مژده رنگیان/ شهرآرانیوز - سه بار شکستگی بینی، ۲ بار دررفتگی فک صورت، شکستن دندان و شکستگی و دررفتگیهای ریزودرشت در دستوپا را تجربه کرده است. برخلاف باورهایی که بعضی ورزشها را برای دختران مناسب نمیدانند، رفتار و منش او نشان میدهد این رشته سخت از او دختری مهربانتر و به قول خودش خاکیتر ساخته و از انتخابش هیچگاه پشیمان نشده است.
در طول عمر بیستوچهارساله خود رشتههای مختلف ورزشی را تجربه کرده است؛ ازژیمناستیک و دوومیدانی تا فوتسال و راگبی و تکواندو و درنهایت کیکبوکسینگ و کاراته. حتی به عضویت تیمهای ملی مختلفی نیز درآمد، اما میگوید انتهای هر ورزشی، چه فردی چه گروهی، آینده ورزشکار در گرو پول و حامیمالی است. «اگر استعداد داشته باشی و بهترین هم باشی، اما کسی حمایتت نکند و پولی نباشد، هیچوقت دیده نمیشوی و خیلی زود فراموش میشوی.» روشنک صابران، ملیپوش رزمی کار مشهدی، که نامش با طلای جهانی کیکبوکسینگ و کاراته کیوکوشین شناخته شده است، درباره راهی که تابهامروز طی کرده است، میگوید: از چهارسالگی ژیمناستیک کار میکردم، با توجه به شرایطی که داشتم، همیشه در مسابقات آمادگی جسمانی حضور داشتم و مقام کسب میکردم. آن زمان کسی به ما از مسابقات جهانی و بینالمللی نمیگفت و سقف آرزوهای ما، مسابقات قهرمانی کشور بود. دوسالی در فوتسال بودم، اما هنوز آن سالها جایگاه خوبی نداشت و میگفتند آینده ندارد. با راگبی آشنا شدم و ۸ سال آن را دنبال کردم. در این سالها به تیم ملی نوجوانان دعوت شدم، قرار بود به هند اعزام شویم که بهخاطر بیپولی فدراسیون این اتفاق نیفتاد. در لیگهای کشوری بازی میکردیم، ولی آنجا هم مشکل پول وجود داشت و با هزینه خودمان زمین تمرینی اجاره میکردیم و حتی برای رفتن به مسابقات، خودمان هزینه رفتوبرگشت را میدادیم.
مشهد بدون رینگ استاندارد و تخصصی
او ادامه میدهد: فکر کردم شاید در رشته انفرادی دیگر خبری از این بیپولیها و اعزامنشدنها نباشد. با رشته رزمی کیکبوکسینگ آشنا شدم، ولی در مشهد متأسفانه مربی خانم و باشگاه استاندارد و مجهزی برای این رشته پیدا نکردم. درنهایت با مربی آقایان که تجربه زیادی در این رشته داشت، آشنا شدم و قرار شد او برایم برنامه بنویسد و من آنها را خودم دنبال کنم. برای باشگاه نیز در کاشمر باوجود اینکه شهرستان کوچکی است، ۲ باشگاه بسیار مجهز وجود دارد که تصمیم گرفتم تمریناتم را آنجا دنبال کنم و الان ۶ سال است که هر هفته برای تمرین ۲ بار در راه مشهد و کاشمر هستم. نزدیک مسابقات نیز راهی تهران میشوم. برای باشگاه به رینگ استاندارد، کیسه خوب و باکیفیت، تاتامی مناسب، فضای کاملا رزمی و تخصصی نیاز داریم و در مشهد من هنوز چنینچیزی را تجربه نکردهام. تازگیها شرایط مربیان باتجربهتر بهتر شده، ولی برخی مربیان فقط دعوای خیابانی به دختران آموزش میدهند و این خیلی بد و آسیبزننده است.
