به گزارش شهرآرانیوز؛ محمود فتوحی رودمعجنی، استاد زبان و ادبیات فارسی، در کتاب «درآمدی بر ادبیاتشناسی»، برای رشته زبان و ادبیات فارسی، از آغاز تأسیس آن در دوره پهلوی اول تا سال ۱۳۹۶ (سال انتشار کتاب)، پنج مرحله متصور شده است که اینک دو مرحله نخست آن مدنظر است، یعنی «تأسیس نهاد ملی ادبیات (۱۳۰۷-۱۳۳۲)» و «گسترش نظام ادبی دانشگاهی (۱۳۳۲-۱۳۵۷)».
از نمایندگان مرحله اول (از محمدتقی بهار و احمد بهمنیار و محمدتقی مدرسرضوی گرفته تا محمد معین و ذبیحا... صفا و علیاکبر فیاض) امروز کسی برجای نیست، اما از نمایندگان مرحله دوم (از عبدالحسین زرینکوب و سیدضیاءالدین سجادی و سیدجعفر شهیدی گرفته تا حسن انوری و محمدرضا شفیعیکدکنی و علی رواقی) همچنان چندین تن باقیاند که خوشبختانه ــکمابیشــ به درس و بحث نیز اشتغال دارند.
بدیعالزمان فروزانفر، که خود از برجستگان دسته نخست است، خرداد سال ۱۳۲۷، طی یک سخنرانی، چند وظیفه برای استادان و دانشجویان دانشکده تازهتأسیس ادبیات تبریز برشمرد که اهم آنها عبارتاند از «نگهداری از میراث گذشتگان» و «جمعآوری نسخ خطی و طبع دواوین و رسالهها».
متن این سخنرانی در حکم وصیتنامهای است از سالهای پایانی مرحله اول خطاب به کسانی که پس از آن، در مرحله دوم، دیریازود، سررشته امور رشته زبان و ادبیات فارسی را بهدست میگرفتند، افرادی که برخی از ایشان در همان دانشکده تبریز و البته دانشکدههای نوبنیاد دیگر پرورش یافتند. مهدی محقق (زاده ۱۰ بهمن ۱۳۰۸) و سیدرضا انزابینژاد (۱۰ بهمن ۱۳۱۵-۴ اسفند ۱۳۹۱) که بهترتیب در سالهای ۱۳۳۸ و ۱۳۵۶ از دانشگاههای تهران و تبریز دکتری گرفتند دو تن از این دستهاند.
محقق، که از مشهد برخاسته و در جوانی به مرتبه اجتهاد رسیده بود، سراغ تحصیلات دانشگاهی رفت و نخست، در سال ۱۳۳۷، از دانشگاه تهران دکتری الهیات گرفت، اما سالی پس از آن درجه دکتری ادبیات را نیز از همانجا دریافت کرد و کار تدریس و پژوهش را در پایتخت ادامه داد.
انزابینژاد، که اهل تبریز بود، هم، پس از طی مراحل کارشناسی و کارشناسیارشد در زادگاه خود، مقطع دکتری را در دانشگاه تهران گذراند، اما پس از آن به شهر خود بازگشت، تا سال ۱۳۶۶ که به دانشگاه فردوسی آمد و کار علمی خود را تا حدود دو دهه پس از آن در همینجا پی گرفت. این هردو، بهگواه گفتهها و شنیدهها، و البته آثار خود، از سرآمدان مرحله دوم رشته زبان و ادبیات فارسی بودهاند.
فتوحی رودمعجنی، در کتاب پیشگفته، چهار رویکرد در تاریخ رشته زبان و ادبیات فارسی برمیشمارد که یکی از آنها «رویکرد اسلامی» است. او مینویسد: «استادان طرازاول ادبیات فارسی در دانشگاههای ایران، غالبا، دانشآموخته علوم اسلامی و، بعضا، دارای درجه اجتهاد بودند.» روشن است که محقق نیز، بنابه آنچه آمد، مطابق طبقهبندی فتوحی، از نمایندگان این رویکرد است.
تصحیح او از آثاری همچون لغتنامه قرآنی «لسانالتنزیل» و نیز «وجوه قرآن» این ادعا را تأیید میکند. همچنین، پرداختن محقق به ناصرخسرو و آثار این ادیب و مبلّغ مذهبی را میتوان درراستای همین رویکرد اسلامی او به میراث ادب فارسی دانست. تصحیح «دیوان ناصرخسرو» (با همکاری مجتبی مینوی) و «تحلیل اشعار ناصرخسرو» و «شرح بزرگ دیوان ناصرخسرو» چند نمونه از کارهای محقق درباره این شاعر و نویسنده اهل فلسفه و کلام است.
فتوحی رودمعجنی، همانجا، از «رویکرد ملیگرا» در تاریخ رشته زبان و ادبیات فارسی نیز سخن میگوید که نمایندگان آن ــکمابیشــ در کار احیا و انتشار میراث ادب فارسی بودند. بهنظر میرسد انزابینژاد در این گروه قرار میگیرد. آنچه از او باقی است بیشتر در تصحیح و توضیح آثار کلاسیک ماست؛ نمونه را، میتوان به گزیدههایی از «کشفالاسرار» (بهنام «نواخوان بزم صاحبدلان») و «کلیلهودمنه» و «مقامات حمیدی» و «مرصادالعباد» اشاره کرد که امروز جزء کتابهای درسیاند.
انزابینژاد، همچنین، به «تحقیق در احوال شاعران و نویسندگان آذربایجان»، که فروزانفر در آن سخنرانی توصیه کرده بود، اهتمام داشت. گزیده «مخزنالاسرار» نظامی گنجهای، تحتعنوان «پرده سِحر سَحری»، و نیز ترجمهها و تألیفاتی در تاریخ و ادب آذربایجان از نشانههای کوشش او در عمل به سفارش اخیر فروزانفرند.