برخی واژهها هستند که در فضای عمومی جامعه بار منفی پیدا کردهاند. یکی از این واژهها که در حق آن احجاف شده، مرگاندیشی است. هرچند در آموزههای دین اسلام و در نزد ائمه اطهار (ع) و عرفا و علما، مرگاندیشی، بینشی نجاتبخش و ارزشمند است، در نظر عموم مردم، یادآوری مرگ بهنوعی با افسردگی و رکود، پیوند خورده است.
برخی افراد گمان میکنند برای شاد زیستن و داشتن حیاتی پویا، باید از مرگ دوری کرد و فقط به زندگی اندیشید، درحالیکه مرگ و زندگی دو روی سکه هستند و هرکدام ما از لحظه تولد با مرگ نیز در پیوند هستیم و در هر نفس، هم مرگ و هم زندگی را تجربه میکنیم؛ چون نفسی که فوت میشود، نمادی از مرگ است و نفس دیگری که برمیآید، نماد زندگی است؛ بود و نبودی که ما را هر قدم در مسیر حیات به جلو میبرد و راهنمای ما تا آن لحظه موعود است؛ لحظهای که در سرنوشت قطعی تمام موجودات وجود دارد؛ اجل، معنایی که قرآن نیز از آن بهعنوان حقیقتی انکارناپذیر یاد میکند.
همچنین در قرآن کریم از مرگ بهعنوان ملاقاتی اجتنابناپذیر یاد میشود؛ آنجا که میفرماید: «قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاقیکُمْ...»: بگو: مرگی که شما از آن میگریزید، حتما شما را ملاقات خواهد کرد» (سوره جمعه، ۸). با توجه به این معانی، دوری از یاد مرگ چه فایده و ثمرهای جز بیخبری برای ما دارد؟ مگر جز این است که وقتی به ما خبر ملاقات و دیدار مهمی را میرسانند، ما به تکاپو افتاده، سعی میکنیم خود را برای آن ملاقات مهم آماده کنیم؟ پس چگونه به این مهمترین ملاقات زندگیمان بیتوجه باشیم و بدون اندیشه به آن، روزگار را سپری کنیم و نقشه و تدبیری برای مواجهه با آن نداشته باشیم؟
خوب است بدانیم که برای جلوگیری از این غفلت و بیخبری، ائمهاطهار (ع) در کلام و سیره خود بسیار به اهمیت یاد مرگ پرداختهاند؛ بهطور مثال پیامبر اکرم (ص) در این باره میفرمایند: «اَفْضَلُ الْعِبادَه ذِکْرُ الْمَوتِ وَاَفْضَلُ التَّفَکُّرِ ذِکْرُ الْمَوتِ: برترین عبادت، یاد مرگ است و برترین تفکر، یاد مرگ است» (جامعالأخبار، ۴۷۳/۱۳۳۴).
حالا باید دید یادآوری این ملاقات قطعی چه کارکردی برای زندگی امروز ما دارد و در مسیر حیات به چه کارمان میآید؛ زیرا بنا بر آموزههای ائمه اطهار (ع)، یاد مرگ و مرگاندیشی یکی از اذکار مبارک است؛ ذکری که بناست ما را متوجه حقایقی کند و در مسیر تعالی ما را قدمی پیش ببرد. مرگ درحقیقت آخرین و بلندترین قدم ما در این زندگی دنیایی است؛ آخرین قدمی که با برداشتن آن، ما از محدودیتهای دنیایی رها و وارد مرحله دیگری از زندگی میشویم.
از این منظر مرگ نهتنها واقعهای اندوهبار و به معنی نیستی نیست، بلکه واژهای همردیف رهایی و آزادی است؛ رهاییای که نهتنها به ما بشارت دنیای باقی و جاودانگی را میدهد، بلکه از افتادن در دام دنیا نیز نجاتمان میبخشد؛ خاصیتی که امامعلی (ع) در سخنی به آن اشاره کرده و چنین فرمودهاند: «مَنْ أَکْثَرَ مِنْ ذِکْرِ الْمَوْتِ نَجَا مِنْ خِدَاعِ الدُّنْیَا: هرکه مرگ را بسیار یاد کند، از نیرنگهای دنیا نجات یابد» (شرح غررالحکم، خوانساری، ج۵، ص۳۰۹).
اما دیگر ثمره یاد مرگ، نهتنها اندوه و فرسودگی نیست، بلکه بهگفته حضرت مسیح (ع)، رهایی از اندوه و هموغم دنیاست. ایشان در جواب حواریون که سؤال کردند: «مَنْ اَولِیاءُ الَّذِینَ لاخَوفٌ عَلَیْهِمْ وَلاهُمْ یَحْزَنُونَ»؛ اولیایی که هیچ ترس و اندوهی بر آنها نیست، چه کسانی هستند، یکی از ویژگیهای اولیای خدا را دوست داشتن یاد مرگ و رها کردن یاد دنیا معرفی میکند و میفرماید: «اَحَبُّوا ذِکْرَ الْمَوْتِ وَتَرَکُوا ذِکْرَ الْحَیاه»؛ یاد مرگ را دوست دارند و یاد زندگی را رها میکنند. (دانشنامه اسلامی، مدخل یاد مرگ).
این اندیشه، ثمره و برکتهای فراوانی برای ما دارد و نهتنها دنیای ما را آباد میکند و از کوتهفکری نجاتمان میدهد که آخرتمان را نیز ختم به خیر میکند؛ همچنان که پیامبراکرم (ص) به اصحاب خود فرمودند: «أکُلُّکُمْ یُحِبُّأنْ یَدخُلَ الْجَنَّه؟ قَالُوا نِعَمْ یَا رَسُولَ ا.... قَالَ قَصِّرُوا الاْءمَلَ وَثَبِتُوا آجَالَکُم بَینَ أبْصَارِکُم وَاسْتَحْیُوا مِنَ ا... حَقَّ حَیَائِهِ: آیا همه شما دوست دارید وارد بهشت شوید؟ عرض کردند: آریای پیامبر خدا! فرمود: آرزوها را کوتاه کنید، مرگ را پیش چشم خویش قرار دهید و از خداوند چنان که سزاوار است، شرم کنید!» (تنبیهالخواطر: ۱/۲۷۲).