گرفتن طلای جهان در کنار حرفهایها
صابران خاطرنشان میکند: با توجه به شباهتهایی که کیکبوکسینگ و کاراته کیوکوشین با یکدیگر دارند، در رقابتهای هر ۲ رشته شرکت میکردم که توانستم عنوانهای مختلفی کسب کنم. سال ۲۰۱۶ اولین مسابقات بینالمللی به میزبانی ایران برگزار شد و من نیز در تهران در رشته کیوکوشین روی تاتامی رفتم و مدال طلا گرفتم. چند ماه بعد به مسابقات جهانی کیکبوکسینگ و کاراته اعزام شدم. در مسابقات جهانی هند، بهترینها حضور داشتند؛ بااینحال من ترسی از حریفانم نداشتم. باوجود اینکه در کنار رینگ هر ورزشکار خارجی ۴ مربی داشت و سالها سابقه بازی بوکس داشتند، ولی من با تنهامربی خودم حضور داشتم و میدانستم که از آنها برتر هستم. برای موفقیت در آن میدان، روزی ۱۱ ساعت تمرین کرده بودم. همین موضوع باعث شد در آن مسابقات ۲ طلا از هر ۲ رشته کسب کنم.
۲ طلای جهانی دیگر با دررفتگی و مسمومیت
سال ۲۰۱۷ نیز به مسابقات ترکیه دعوت شدم که در رشته کمیته طلا کسب کردم و در کاتا نقره گرفتم. همان مسابقات بود که ۲ بار فکم با ضربات خطای حریف در رفت، ولی اخراج نشد. بعد از این مسابقات دیگر اسپانسری برای اعزام وجود نداشت، بههمینخاطر سال ۲۰۱۹ به مسابقات بهترینهای دنیا در ژاپن اعزام نشدیم.
کسی ما را نمیبیند
ملیپوش مشهد میگوید: متأسفانه رشته کیکبوکسینگ بسیار مظلوم و مهجور است، بهویژه در بخش بانوان؛ زیرا هیچ تبلیغی درباره آن نمیشود، اخبار به آن نمیپردازند و برای رسانهها جذاب نیست. در نتیجه اسپانسر نیز به آن ورود نمیکند. من حتی با وجود داشتن مدالهای جهانی برای ثبت مدالم در سامانه، خودم باید پیگیر کارهای فدراسیون باشم؛ درغیراینصورت آنها فراموش میکنند، بهطوریکه انگار هیچ اثری از ورزشکاران این رشته و مدالهایشان نیست.
مسئولان مشهدی را نمیشناسم
او تصریح میکند: در مشهد هیچ ارتباطی با هیئت و مسئولان نداشته و اطلاعی از برنامههایشان ندارم؛ حتی یک استقبال ساده هم بعد از کسب مدال جهانی از ما نداشتند. در سالهای گذشته بیشتر کارشکنی میکردند تا حمایت، بههمینخاطر کارهایم را از طریق فدراسیون پیگیری میکنم. دریغ از یک تشکر و تقدیر. آرزوی مراسم و هدیه به دلمان مانده است. بهترین جایزهای که داده میشد، پتوی مسافرتی بود و با این شرایط، ورزشکاران هیچ منبع درآمدی ندارند و در کنار حفظ آمادگی باید به فکر پولدرآوردن هم باشند. برای اعزامها نیز ورزشکار خودش باید ۲۰ میلیون تومان هزینه کند تا بتواند به مسابقات برود.
باید به دعوتنامههای خارجی فکر کنم
صابران درباره حضورش در کشورهای دیگر میگوید: همان دوره نخست که مدال آوردم، از چندین کشور همچون فرانسه، انگلیس، آلمان و باکو دعوتنامه گرفتم که همگی گفته بودند ماه به ماه حقوق میدهند، بههمراه هزینههای اسکان و تمرین. آن زمان بیستساله بودم و فکر میکردم در کشور خودمان وضعیت برای ورزشکاران بهتر میشود و میتوانم با لباس ایران مدالهای دیگری کسب کنم، اما هیچکدام از این پیشبینیها درست نبود و بدتر شد. اسپانسری پیدا نشد و همه هزینهها بر دوش خود ورزشکار و خانوادهاش بود. حالا با گذشت این سالها تصمیمم عوض شده است و برای رسیدن به برنامهها و اهدافم، باید فراتر از ایران بروم و اگر پیشنهادی داشته باشم، حتما به آن فکر میکنم.