شرط ازدواج: خادمی اهل بیت هشدار دبیر شورای عالی فضای مجازی کشور نسبت به تبعات فرهنگی هوش مصنوعی درخواست برای آرامش و عدم انتشار اخبار غیررسمی درباره حجت الاسلام قاسمیان، روحانی بازداشت شده در عربستان مراسم اختتامیه جشنواره شعر «ایرانِ امام‌رضا(ع)» برگزار می‌شود گنجینه نفایس رضوی در تهران به نمایش درآمد | «فرنود هشت» در موزه ملی ملک + ویدئو اعمال دهه اول ماه ذی‌الحجه فراخوان ثبت‌نام عضویت در کاروان قرآنی اربعین ۱۴۰۴ منتشر شد + جزئیات دعوت از نخبگان جامعه ایثارگر برای شرکت در رویداد ملی هوش مصنوعی کنگره بین‌المللی امام‌رضا(ع)، گامی مؤثر در ترویج فضائل اخلاقی و تربیت نسل جوان ۲۰ خانواده نیازمند مشهدی توسط بنیاد کرامت رضوی صاحب خانه شدند + فیلم ثبت بیش از ۴۰۰ ازدواج در رواق شیخ طوسی حرم رضوی در سالروز ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) آغاز دور گفت‌وگوی دینی اسلام و مسیحیت کاتولیک ایران و اسپانیا آمادگی کامل پلیس برای خدمت‌رسانی به زائران اربعین | امنیت زائران در اولویت است امام رضا (ع) به دختران دم بخت چه توصیه‌ای دارد؟ خیر کثیر در ناملایمات پنهان است | صبر و عقلانیت در زندگی زناشویی راه‌گشاست شام غم در صحن پیامبر اعظم(ص) | سوگواری زائران رضوی در شهادت امام جواد(ع) محفل ادبی «ابن‌الرضا(ع)» در حرم رضوی برگزار شد | شب شعر دلدادگان اهل‌بیت(ع) به مناسبت شهادت امام جواد(ع) روایت متفاوت آیت‌الله علم‌الهدی از ارتباط حجاب با مبانی انقلاب اسلامی | جایگاه انقلاب، عمق جان ملت ماست مشهدالرضا(ع)، میزبان همایش رؤسای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی کشور ازدواج، فرصت ضریب‌دادن به انرژی‌های مؤمنانه
سرخط خبرها

در تب‌وتاب رفتنم

  • کد خبر: ۳۱۶۰۹۵
  • ۲۴ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۴:۵۶
در تب‌وتاب رفتنم
ولادت‌های عزیز شعبان گذشت و من هنوز نتوانسته‌ام خودم را برسانم حرم؛ ما مشهدی‌ها رسم داریم که مناسبت‌ها را کنار اماممان باشیم، ولی نشد.

ولادت‌های عزیز شعبان گذشت و من هنوز نتوانسته‌ام خودم را برسانم حرم؛ ما مشهدی‌ها رسم داریم که مناسبت‌ها را کنار اماممان باشیم، ولی نشد. شب ولادت امام سجاد (ع) سعی کردم به بهانه حضور در انجمن شعری که در حرم برقرار است راهی زیارت شوم، اما نشد. چند روزی می‌شد که بچه تب داشت و نزدیک ولادت حضرت علی‌اکبر (ع) دلم بدجور هوای زیارت کرده بود. استامینوفن جواب نداد به پاهایش حنا و سرکه کشیدم، پاهاش که خنک‌تر شده بود شروع کردم به بوسیدنشان، اما وروجک با حال خرابش گفت: مامان نبوس پرتقاله!

پاهایش به‌خاطر حنا رنگ پرتقال شده بود. دستمال خیس را آغشته کردم به سرکه و گذاشتم روی سرش ولی تاب نمی‌آورد. رفتم به شب عاشورا. بیمار مصلحت عاشورا اگر تب داشته آبی در کربلا نبوده که تبش را پایین بیاورند. همان‌طور که اشک از گوشه چشمم سرازیر شد دعای نور را زمزمه می‌کردم. مادرشدن هم حال عجیبی است ها! 

بعد همین مادرشدن با تمام سختی‌هایش برای بار دوم و سوم هم می‌شود آرزو، قدرت و حکمت خداست و ما بی‌خبریم. تصور کردم که مثل همیشه ورودی شیرازی ایستاده‌ام و اذن دخول می‌خوانم که زنی عراقی شکلات نعنایی را می‌آورد نزدیک و کامم را خنک می‌کنم به عطر نعنا.

وارد حرم شدم و مثل مهمان‌ها وارد چایخانه رضوان، جمع خادمان چایخانه همیشه باصفاست و دسته‌جمعی زمزمه می‌کنند؛‌ای صفای قلب زارم هرچه دارم از تو دارم... توی صف طویل چای می‌ایستم و چای و شیرینی‌ام را می‌گیرم و به گوشه‌ای می‌روم و چای و شیرینی را که خوردم راهی صحن انقلاب می‌شوم و از همانجا به صف طویل زیارت ضریح می‌روم. زیارتنامه می‌خوانم و اشک می‌ریزم. قدم برمی‌دارم و صلوات می‌فرستم و ولادت مولودان شعبان را به امام هشتم (ع) تبریک می‌گویم.

نزدیک ضریح که می‌شوم بعد از عرض احترام چشمم می‌افتد به قاب عکس رئیس‌جمهور شهید و باز هم با دلی سوخته برایشان فاتحه می‌خوانم. با هدایت چوب‌پر‌ها از سمت دیگر صحن خارج می‌شوم. باید زودتر به خانه برگردم، چون دخترکم تب دارد. افکارم را از خیالات دور می‌کنم و چشم‌های خیس اشکم را باز می‌کنم و می‌بینم زیارت دلی‌ام تمام شده و وسط خانه کوچکمان نشسته‌ام و تب بچه را بررسی می‌کنم که پایین آمده.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->