گوشه‌ای از آموزه‌های اسلام درباره معامله | تجارت براساس فضیلت گرمای عشق و همدلی با نام امام رضا (ع) در روستا‌های مشهد | توزیع ۳۰۰ بخاری و بسته معیشتی نصرپور: نشان مشهدالرضا (ع) یک برند فرهنگی و مذهبی است اعلام شرایط ثبت‌نام قطعی حج ۱۴۰۴+ جزئیات زمان مراسم تشییع پیکر شهید سیدحسن نصرالله اعلام شد دستور جامع برای زندگی ارائه خدمت جدید به زائران روشندل در حرم امام‌رضا(ع) وقتی که عزیز است | در باب نماز اول وقت جزئیات بسته ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومانی سفر به کربلا معیار توبه نصوح در بیان امام‌هادی(ع) به‌روزرسانی باور‌های شیعی با زیارت‌نامه | بررسی ۲ میراث زیارتی امام هادی (ع) مادر شهیدان «بابایی» دعوت حق را لبیک گفت محوریت توسعه و عمران حرم امام‌رضا(ع) با نیت نذر | نذر بیش از ۶ هزار میلیارد ریال توسط زائران رحیم پور ازغدی: بیت المقدس و مسجد الاقصی، نماد مقابله میان حق و باطل است بزرگداشت شهدای دهم دیماه و پنجمین سالگرد شهید سردار سلیمانی در مشهد برگزار شد (۱۳ دی ۱۴۰۳) اعمال شب لیلة‌الرغائب + عکس و متن دعاها شبی برای رسیدن به ساحل آرزو‌ها برای پنجمین سال هجرت مردی که پهلوان نبرد‌ها بود | بوی عطری که تازه است هنوز رغبت سلیمانی؛ آرزوی شهادت عیب‌جویی ناروا در موعظه اخلاقی امام باقر (ع)
سرخط خبرها

دستور جامع برای زندگی

  • کد خبر: ۳۰۹۰۶۹
  • ۱۶ دی ۱۴۰۳ - ۱۴:۳۳
دستور جامع برای زندگی
انسان در زندگی باید یاد بگیرد که همه محتاج و بنده خداوند هستند و اول و آخر باید حاجات خود را از درگاه او درخواست و از او طلب کند.

در معارف دینی ما به‌طور کلی دستورات زندگی‌ساز و اصلاح‌کننده زندگی شخصی و اجتماعی بیان شده است، اما گاهی در برخی روایات برگزیده، این شیوه دستورات برای کسی که می‌خواهد بخش درخورتوجهی از راز زندگی موفق را یک‌جا داشته باشد، بیان شده است؛ روایت‌های ارزشمندی که گاهی علمای بزرگ ما سال‌ها بالای سر خود نصب می‌کردند تا هر روز بتوانند ببینند و فراموش نکنند و از آن توشه بگیرند.

یکی از این روایات، این روایت امیرالمؤمنین علی (ع) است که در حکمت۸۲ نهج‌البلاغه آمده است:

وَ قَالَ (علیه‌السلام): أُوصِیکُمْ بِخَمْسٍ لَوْ ضَرَبْتُمْ إِلَیْهَا آبَاطَ الْإِبِلِ لَکَانَتْ لِذَلِکَ أَهْلًا:

لَا یَرْجُوَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ إِلَّا رَبَّهُ؛ وَ لَا یَخَافَنَّ إِلَّا ذَنْبَهُ؛ وَ لَا یَسْتَحِیَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لَا یَعْلَمُ أَنْ یَقُولَ لَا أَعْلَمُ؛ وَ لَا یَسْتَحِیَنَّ أَحَدٌ إِذَا لَمْ یَعْلَمِ الشَّیْءَ أَنْ یَتَعَلَّمَهُ؛ وَ عَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ، فَإِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الْإِیمَانِ کَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ، وَ لَا خَیْرَ فِی جَسَدٍ لَا رَأْسَ مَعَهُ، وَ لَا [خَیْرَ]فِی إِیمَانٍ لَا صَبْرَ مَعَهُ.

امام (ع) فرمودند: شما را به پنج چیز سفارش می‌کنم که اگر براى تحصیل آن، شتران راهوار را به‌سرعت حرکت دهید (و همه‌جا را براى به‌دست آوردن آن گردش کنید) سزاوار است:

هیچ‌یک از شما جز به پروردگارش امیدوار نباشد (و دل نبندد). هیچ فردی جز از گناه خود نترسد. هیچ یک از شما اگر چیزى را از او پرسیدند که نمی‌داند، حیا نکند و (صریحا) بگوید: نمی‌دانم و اگر کسى از شما چیزى را نمی‌دانست، از فراگرفتن آن خجالت نکشد. بر شما باد که صبر و استقامت پیشه کنید؛ زیرا صبر و استقامت در برابر ایمان، همچون سر است در برابر تن. تن بى‌سر فایده‌اى ندارد، همچنین ایمان بدون صبر و استقامت.

این روایت درواقع یک دستور جامع برای زندگی است که مهم‌ترین بخش و اولین جزء آن، تکیه به خداوند است. انسان در زندگی باید یاد بگیرد که همه محتاج و بنده خداوند هستند و اول و آخر باید حاجات خود را از درگاه او درخواست و از او طلب کند و گرچه خداوند سبب‌ساز است، با هر نعمتی و هر سببی در جهت شکوفایی و برکت زندگی، اول باید از خداوند تشکر کند و بعد از آن، از فرد و سببی که لطفی به او کرده است.

حکایت جالبی در این باره وجود دارد که حرف را در این مورد کامل می‌کند.

در روایتى آمده است هنگامی که برادران یوسف (ع) می‌خواستند او را به چاه بیفکنند و بر اثر حسادت او را می‌زدند، ناگهان یوسف (ع) شروع به خندیدن کرد. برادران، سخت در تعجب فرو رفتند که اینجا جاى خنده نیست؛ گویى برادر ما مسئله به چاه افکندن را شوخى می‌انگارد، ولى یوسف پرده از این راز برداشت و درس بزرگى به آنها و به همه ما آموخت.

گفت: به خاطر دارم که روزى به شما برادران نیرومند با آن بازوان قوى و قدرت فوق‌العاده نظر انداختم و با خود گفتم کسى که این همه یار و یاور نیرومند دارد، چه غمی دارد! آن روز بر شما تکیه کردم و به بازوان نیرومندتان، دل بستم ولى امروز خود را در چنگال شما گرفتار می‌بینم و از شما به شما پناه می‌برم، ولى به من پناه نمی‌دهید. خدا از این طریق به من آموخت که من بر غیر او تکیه نکنم.

این بیان کوتاهی در مورد بخش اول و مهم‌ترین بخش این روایت بود؛ البته بخش‌های بعدی روایت هم مهم هستند؛ اینکه انسان یاد بگیرد چیزی را که نمی‌داند، بگوید نمی‌دانم و در گام بعد، از سؤال کردن و آموختن حیا نکند که در غیر این‌صورت، تا ابد در ذلت نادانی و ناتوانی خواهد ماند و دیگر درس صبوری در زندگی؛ صبری که به منزله سر برای جسد ایمان است و خودش بابی مفصل و سرفصلی مجزاست و توضیح مبسوطی می‌طلبد ولی اجمالا این حالتی که ما در دین به آن صبوری می‌گوییم، دقیقا صفتی است که یک انسان می‌تواند با توجه به این دنیای پر از بلا و کجی و خرابی در آن موفق شود. از خداوند بزرگ می‌خواهیم رعایت این دستورات زندگی‌ساز را به ما روزی کند.

ان‌شاءا...!

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->