خادم حرم است و آنقدر معروف که اگر اسمونشانیاش را بدهم، امکان ندارد که نشناسید! یکجوری در حرم امامرضا (ع) معروف است که اگر کد بدهم، حواستان پرت آن آدم میشود و جان مطلب را گم میکنید. دلیل دارد، آدمها وقتی از گوشهکنارها کرامت میشنوند، فکر میکنند علت کرامت گیرنده است و دنبال خوبیهای گیرنده میگردند تا علت نگرفتنشان را در مقایسه خودشان با گیرنده پیدا کنند و اینجوری حواسشان از عطاکننده پرت میشود.
مثلا فکر میکنند اگر خدا به فلانی داده، بهخاطر این است که فلانی از من بهتر است؛ حال آنکه یادشان میرود که خدا همان خداست که هم موسی را از نیل گرفت و هم نمرود را از دریا نجات داد. حالا اگر به شما بگویم که فلانی که فلان فضیلت دنیایی یا اخروی را دارد، چنین شد و چنان، فوری ذهنتان میرود سمت اینکه طبیعی است که او بگیرد و ما نگیریم، یا اینکه فلانی نگیرد، که بگیرد؟! ما بگیریم؟! حاشا و کلا! برای همین است که اسم و نشانیاش را نمیدهم، همان خادمی که موتورش را دزد از دم حرم برد! همانی که توی دلش چهارتا فحش داد، بعد خودش را آرام کرد، همان که میگفت از من نبرده، از خود آقا برده.
روغن ریخته را نذر امامزاده کرده بود، عجب زرنگی! تا وقتی موتور زیر پایش بود، موتور خودش بود، حالا که دزد برده، از آقا برده! بعضیها چقدر کاسباند، نه؟! حالا نمیخواهم حواستان را به آن موتورسوار کاسب پرت کنم، بههرحال هرچه بود، یکی پیدا شد و موتورش را سه روز به این خادم قرض داد و بعد هم قرار شد پولش را قسطی بگیرد و موتور مال خادم بشود و دستآخر هم گفت قسط هم نخواستم، مال خودت!
من حتی نمیخواهم حواستان را به آن نفر دیگر پرت کنم که موتور را به خادم داد، دست خود آدم نیست که، مگر شما به جایی کمک میکنید، دست خودتان است؟! چندتا فقیر سمت شما آمدهاند، خواستید کمک کنید و نشده؟! از قضا میخواهم توجه شما روی امام رضا (ع) بماند، امام رضا (ع) که از من و شما بهتر میدانند توی دل آن خادم چه گذشته که آن حرف را زده، ولی خودشان را به آن راه زدند و موتور نوی نو را انداختند زیر پایش که خوش باشد، که حال کند، که فکر کند کلکش گرفته است! من و شما که میدانیم، امام معصوم نمیداند؟!
از آن حرفهاست! اینها را گفتم که بگویم امامرضاجان! بابای مهربان ما، ما که خودمان میدانیم چقدر به دوری از شما عادت داریم، ولی هربار اسم شما میآید، یک چیزی تهدلمان دینگ میکند، دلمان نمیشکند ها، همین دینگ میکند! لطفا خودتان را بزنید به آن راه! لطفا ما را بغل کنید! ما را ببرید به حرم!