بال دعا در آسمان نماز پیشرفت فیزیکی ۲۷ درصدی طرح انتقال آب دریای عمان به خراسان رضوی جزئیات مرمت مدرسه «دو‌در» در گفت‌وگو با معاون برنامه‌ریزی و مطالعات سازمان عمران و نگهداری حرم‌مطهر‌ رضوی ضرورت تولید محتوای فاخر دفاع مقدس در فضای مجازی ثبت‌نام طولانی‌ترین کاروان پیاده‌روی اربعین در مشهد آغاز شد آیین اهدای نشان کربلایی کاظم ساروقی بین‌المللی می‌شود تأکید تولیت آستان قدس رضوی بر توجه به معماری اسلامی‌‌ایرانی در اطراف حرم مطهر امام‌رضا(ع) رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران: فعالیت اتاق خودروی جانبازان ضروری است ۱۰ هزار و ۳۵۴ زائر از خراسان رضوی به حج تمتع اعزام می‌شوند ویژه‌برنامه «عبدالعظیم حسنی(ع)، سیدالکریم» در حرم مطهر امام‌رضا(ع) برگزار شد شرکت ۴ هزار هیئت مذهبی در مرحله جدید طرح پایش اطلاعات همایش بزرگداشت امامزادگان در سطح استان خراسان رضوی، ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ برگزار می‌شود ایران، شناسنامه تمدن جهانی و نقطه تلاقی فرهنگ‌ها است | مشهد در آستانه ورود موج جدید گردشگران بین‌المللی برگزاری سیزدهمین جشنواره سرود رضوی با بودجه ۵ میلیارد تومانی جشنواره سراسری سرود رضوی، فرصتی برای تقویت ساحت‌های تربیتی مشهد میزبان جشنواره ملی سرود رضوی می‌شود اجتماع ۳ هزارنفری دانش آموزان مشهدی برای هم‌دردی با کودکان مظلوم فلسطینی + فیلم تأکید رئیس سازمان هیئت و تشکل‌های دینی کشور بر راه‌اندازی پایگاه‌های نهج‌البلاغه‌خوانی در مساجد آستان مقدس امام‌حسین(ع) فراخوان «نهمین همایش علمی بین‌المللی زیارت اربعین» را منتشر کرد + جزئیات تبعیض عربستان در دادن سهمیه حج به کشورها
سرخط خبرها

در تب‌وتاب رفتنم

  • کد خبر: ۳۱۶۰۹۵
  • ۲۴ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۴:۵۶
در تب‌وتاب رفتنم
ولادت‌های عزیز شعبان گذشت و من هنوز نتوانسته‌ام خودم را برسانم حرم؛ ما مشهدی‌ها رسم داریم که مناسبت‌ها را کنار اماممان باشیم، ولی نشد.
عاطفه جعفری
نویسنده عاطفه جعفری

ولادت‌های عزیز شعبان گذشت و من هنوز نتوانسته‌ام خودم را برسانم حرم؛ ما مشهدی‌ها رسم داریم که مناسبت‌ها را کنار اماممان باشیم، ولی نشد. شب ولادت امام سجاد (ع) سعی کردم به بهانه حضور در انجمن شعری که در حرم برقرار است راهی زیارت شوم، اما نشد. چند روزی می‌شد که بچه تب داشت و نزدیک ولادت حضرت علی‌اکبر (ع) دلم بدجور هوای زیارت کرده بود. استامینوفن جواب نداد به پاهایش حنا و سرکه کشیدم، پاهاش که خنک‌تر شده بود شروع کردم به بوسیدنشان، اما وروجک با حال خرابش گفت: مامان نبوس پرتقاله!

پاهایش به‌خاطر حنا رنگ پرتقال شده بود. دستمال خیس را آغشته کردم به سرکه و گذاشتم روی سرش ولی تاب نمی‌آورد. رفتم به شب عاشورا. بیمار مصلحت عاشورا اگر تب داشته آبی در کربلا نبوده که تبش را پایین بیاورند. همان‌طور که اشک از گوشه چشمم سرازیر شد دعای نور را زمزمه می‌کردم. مادرشدن هم حال عجیبی است ها! 

بعد همین مادرشدن با تمام سختی‌هایش برای بار دوم و سوم هم می‌شود آرزو، قدرت و حکمت خداست و ما بی‌خبریم. تصور کردم که مثل همیشه ورودی شیرازی ایستاده‌ام و اذن دخول می‌خوانم که زنی عراقی شکلات نعنایی را می‌آورد نزدیک و کامم را خنک می‌کنم به عطر نعنا.

وارد حرم شدم و مثل مهمان‌ها وارد چایخانه رضوان، جمع خادمان چایخانه همیشه باصفاست و دسته‌جمعی زمزمه می‌کنند؛‌ای صفای قلب زارم هرچه دارم از تو دارم... توی صف طویل چای می‌ایستم و چای و شیرینی‌ام را می‌گیرم و به گوشه‌ای می‌روم و چای و شیرینی را که خوردم راهی صحن انقلاب می‌شوم و از همانجا به صف طویل زیارت ضریح می‌روم. زیارتنامه می‌خوانم و اشک می‌ریزم. قدم برمی‌دارم و صلوات می‌فرستم و ولادت مولودان شعبان را به امام هشتم (ع) تبریک می‌گویم.

نزدیک ضریح که می‌شوم بعد از عرض احترام چشمم می‌افتد به قاب عکس رئیس‌جمهور شهید و باز هم با دلی سوخته برایشان فاتحه می‌خوانم. با هدایت چوب‌پر‌ها از سمت دیگر صحن خارج می‌شوم. باید زودتر به خانه برگردم، چون دخترکم تب دارد. افکارم را از خیالات دور می‌کنم و چشم‌های خیس اشکم را باز می‌کنم و می‌بینم زیارت دلی‌ام تمام شده و وسط خانه کوچکمان نشسته‌ام و تب بچه را بررسی می‌کنم که پایین آمده.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->