خیابان خسروی که این روزها با تابلوی شهید دیالمه خود را معرفی میکند، هنوز هم برای مشهدیها با نام خسروی شناخته شده است و کمتر کسی نامی غیر از آن را بهکار میبرد. این خیابان در سال ۱۳۰۹ احداث شده و در این سالها فراز و نشیبهای بسیاری داشته است. این تغییرات، کسبه بازار را هم بینصیب نگذاشته و کار آنها را به سمت کسادی برده است.
نجمه موسویزاده/شهرآرانیوز - خیابان خسروی که این روزها با تابلوی شهید دیالمه خود را معرفی میکند، هنوز هم برای مشهدیها با نام خسروی شناخته شده است و کمتر کسی نامی غیر از آن را بهکار میبرد. این خیابان در سال ۱۳۰۹ احداث شده و در این سالها فراز و نشیبهای بسیاری داشته است. این تغییرات، کسبه بازار را هم بینصیب نگذاشته و کار آنها را به سمت کسادی برده است.
شاید بتوان این خیابان را یکی از متراکمترین بافتهای تاریخی مشهد نامید که هنوز هم الگوهای معماری متفاوت دوران قاجار و پهلوی مانند بناهای خانه وطنچی، داوری، کاظمزاده و... در آن به چشم میخورد.
سال ۱۳۵۰ پس از تخریب بنای کهن چهارطبقه و ایجاد بولوار مدرس فعلی، شرایط این خیابان هم تغییر کرد و کم کم مغازههای پارچهفروشی، زرگری و لوازم عروس به این خیابان آمدند و در کنار آن پاساژهای بزرگ هم مکمل بازار شدند تا بدین گونه به بورس فروش لوازم عروس معروف شود. اما کمتر از نیمقرن با ساخت و سازهای بیرویه مراکز تجاری و گسترش مغازههای مشابه، خیابان خسروی نظام عملکردی گذشتهاش را از دست داد و امروز شاهد تعطیلی برخی مغازههایش هستیم.
تعطیلی کسب و کار در این خیابان و از بین رفتن پوستههای قدیمی آن، یکی پس از دیگری مرگ تدریجی خیابان خسروی را به دنبال دارد و ممکن است این گنجینه معماری قدیم را در چند سال آینده از دست بدهیم و مانند دیگر بناهای تاریخیمان فقط چند عکس یادگار از آن داشته باشیم.
تعطیلی برخی مغازههای این خیابان سبب شد تا بهسراغ کسبههایش برویم و ساعتی پای حرفهایشان بنشینیم، البته این را هم بگوییم این موج تعطیلی ارتباطی به کرونا ندارد و قبل از آمدن این بیماری منحوس آغاز شده بود.
بازارهای جایگزین
ساعت از ۱۰ صبح گذشته است که وارد خیابان خسروی میشویم. جدا از تأثیری که شیوع بیماری کرونا بر بازار گذاشته و باعث خلوتی آن شده است، مغازههای خالی این خیابان توی ذوق بیننده میزند، اینکه در فاصلههای کوتاهی بنری نصب شده که نشان از فروش فوری زیر قیمت بازار دارد.
یکی از مغازههای ابتدای خیابان، مغازه فروش لوازم آرایشی محمد حدادی، ۶۸ ساله است که بیش از ۳۰ سال است به فروش لوازم عروس و داماد مشغول است. او در دوران جوانی به دلیل علاقهای که به نگارش داشته مدتی روزنامهنگار بوده، اما بعد وارد گمرک شده و سپس حرفه آزاد را برمیگزیند. حدادی که یکی از قدیمیترین کسبه خیابان خسروی است در ارتباط با این خیابان میگوید: «این خیابان شناسنامه شهر مشهد است درست مانند هر یک از ما که شناسنامهای داریم، اما متأسفانه در سالهای اخیر به دلیل برخی تصمیمگیریهای نادرست خیابان خسروی دارد از هویت خود دور میشود و اگر به آن رسیدگی نشود باید این شناسنامه را باطل کرد.»
او که تا همین چند سال پیش مغازهاش فروش آینه و شمعدان، لباس عروس و لوازم آرایشی بوده، اکنون با کوچککردن آن فقط به فروش لوازم آرایشی بسنده کرده است و دلیل آن را بیرونقی بازار بیان میکند و میافزاید: «بیشتر کسبه قدیمی یا به رحمت خدا رفتهاند یا به دلیل کسادی بازار شغل خود را محدود و تغییر شغل دادهاند. در حقیقت از زمانی که سیمتری طلاب به بورس خرید لوازم عروس و داماد تبدیل شد و رفته رفته در سایر قسمتهای شهر نیز مغازههایی از این دست شکل گرفت، خسروی دیگر از بورس فروش خارج شد.»
