در اوج جنگ و دفاع بودیم… برای همه چی صف بود و کوپن و کمبود! از صابون و پودر و خمیر دندان گرفته، تا قند و شکر و روغن و لامپ برق، بنزین و نفت… و خیلی چیزهای دیگر…
کمبودها را میدیدم و شرایط سخت را هم… همه یک طرف و وعدهی خداوند در طرف دیگر… هشت سال جنگ و روزهای سخت و تلخ اوایل انقلاب که هر روزش ترور بود و بمبگذاری….
اما کاریش نمیشد کرد، خدا وعده داده بود… و با همان تحلیل میگفتم: پس میشود، ولی ته دلم میلرزید! آخر چگونه؟!
آن آیهی سراسر نور و امید، آیه ۵ سوره قصص بود:
﴿وَ نُریدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ استُضعِفوا فِی الأَرضِ وَ نَجعَلَهُم أَئِمَّةً وَ نَجعَلَهُمُ الوارِثینَ﴾
ما میخواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم (در تفسیر منت، به معنی نعمت آمده) و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم!
یعنی میشود؟! انگار وعدهی الهی تخلفناپذیر است و جاهای دیگر قرآن شریف هم آمده است؛ آقا هم در دیدار رمضانی با دانشجویان در ۲۹ فروردین ۴۰۲ همین را میگوید:
«خدای متعال در قرآن مکرّر گفته؛ کَتَبَ اللهُ لَاَغلِبَنَّ اَنا وَ رُسُلی. (مجادله/ ۲۱) «کَتَبَ اللَه» یعنی قانون قطعی خدا است که راه پیغمبران غلبه پیدا خواهد کرد و دیگر بحثی ندارد. اِنَّ اللهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنُوا؛ (حجّ/ ۳۸) خدا از مؤمنین، دفاع خواهد کرد؛ در این هیچ تردیدی نیست. یا «وَ نُریدُ اَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفوا فِی الاَرضِ وَ نَجعَلَهُم اَئِمَّة»؛ (قصص/ ۵) در این هیچ تردیدی وجود ندارد؛ این قول خدای متعال است.»
انگار کم کم داریم به آن روزهای وعده داده شده و خوب نزدیک میشویم و امروز همهی دنیا، نه فقط مسلمانان، از ایران میگویند… از نظام اسلامی و شیعی، و از رهبری دینی!
تجمع برگزار میکنند و شعار میدهند؛ اشک میریزند و دعا میکنند، ترانه میسرایند و اجرا میکنند… به زبانهای مختلف، با اندیشههای گوناگون و غیرهمگون… بر پرچم ایران بوسه میزنند و سجده میکنند، انگار تکهای مقدس و جدا شده از بهشت را یافتهاند…
انگار وعدهی حقِّ الهی کم کم در حال تحقّق است و ما نسل پیش از ظهوریم و خدا بر ما منّت گذاشته تا این عزّت را ببینیم… ان شاء الله
یا ربّ فرجِ امام ما را برسان
آن صاحبِ انتقام ما را برسان
پروردگارا! سربازی و جانفداییاش را از تو تمنّا داریم…
م. ح - دوشنبه ۳۰تیر ۱۴۰۴