محمدناصر حقخواه - رسول خادم سال دیگر پنجاهساله میشود. این برای اکثریتی که دوران قهرمانی او و برادرش را دیدهاند نشان بالا رفتن سن و سال است و برای نوجوانهایی که سالها نام رسول خادم را شنیدهاند و قهرمانیهایش را ندیدهاند سؤالی است درباره اینکه او چه کسی است که سالها با اینکه در رأس اخبار قهرمانی نبوده است او را میشناسیم یا حداقل نامش را بارها شنیدهایم؟
طلای المپیک ۱۹۹۶، برنز المپیک ۱۹۹۲ و ۲ طلای جهانی و کلی طلای آسیایی، رسول خادم را به یکی از سرشناسترین و البته پرافتخارترین کشتیگیران تاریخ ما تبدیل کرده است. اما همه دلیل شهرت او این نیست. خادم در سالهایی که عضویت در شورای شهر تهران برای ورزشکاران مرسوم شده بود، در ۲ دوره از سال ۸۲ تا ۸۵ و از سال ۸۵ تا ۹۲ عضو شورای شهر تهران بود. فعالیتی که مثل عضویت خیلی از ورزشکاران همرشته او در شورای شهر با حواشی متعدد و اتفاقات بیربط همراه نبود. در سال ۹۲ اسم او به عنوان گزینه احتمالی حسن روحانی برای معرفی به عنوان وزیر ورزش به مجلس مطرح شد، اما از سال ۹۲ تا ۹۶ رئیس فدراسیون کشتی و مدیر تیمهای ملی و از سال ۹۲ تا ۹۵ سرمربی تیم ملی کشتی آزاد شد.
سال ۹۶، اما رسول خادم طی یک فرایند پرسروصدا به علت بعضی حواشی از سمتش استعفا داد. اما با استعفای دستهجمعی رؤسای هیئتهای کشتی همه استانها و همه اعضای هیئت مدیره، او دوباره به فدراسیون بازگشت؛ اما دوباره در سال ۹۷ استعفا داد و این بار گفت که دیگر هیچ زمان برنمیگیردد.
این بازنگشتن، اما نه لحظه محو خادم که نقطه عطف کارنامه او شد. رسول خادم که قطعا با توجه به همه سوابق و مدارجی که طی کرده بود و محبوبیتی که داشت از مستعدترین افراد برای کسب عنوان سلبریتی و تکیه زدن به یک صفحه اینستاگرامی پرشکوه، پرزرقوبرق، پرتبلیغ و پرپول بود، اما راه دیگری را پیش گرفت؛ راهی که سالها پیش از او غلامرضا تختی با در دست گرفتن کیسه پول و چرخیدن در خیابان آغاز کرد و این روزها او با حضور در محرومترین و بیامکاناتترین روستاهای ایران آن هم با همراهی سرشناسترین کشتیگیران و همراه کردن آدمهای سرشناس دیگر انجام میدهد. خادم از شهرتی که دارد درستترین استفاده را میکند؛ بسیار کاربردی، بدون سروصدای اضافی و البته با تبلیغات خوب. هرچند که حضور مسئولان و مدیران و کمکرسانی آنان باید بیسروصدا و خاموش باشد، چراکه وظیفه ذاتی آنان همین است و هر به تصویر کشیدنی بویی از کار تبلیغی و جوسازی رسانهای دارد، حضور افراد سرشناس مثل خادم باید رسانهای شود و هزاران بار منتشر شود، زیرا جوانانی هستند که وقتی قهرمانان فعلی یا سابق ورزش خود را میبینند که بار بر دوش و غذا در دست و لبخند بر لب در محرومترین نقاط کشور میچرخند و کمک میرسانند، به چنین حضور و الگو برداریای ترغیب و تشویق میشوند. حالا همین یکیدو روز پیش با انتشار عکسی از حضور خادم در مرزیترین نقطه ایران و افغانستان و کمکرسانی به اهالی آن خطه، موجی از توئیتهای حمایتی و بازنشرآنها در رسانههای اجتماعی در ستایش خادم دیده میشود. از کسانی که با اشاره به مشهدی بودنش از او به عنوان افتخار یاد میکنند و میگویند سلبریتی فقط سلبریتی مشهدی، تا کسانی که او را در کفهای از ترازو میگذارند که غلامرضا تختی در کفه دیگر آن است.
اما نکته این است که اطلاق واژه «سلبریتی خوب» یا «جهان پهلوان» به رسول خادم لازم نیست، کافی است بگوییم و بدانیم که رسول خادم یک آدم خوب است، یک آدم خوب که این روزها با شبکههای اجتماعی بهترین کار ممکن را انجام میدهد: «توی چشم آوردن کسانی که دیده نمیشوند.»