وی یادآور میشود: «در گذشتهای نه چندان دور خیابان خسروی فقط بورس فروش لوازم عروس و داماد بود و همه از این مکان خرید میکردند، اما اکنون دیگر نهتنها در تمام شهر بلکه در شهرهای اطراف و روستاها نیز مغازههای خاص لوازم عروس و داماد وجود دارد و نیازی نیست تا راهی مشهد شوند.»
حدادی که در این شغل مویی سپید کرده است، پی حرفش را اینگونه میگیرد: «متأسفانه بازار دیگر کشش ندارد. در حال حاضر بسیاری از زوجهای جوان توان خرید لباس عروس چند میلیون تومانی را ندارند پس دیگر خرید معنایی ندارد. به همین خاطر برای یک شب لباس را اجاره میکنند البته مبلغ این اجارهبها به اندازه خرید چند سال قبل یک لباس عروس است.»
وی یکطرفه شدن خیابان خسروی را یکی دیگر از دلایل کسادی بازار میداند و میگوید: «استشهادی در ارتباط با این موضوع نوشتهایم و همراه با کسبه اعتراض خود را به مسئولان شهر رساندهایم تا خیابان را به حالت اولش برگردانند. یکطرفه شدن خیابان، تردد را کمتر کرده و کسی بخواهد وارد این خیابان شود باید از سمت چهارراه شهدا یا خیابان آخوند خراسانی بیاید که ترافیک بسیاری دارند، در نتیجه ترجیح میدهند از مکان دیگری خرید کنند. کسادی بازار سبب شده تا بیشتر مغازههای این خیابان بسته و برای فروش گذاشته شوند در صورتی که در گذشته همه میگفتند صاحبان مغازههای خیابان خسروی اگر دندانشان را هم بکشید فروشنده نیستند، اما اکنون حاضرند زیر قیمت و حتی به قیمت کوچهپسکوچهها مغازه خود را بفروشند.»
حدادی خدابیامرزی برای یکی از کاسبان قدیمی به نام وطنچی میفرستد و میگوید: «وطنچی و دو برادر به نام خیامی از کسبه قدیم این خیابان بودند، به خاطر دارم وطنچی تولیدی لباس عروس و مغازه لوازم آرایشی داشت که ۲۰۰ خانوار از سفره او نان میخوردند، اما اکنون حجم کار او بسیار کمتر و به پسرش واگذار شده است.»
بورس لوازم عروس و داماد
کمی جلوتر آینه و شمعدان بزرگی در جلو مغازهای به چشم میخورد. صاحب مغازه گرم گفتگو با تلفن همراش است و متوجه حضور ما نمیشود. با نیمنگاهی به داخل مغازه انبوهی از پایهها و آینه و شمعدانی به چشم میخورد که بهطور نامنظم بر روی هم چیده شده است، مغازه برای فروش نیست بلکه تعمیرات آینه و شمعدان را انجام میدهد. جواد عرب ۶۶ ساله صاحب این مغازه است که از کودکی در کنار پدر در حرفه سماورسازی مشغول به کار میشود، اما بعد از گذشت سالها تغییر شغل داده و مغازه فروش آینه و شمعدان و سپس تعمیرات آن را باز میکند. او که یکی از قدیمیهای این خیابان است درباره قدمت و هویت این خیابان برایمان میگوید: «خیابان خسروی نزدیک به یک قرن پیش شکل گرفته و در قدیم به خیابان کج معروف بوده است. برخی میگویند به خاطر قبله که کج است، اما برخی دیگر علت این نامگذاری را کج بودن این خیابان بیان میکنند که دومی موثقتر است.»
او با تأکید بر اینکه دیگر دوران طلایی خیابان خسروی از بین رفته است، تصریح میکند: «از ابتدای دهه ۵۰ بود که این خیابان تبدیل به بورس فروش لوازم عروس شد و قبل از آن فقط مغازههای فروش آینه و شمعدان در آن دیده میشد، چون در گذشته بیشتر خانمها خیاطی میکردند، لباس عروس را نیز در خانه میدوختند بنابراین مغازه چندانی برای فروش لباس عروس وجود نداشت، اما بعد از مدتی چند مزون در این محدوده باز شد و با استقبالی که از آنها شد کم کم این راسته شکل بورس فروش لوازم عروس و داماد، از کیف و کفش تا لباس و آینه و شمعدان و... را به خود گرفت.»
