هریک از ما در طول سالهای اخیر بارها از حسرت و دریغ عقبماندن ایران از کاروان توسعه صنعت شنیده و گفتهایم؛ چه در نقلهای مستند که بر آمار و حقایق یا شواهد تاریخ شفاهی کارآفرینان و پیشتازان صنعت مبتنی است و چه در نقلهای غیرمستند فضای مجازی که در نوشتهها و نقلهای مختلف در مقایسه میان ایران و دیگر کشورها ریشه دارد و مثلا ۵۰ سال پیش ایران را با کشورهای دیگری، چون سنگاپور و مالزی یا کرهجنوبی در کنار هم قرار میدهد و شرایط امروز هریک از این کشورها را با وضعیت کنونی کشورمان میسنجد.
حاصل اینکه تقریبا همگان در ضرورت توسعه صنعتی اتفاق نظر دارند و این واقعیت را میپذیرند که توسعه صنعتی در ساحت عمل و میدان کار بر دیگر حوزهها مقدم است و اگر صنعت رونق بگیرد، بهطور طبیعی دیگر بخشها توسعه و رونق خواهد یافت.
شاید از همین منظر باشد که رهبر معظم انقلاب گفتهاند: «صنعتیشدن کشور یک مقوله ملی و همگانی است و همه باید در این زمینه احساس مسئولیت کنند.»
درنهایت اگر اختلافی هست، بر سر اولویتها و راهکارهاست و تفاوت دیدگاهها در ارائه سازوکار تحقق این هدف بنیادین شکل میگیرد که همه بر اصل و اساس آن همدل و همراهاند.
حال این پرسش مطرح میشود که برای تحقق توسعه صنعتی چه باید کرد؟ دانشمندان اقتصاد و کارشناسان حوزه صنعت میگویند بنیان توسعه صنعت بر افزایش و انباشت ثروت است و انباشت ثروت جز با قناعت حاصل نمیشود.
این ضرورت آنچنان محتوم و قطعی است که آدام اسمیت، پدر اقتصاد مدرن، قناعت را عامل اصلی افزایش و انباشت سرمایه میدانست و میگفت کسانی که پسانداز میکنند، دوست اجتماع و مردم هستند و کسانی که اسراف میکنند، دشمن جامعهاند!
آنچه چرخهای صنعت را بهحرکت درمیآورد و رونق اقتصادی و صنعتی ایجاد میکند و حتى فرصت پژوهش و مطالعه در حوزه صنایع نوین و آیندهپژوهی صنعت را فراهم میسازد، انباشت سرمایه است که با قناعت محقق میشود.
ترویج روحیه و اخلاق قناعت فرهنگسازی میخواهد که با ابزارها و شیوههای گوناگون ازجمله تربیت رسانهای و مهارتافزایی گسترش مییابد.
از سویی تشریح مستقیم باورهای دینی و گزارههای متعدد ناظر به قناعت، همچون حدیث مشهور امام علی (ع) «القناعه رأس الغنى؛ قناعت اساس بینیازی و ثروت است» و از سوی دیگر تبیین غیرمستقیم این رویکرد در سیاستگذاریهای اجتماعی باید این رویکرد را در متن زندگی شهروندان تقویت کند.
در روزگاری که اقتصاد و صنعت کشور بیش از هر زمان دیگر سیاسی شده و به نهادهای حاکمیتی و دولتی وابستگی یافته است برای دستیابی به اهداف کلان توسعه صنعتی چارهای جز برنامهریزی درازمدت و اجرای برنامههای ترویجی برای افزایش و انباشت سرمایه با مشارکت و نقشآفرینی نهادهای مدنی و بخش خصوصی نیست. اکنون که به دلایل مختلف توجه و رغبت نسل جدید به سرمایهگذاری در بورس و همت برای کسبوکارهای نوین افزایش یافته است، باید از این موقعیت استثنایی و فرصت ارزشمند استفاده کرد تا علاقه و اشتیاق عمومی به گسترش و نوسازی صنایع جلب شود. نخستینقدم در راه توسعه صنعتی کشور که میتواند موتور محرک دیگر بخشها باشد، ترویج فرهنگ قناعت و مقابله با فرهنگ مصرفگرایی و اسراف است، و برداشتن این گام نیز توجه به حوزه سیاستگذاری فرهنگی و اجتماعی، به همان اندازه اهتمام به مناسبات اقتصادی و تکنیکی حوزه صنعت است و بلکه بیشتر و فراتر از آن را میطلبد.