جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد مراسم گرامیداشت مقام «کتاب، کتابخوانی و کتابدار» در مشهد برگزار شد (۳۰ آبان ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

عنصر اصلی در عاشورا مبارزه با انحرافات است

  • کد خبر: ۴۰۶۸۱
  • ۰۶ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۳:۵۳
عنصر اصلی در عاشورا مبارزه با انحرافات است
برای تأملی چند درباره هدف امام‌حسین (ع) از قیام عاشورا و تأثیر آن در همه زمان‌ها، سراغ حجت‌الاسلام محسن غرویان رفته‌ایم. غرویان استاد حوزه و دانشگاه و عضو هیئت‌علمی جامعه‌المصطفی (ص) است. مشروح این گفتگو را در ادامه می‌خوانید.
گفت و گو با حجت‌الاسلام محسن غرویان: عنصر اصلی در عاشورا مبارزه با انحرافات است

علی قدیری | شهرآرانیوز - نامه‌ها و وصیت امام‌حسین (ع) و همچنین سال‌های زیست کوتاه، اما ارزشمند ایشان، می‌تواند نشانه‌های روشنی برای ما باشد تا هم قیام ایشان را به حد فهم خود درک کنیم و هم خوشه‌چین مکتب حسینی باشیم. برای تأملی چند درباره هدف امام‌حسین (ع) از قیام عاشورا و تأثیر آن در همه زمان‌ها، سراغ حجت‌الاسلام محسن غرویان رفته‌ایم. غرویان استاد حوزه و دانشگاه و عضو هیئت‌علمی جامعه‌المصطفی (ص) است. مشروح این گفتگو را در ادامه می‌خوانید.

 

امام‌حسین (ع)، در وصیت خود به برادرشان محمدبن‌حنفیه، اعلام می‌کنند که قیامشان «از روی سرمستی، گردن‌کشی، تبهکاری و ستمگری» نیست، بلکه به‌پا خاسته‌اند تا کار امت جد خویش را اصلاح کنند. مقصود ایشان از اصلاح کار امت چیست؟ این اصلاح، بازگشت به چه اصلی است؟

در زمان حکومت یزیدبن‌معاویه، مردم بسیار اهل دنیا و سرگرم قدرت و ثروت و عیش و عشرت بودند و از معنویت دینی و الهی فاصله گرفته و اخلاق را زیر پا گذاشته بودند. اینکه امام‌حسین (ع) فرموده‌اند اصلاح امت، معنایش این است که ایشان می‌خواستند جامعه را بازگردانند به اخلاق نبوی و اسلامی. معنای اصلاح مدنظر ایشان به نظر من، بازگشت به اخلاق و معنویت بود.


امام‌حسین (ع) در آخرین نامه‌شان به محمدبن‌حنفیه، از کربلا، می‌نویسند: «انگار از ابتدا دنیایی نبوده و از اول برای ما آخرت و قیامت بوده است». برخی از این عبارت، تفسیر به مشی آخرت‌گرایی امام‌حسین (ع) کرده‌اند. اما برخی دیگر معتقدند آخرت‌گرایی امام، نفی‌کننده توجه ایشان به ضروریات زیست دنیوی نیست. نظر شما در این باره چیست؟

حکومت و قدرت در نظر امام‌حسین (ع)، یک ابزار بود، اما در نظر یزید یک هدف بود. البته امام‌حسین (ع) می‌خواستند حکومت را به دست بگیرند تا به این وسیله بتوانند جامعه را هدایت کنند، بنابراین درست است که هدف نهایی امام‌حسین (ع)، یک هدف اخروی بوده است، اما قدرت و سیاست نیز به‌عنوان ابزار باید در اختیار ایشان و دیگر مردان الهی باشد تا بتوانند جامعه را چنان که باید، بسازند و رسالت خود را انجام دهند.


برخی معتقدند که صحنه کربلا، صحنه رویارویی و صف‌کشی دو اسلام علوی و اموی در برابر یکدیگر بوده است. مختصات هرکدام از این‌ها چیست؟

اسلام علوی، اسلام مردمی، معنوی، اخلاقی و عدالت است، اما اسلام اموی، اسلام زر و زور و تزویر و قدرت و ثروت است. طبیعی است که این دو اسلام با یکدیگر تقابل داشته باشند و درواقع این تقابل به پیش از تقابل امام‌حسین (ع) با یزیدبن‌معاویه هم بازمی‌گردد. معاویه نیز دائم اهل عیش و عشرت و خوش‌گذرانی و ثروت‌اندوزی و شهوت بود، اما در مقابل، امیرالمومنین (ع)، می‌خواستند جامعه را به‌سمت عدالت، هدایت کنند. شاخصه اصلی در تشخیص این دو اسلام، همین تقابل در سابقه تاریخی آن است.