وی خاطرنشان میکند: «چون در حال حاضر هزینهها سنگین است برای ما و مشتری صرف نمیکند تا تعمیرات انجام دهیم به همین دلیل هم افراد بسیار کمی مراجعه میکنند، به نوعی داریم از جیب میخوریم.»
جنت و خسروی بازارهای اصلی شهر
جلوی در مغازه ایستاده و گرم صحبت با یکی دیگر از مغازهداران است. زمانی که وارد مغازه میشویم صحبتش را نصف و نیمه رها میکند و با رویی گشاده پذیرای ما میشود. سراسر مغازه پر از کت و شلوارهای آماده در طرحها و رنگهای مختلف است که برخی از آنها قیمت مناسبی نیز دارند. نیکزاد ۶۸ ساله که از کودکی در همین خیابان بوده و با برادرش در کودکی در دادگستری آب میفروخته است از خاطرات کودکی خود و خیابان خسروی برایمان تعریف میکند: «در قدیم بازار مشهد در خیابان جنت و خسروی خلاصه میشد به عبارتی بورس بازار مشهد به شمار میرفت و دیگر هیچ نقطهای از مشهد به این شکل نبود تا اینکه ولیان، استاندار وقت، بازار رضا را ساخت. ابتدا کسی حاضر نبود در بازار رضا مستقر شود، اما اکنون قیمت مغازههای آن و حتی اجارهبهایش مبالغی است که از عهده هر کسی برنمیآید.»
وی ادامه میدهد: «تا ۵۰ سال پیش شهر به گستردگی الان نبود و بیشتر مردم خرید خود را از بازار جنت و خسروی انجام میدادند، اما در حال حاضر هر محدوده شهری بازار خودش را دارد، شاید این یکی از دلایل افت بازار خسروی باشد، اما به نظر من دلیل اصلی آن اجرای طرح زوج و فرد است که مازاد بر یکطرفهشدن این خیابان مشکلات زیادی را برای رفت و آمد خریداران ایجاد کرده و همین موضوع سبب شده تا از بورس فروش خارج شود.»
نیکزاد خاطرنشان میکند: «در این راسته به خاطر موقعیتی که دارد و رقابتی که هست قیمتها نیز مناسبتر از سایر نقاط شهر است به عنوان مثال کت و شلوار از ۳۹۰ هزار تومان شروع میشود چیزی که در هیچ کجای شهر دیده نمیشود.»
مجتمع تجاری خوشبختی
مجتمع تجاری خوشبختی یکی از پاساژهای معروف برای خرید لوازم عروس و داماد در خیابان خسروی است. رسول لعل روشن متولد ۱۳۴۳ که مغازه فروش تاج و دسته گل عروس در این مجتمع دارد، میگوید: «این مجتمع تجاری از سال ۷۲ فعالیت خود را آغاز کرده و در سالهای اول به حدی رونق داشته است که رادیو بیان میکرد در مقابل پاساژ خوشبختی ترافیک وجود دارد، اما اکنون دیگر اینگونه نیست و بسیاری از مغازهها بسته شده است.»
او میافزاید: «این پاساژ ۷۵ مغازه دارد و همه کسبه شغل فروش لوازم سفره عقد، تزیینات مثل شاخه نبات، تاج عروس و... دارند، اما فقط ۵۰ مغازه باز است، با وجودی که اکنون بهترین فصل برای فروش است به دلیل شیوع بیماری کرونا تالارهای پذیرایی بسته شده و تأثیر خود را در بازار گذاشته است.»
وی با اشاره به رکود حاکم بر بازار قبل از شیوع بیماری کرونا یادآور میشود: «از ابتدای خیابان تا انتهای حاشیه خیابان شاید حدود ۳۰ مغازه بسته باشد و هر کس دلیل خاصی دارد، به عنوان مثال یکی میگوید مالیات زیاد است و چرخ کاسبیاش نمیچرخد. هر جا رونق بیشتری داشته باشد فاز تجاری آن گرانتر است، اما اینجا از وقتی که طرح ترافیک اجرایی شد افت قیمت داشتیم.»
درباره افزایش قیمت که سؤال میکنیم جواب میدهد: «افزایش قیمت زیادی وجود نداشته است و تاجها از ۱۱۰ هزار تومان تا ۵۰۰ هزار تومان برای فروش وجود دارد، اما کرایه آن از ۴۵ تا ۱۶۰ هزار تومان است.»
