندگی باید یاد بگیرد که همه محتاج و بنده خداوند هستند و اول و آخر باید حاجات خود را از درگاه او درخواست و از او طلب کند.

در معارف دینی ما به‌طور کلی دستورات زندگی‌ساز و اصلاح‌کننده زندگی شخصی و اجتماعی بیان شده است، اما گاهی در برخی روایات برگزیده، این شیوه دستورات برای کسی که می‌خواهد بخش درخورتوجهی از راز زندگی موفق را یک‌جا داشته باشد، بیان شده است؛ روایت‌های ارزشمندی که گاهی علمای بزرگ ما سال‌ها بالای سر خود نصب می‌کردند تا هر روز بتوانند ببینند و فراموش نکنند و از آن توشه بگیرند.

یکی از این روایات، این روایت امیرالمؤمنین علی (ع) است که در حکمت۸۲ نهج‌البلاغه آمده است:

وَ قَالَ (علیه‌السلام): أُوصِیکُمْ بِخَمْسٍ لَوْ ضَرَبْتُمْ إِلَیْهَا آبَاطَ الْإِبِلِ لَکَانَتْ لِذَلِکَ أَهْلًا:

لَا یَرْجُوَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ إِلَّا رَبَّهُ؛ وَ لَا یَخَافَنَّ إِلَّا ذَنْبَهُ؛ وَ لَا یَسْتَحِیَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لَا یَعْلَمُ أَنْ یَقُولَ لَا أَعْلَمُ؛ وَ لَا یَسْتَحِیَنَّ أَحَدٌ إِذَا لَمْ یَعْلَمِ الشَّیْءَ أَنْ یَتَعَلَّمَهُ؛ وَ عَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ، فَإِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الْإِیمَانِ کَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ، وَ لَا خَیْرَ فِی جَسَدٍ لَا رَأْسَ مَعَهُ، وَ لَا [خَیْرَ]فِی إِیمَانٍ لَا صَبْرَ مَعَهُ.

امام (ع) فرمودند: شما را به پنج چیز سفارش می‌کنم که اگر براى تحصیل آن، شتران راهوار را به‌سرعت حرکت دهید (و همه‌جا را براى به‌دست آوردن آن گردش کنید) سزاوار است:

هیچ‌یک از شما جز به پروردگارش امیدوار نباشد (و دل نبندد). هیچ فردی جز از گناه خود نترسد. هیچ یک از شما اگر چیزى را از او پرسیدند که نمی‌داند، حیا نکند و (صریحا) بگوید: نمی‌دانم و اگر کسى از شما چیزى را نمی‌دانست، از فراگرفتن آن خجالت نکشد. بر شما باد که صبر و استقامت پیشه کنید؛ زیرا صبر و استقامت در برابر ایمان، همچون سر است در برابر تن. تن بى‌سر فایده‌اى ندارد، همچنین ایمان بدون صبر و استقامت.

این روایت درواقع یک دستور جامع برای زندگی است که مهم‌ترین بخش و اولین جزء آن، تکیه به خداوند است. انسان در زندگی باید یاد بگیرد که همه محتاج و بنده خداوند هستند و اول و آخر باید حاجات خود را از درگاه او درخواست و از او طلب کند و گرچه خداوند سبب‌ساز است، با هر نعمتی و هر سببی در جهت شکوفایی و برکت زندگی، اول باید از خداوند تشکر کند و بعد از آن، از فرد و سببی که لطفی به او کرده است.

حکایت جالبی در این باره وجود دارد که حرف را در این مورد کامل می‌کند.

در روایتى آمده است هنگامی که برادران یوسف (ع) می‌خواستند او را به چاه بیفکنند و بر اثر حسادت او را می‌زدند، ناگهان یوسف (ع) شروع به خندیدن کرد. برادران، سخت در تعجب فرو رفتند که اینجا جاى خنده نیست؛ گویى برادر ما مسئله به چاه افکندن را شوخى می‌انگارد، ولى یوسف پرده از این راز برداشت و درس بزرگى به آنها و به همه ما آموخت.

گفت: به خاطر دارم که روزى به شما برادران نیرومند با آن بازوان قوى و قدرت فوق‌العاده نظر انداختم و با خود گفتم کسى که این همه یار و یاور نیرومند دارد، چه غمی دارد! آن روز بر شما تکیه کردم و به بازوان نیرومندتان، دل بستم ولى امروز خود را در چنگال شما گرفتار می‌بینم و از شما به شما پناه می‌برم، ولى به من پناه نمی‌دهید. خدا از این طریق به من آموخت که من بر غیر او تکیه نکنم.

این بیان کوتاهی در مورد بخش اول و مهم‌ترین بخش این روایت بود؛ البته بخش‌های بعدی روایت هم مهم هستند؛ اینکه انسان یاد بگیرد چیزی را که نمی‌داند، بگوید نمی‌دانم و در گام بعد، از سؤال کردن و آموختن حیا نکند که در غیر این‌صورت، تا ابد در ذلت نادانی و ناتوانی خواهد ماند و دیگر درس صبوری در زندگی؛ صبری که به منزله سر برای جسد ایمان است و خودش بابی مفصل و سرفصلی مجزاست و توضیح مبسوطی می‌طلبد ولی اجمالا این حالتی که ما در دین به آن صبوری می‌گوییم، دقیقا صفتی است که یک انسان می‌تواند با توجه به این دنیای پر از بلا و کجی و خرابی در آن موفق شود. از خداوند بزرگ می‌خواهیم رعایت این دستورات زندگی‌ساز را به ما روزی کند.

ان‌شاءا...!

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->