با وجود آنکه منابع مستند تاریخی درخورتوجهی درباره قیام امام‌حسین (ع) وجود دارد، میان فق‌ها و پژوهشگران دینی درباره هدف این قیام اختلاف‌نظر‌هایی وجود دارد. ریشه این اختلاف‌نظر‌ها در کجاست؟

قرائت‌های مختلفی درباره این موضوع وجود دارد. این موضوع یک مسئله انسانی است و هرکسی براساس چارچوب‌های ذهنی خود تحلیلی از حوادث تاریخی ازجمله حادثه کربلا ارائه می‌کند. من فکر نمی‌کنم که این اختلاف تفاسیر، ریشه‌ای یا عمیق باشد، اما اختلاف قرائت‌ها وجود دارد و انکارپذیر نیست. حادثه کربلا زوایای مختلفی دارد و گاه برخی زوایا در برخی تحلیل‌ها پررنگ‌تر می‌شود. در مسائل علوم انسانی همیشه این اختلاف‌نظر‌ها و تفاوت تحلیل‌ها وجود داشته است. به نظر من این‌ها امری طبیعی است و باید وجود داشته باشد تا یک موضوع از زوایای مختلف بررسی شود. در حادثه کربلا هم بدین ترتیب، می‌توان ابعاد مختلف عاشورا را تجزیه و تحلیل کرد.


یکی از ستون‌های مکتب حسینی، آزاده زیستن است و ایشان خود فرموده‌اند که «اگر دین ندارید، آزاده باشید». با این حال آزاده زیستن، گاه بسیار هزینه دارد و ایشان خود با جانشان این هزینه را پرداختند. چگونه می‌توان با تأثیرپذیری از ایشان، آزاده زیست؟

آزادگی انسان ریشه در فطرت و وجدان او دارد. وجدان، تنها محکمه‌ای است که نیاز به قاضی ندارد. خود انسان تشخیص می‌دهد که برای آزاده زیستن باید قید تعلقات را بزند که البته کار دشواری است. اصل تعلقات انسان، شهوات و تمنیات مادی است. برای رسیدن به آزادگی، انسان باید بتواند ابتدا از درون و از امیال و کشش‌های نفسانی، خود را آزاد کند. اگر این مهم تحقق یابد، انسان آزادگی لازم را به دست می‌آورد. درنتیجه، آزادگی با رهایی از تعلقات و نفی وابستگی‌ها آغاز می‌شود و به شعار و لفظ و پرچم نیست. به قول حافظ «غلام همت آنم که زیر چرخ کبود/ ز هرچه رنگ تعلق پذیرد، آزاد است». دستیابی به این آزادگی نیز در پرتو اخلاق، عرفان و معنویت محقق می‌شود و تمرین و ریاضت نفس و یک عمر تلاش می‌خواهد. امام‌حسین (ع) نیز درصدد دست یافتن به همین موضوع بودند.


یکی از عبارت‌های پرمعنا، مهم و پرتکرار، در هیئت‌ها و دسته‌جات عزاداری در ایام محرم که مورد تأکید امام‌خمینی (ره) هم بوده است، عبارت «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» است. تجلی این عبارت در عصر حاضر و زمان ما چگونه است؟

عاشورا در سال ۶۱ هجری، نبرد میان حق و باطل بود. حق و باطل همیشه در طول تاریخ بوده است و خواهد بود. جنگ میان دو جناح حق و باطل هیچ‌وقت تمام نخواهد شد و در هرمسئله حتی در مسائل جزئی نیز یک طرف حق و یک طرف باطل وجود دارد. معنای این عبارت نیز همین است که در هر زمان و مکان، مسئله حق و باطل حاکم است. معیار ما برای تشخیص حق از باطل، واقعه کربلاست؛ امام‌حسین (ع) نماد حق و یزیدبن‌معاویه و تفکر یزیدی، نماد باطل است. ما باید حق و باطل را تشخیص دهیم، اما گاه در تشخیص مصادیق و تطبیق موضوعات، اختلاف‌نظر‌هایی پیش می‌آید، با این حال وجدان هر فرد، خود قاضی عادلی است که انسان براساس آن می‌تواند حق را از باطل تشخیص دهد و اراده‌اش این باشد که در جناح حق قرار گیرد یا باطل. همچنین باید توجه کرد که عنصر اصلی در عاشورا، مبارزه با انحرافات و خروج از فطرت آدمی است. در هر زمان، عده‌ای هستند که در مسیر فطرت الهی حرکت نمی‌کنند. در زمان ما هم همه افراد یکسان نیستند و حکومت‌ها و جوامع مختلفی وجود دارد. ما در این زمان باید دربرابر افراد، حکومت‌ها و جوامع مختلف، تنها ارزش‌های اصیل و بنیادین عاشورایی را معیار عمل قرار دهیم و مبتنی بر آن، سره را از ناسره تشخیص دهیم.
 
گفتگو با  علیرضا نظری خرم، نویسنده کتاب «داستان بریده بریده»
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->