دستمالی به دست دارد و شیشه مغازه را تمیز میکند. علیمی ۴۴ ساله، ۲۲ سالی است که در کاخ خوشبختی مغازه شاخه نبات دارد. او میگوید: «از ابتدا این مکان برای فروش لوازم سفره عقد، تاج و دسته گل عروس بوده و، چون قیمت مناسبتری نسبت به دیگر نقاط شهر داشت بسیاری از شهرستانها نیز برای خرید به خیابان خسروی و مجتمع تجاری خوشبختی مراجعه میکردند.»
وی میافزاید: «در حال حاضر بیشتر مشتریان ما شهرستانیها هستند که به شکل سنتی همه با هم برای خرید و انتخاب میآیند، ولی مشهدیها دیگر اینطور خرید نمیکنند.»
او میگوید: «زمانی به طور مرتب سفارش تزیینات و بستهبندی خرید عروس داشتیم به ویژه در شش ماهه اول سال، اما به دلیل کاهش قدرت خرید مردم سفارشات بسیار ناچیز شده است، ضمن اینکه برخی نیز خرید اینترنتی انجام میدهند و با دیدن عکس سفرههای عقد انتخاب خود را کرده و سفارش میدهند.»
بورس فروش لوازم خرازی
پاساژ جواد یکی از معروفترین بازارهای مشهد در فروش لوازم خرازی است. این پاساژ در سه طبقه قرار دارد و سال ۵۹ احداث شده است. علیزاده متولد ۱۳۳۹ حدود چهل سالی است که در این مکان خرازی دارد و از سال ۶۰ در این پاساژ مستقر شده است. او میگوید: «پاساژ جواد ۱۵۰ مغازه در سه طبقه دارد و در گذشته به اقتضای موقعیت مکانی که خیابان خسروی داشت شغلهای مختلفی مانند پارچهفروشی، طلافروشی، کفش و کیف و لباس عروس در آن بود.»
وی ادامه میدهد: «بعد از ۱۰ سال پاساژ دو بخش شد که یکی خرازی و گلدوزی و دیگری ترمهدوزی بود، در حال حاضر نیز طبقه همکف خرازی، طبقه منهای یک ترمهدوزی و گلدوزی و طبقه بالا طلاسازی است که تعداد کمی از آنها در اینجا ماندهاند.»
علیزاده بیان میکند: «بیشتر مشهدیها این پاساژ را بهعنوان محلی برای خرید لوازم خرازی میشناسند، تا همین چند سال پیش حتی سفارش گلدوزی گرفته میشد، اما با وجود تنوع جنسی که این بازار دارد کمتر کسی حاضر است برای خرید به این پاساژ مراجعه کند، چون باید هزینه رفت و آمد، ترافیک و... را نیز مد نظر قرار دهد، توسعه شهر و محدودیت ترافیکی بر روی شغل ما تأثیر بسزایی گذاشته است.»
وی تأکید میکند: «گلایه بیشتر کسبه از مشکل پارکینگ این مکان است. زمانی که طرح ترافیک و زوج و فرد اجرایی میشود باید مکانی بهعنوان پارکینگ برای کسبه و مشتری در نظر گرفته شود، اما متأسفانه چنین تدبیری اندیشیده نشده است به همین دلیل برخی مشتریان قدیمی ما از ساعت ۱۰ شب به بعد برای خرید مراجعه میکنند، چون تردد کمتر است و طرح ترافیک تمام میشود. وقتی این موضوع را مطرح میکنیم بلافاصله مدیران شهری به پارکینگهای بولوار مدرس و خیابان جنت اشاره میکنند که باید بگوییم بیشتر ساعات روز این پارکینگها ظرفیتشان تکمیل است و مردم باید در خیابان سرگردان به دنبال جای پارک باشند.»
او یادآور میشود: «طرح ترافیک باعث شده تا قیمت مغازه آنقدر که باید و شاید افزایش نیابد، به خاطر دارم یکی از کسبه که مغازه خود را برای فروش گذاشته بود بهدلیل نبود خریدار ناچار شد مغازه خود را خیلی ارزان بفروشد.»
مرکز فروش پارچه
بازار فردوسی که مرکز فروش پارچه است یکی دیگر از پاساژهای قدیمی خیابان خسروی است. سیروسی از کسبه قدیمی این بازار میگوید: «بازار فردوسی سال ۵۶ ساخته شده ابتدا بیشتر شغلها در این بازار بودند، اما بعد از گذشت چند سال تبدیل به بورس فروش پارچه شد که حدود ۲۰۰ مغازه دارد و طبقه همکف پارچهفروشی، منهای یک سیسمونی و طبقه بالا خیاطها هستند.»
وی با اشاره به اینکه پاساژ قطب فروش پارچه حساب میشد، ادامه میدهد: «زمانی که مغازههای پارچهفروشی خیابان احمدآباد و فروشگاههای بزرگ در سایر شهر شکل گرفت، بورس فروش پارچه از بازار فردوسی رخت بربست.»
او درباره فروش پارچه چادری برای عروس نیز اینگونه برایمان میگوید: «زمانی فرد که برای خرید چادر عروس میآمد برای همراهی عروس نیز پارچهای میخرید، اما اکنون حتی برای خرید عروس هم فقط چادر رنگی خریده میشود و فقط بعضی خانوادهها چادر مشکی میخرند در صورتی که در گذشته اینگونه نبود و هر دو نوع پارچه خریده میشد. با قیمتهایی که پارچه چادری دارد خرید نسبت به قبل کمتر شده است هرچند در مشهد و قم به دلیل حضور زائر پارچه چادری بیشتر فروخته میشود، اما خرید آن نسبت به سایر پارچهها کمرنگ شده است، چون داشتن کارخانه تولیدی در خارج از کشور تأثیر در افزایش قیمت و کاهش خرید داشته است.»
مالیاتهای سنگین
صبوری که در راسته خیابان مغازه طلافروشی دارد هم دل پردردی دارد و میگوید: «زمانی وقتی برای خرید عروس میآمدند طلا نیز میخریدند، اما اکنون دیگر فرد توان ندارد که بخواهد برای عروس طلا بخرد. بیشتر افراد در گذشته به عروس و داماد سکه طلا کادو میدادند، اما اکنون با افزایش قیمت طلا سکه گرمی هدیه داده میشود، این موضوع روی بازار ما تأثیر زیادی داشته و کسادی به بار آورده است.»
وی یادآور میشود: «مالیاتی که برای ما وضع شده است نیز مالیات سنگینی است در برهه زمانیای که هر روز شاهد افزایش قیمت دلار و ارز هستیم این مالیات مضاف بر این شده تا بسیاری از طلافروشان این شغل را ترک کرده و حرفه دیگری برگزینند یا مغازههای خود را بسته و به حاشیه شهر میروند. چون دارایی با فرض اینکه این مکان محلی برای فروش بیشتر است مالیات بیشتری در نظر میگیرد.»
عروس مشهد
خانم جوانی در حال امتحانکردن کفش سفیدی است و از مادرش نظر میپرسد، کاملا مشخص است که در انتخاب مردد است، اما مرد جوان با شنیدن قیمت کفش، خانم را تشویق به خرید میکند انگار که گنجی یافته باشند.
یکی از مغازهداران کفشفروشیهای بین دیالمه ۲ و ۴ که در بالای آن ساختمانی قدیمی به چشم میخورد، بیان میکند: «قدیم خیابان خسروی به حدی شلوغ میشد که اگر از پیادهرو میخواستید عبور کنید باید مسیر خود را بازمیکردید، اما اکنون پرنده پر نمیزند.»
وقتی درباره بنای بالای مغازه سؤال میکنیم میگوید که سال ساخت آن به صد سال پیش بازمیگردد و سقفی چوبی دارد، ترغیب میشویم تا آن را از نزدیک ببینیم. در باریک کنار مغازه را باز میکند تا بتوانیم ساختمان قدیمی را ببینیم. راهپله قدیمی و چوبی بسیار چشمنواز است و زمانی که پا روی آن میگذاریم صدای چوب و کهنگی زیبایی یک قرن ساخت خود را نشان میدهد. در باریکی بالای راهپله قرار دارد و سپس محوطهای است که سقف آن دارای ستون چوبی و چوبهای باریکی در بین آنها قرار دارد که بهاصطلاح پرواز نامیده میشود.
قاسم استیری که در همین محوطه قدیمی ساعتفروشی دارد و از سال ۵۵ به خیابان خسروی آمده است، میگوید: «زمانی این خیابان نهتنها بورس فروش لوازم عروس و داماد بود بلکه واقعا عروس مشهد به شمار میرفت، چون رونقی داشت که همه خواهان خرید یا اجاره مغازه در این مکان بودند، اما اکنون بسیاری از قدیمیها از خیابان کوچ کردهاند و با قیمتهای نازلی ملک خود را فروختهاند.»