مادر بودن تجربهای است که تنها در بدن زنان محصور است، احساس و تجربهای خوشایند که با عبور از مراحل بارداری و زایمان، در نهایت به جانبخشی و تولد یک انسان ختم میشود. تجربههای شخصی زنان از مادری به طور معمول با برداشتهای فرهنگی و اجتماعی از ارزش مادرانگی منطبق است و از این طریق، یکی از جنبههای هویتی زنان برساخته میشود. تأکید و توجه به پدیده مادرانگی، زنان و مردانی را که بنابر مشکلات فیزیولوژیک توانایی داشتن فرزند را ندارند، ناکام و به عبارت دقیقتر «نازا» یا «نابارور» قلمداد میکند.
اهمیت جایگاه مادری و قداست بخشیدن به آن سبب میشود از نازایی به عنوان یک نقص مهم در ساخته و پرداخته شدن هویت زنان یاد شود و پیوند وثیقی میان زنانگی و مادرانگی برقرار گردد. این مسئله بهویژه با مهم شدن مسئله جمعیت، بیش از پیش مورد توجه قرار میگیرد. جمعیت یکی از مهمترین مؤلفههای تشکیل یک واحد سیاسی به نام دولت است و کمیت و کیفیت آن میتواند بر شکل و نوع حکومت اثرگذار باشد. حالا که همه گزارشهای جمعیتی از کاهش نرخ رشد موالید و حرکت به سوی پیری جمعیت در ایران خبر میدهند، لزوم حمایت از سیاستهای جمعیتی بر همگان آشکار شده است.
اقدامات و بستههای اجرایی فراوانی برای تشویق خانوادهها به منظور افزودن بر تعداد فرزندان خود، در نهادهای تصمیمگیر و تصمیمساز ارائه شده است که «بیمه درمان ناباروری» یکی از آنهاست. به دنبال ابلاغ سیاستهای کلی جمعیت در سال ۱۳۹۳، برنامهای با عنوان کمک به اجرای سیاستهای جمعیتی کشور ذیل ردیفهای هزینهای وزارت بهداشت قرار گرفت. درمان بیماریهای مربوط به ناباروری در زمره این سیاستها و جزئی از بستههای طرح تحول سلامت در نظر گرفته شد. اگرچه سیاستها و اقدامات وزارت بهداشت پیشرفتهای شگرفی در زمینه درمان ناباروری رقم زد، بار مالی چنین درمانهایی همچنان بر دوش متقاضیان این درمانها قرار داشت.
افزایش هزینههای درمانی خانوادهها بهواسطه همهگیری ویروس کرونا از یک سو و تنگناهای اقتصادی از سوی دیگر، وضعیت چنین خانوادههایی را از قبل دشوارتر کرده است. با توجه به اینکه هماکنون بیش از ۳ میلیون زوج نیازمند به درمانهای مربوط به باروری هستند، انتظار میرود در قالب طرحهایی که به تعالی نظام خانواده میپردازند، به آنها توجهی ویژه شود. مجلس یازدهم که فعالیت خود را با طرح زنان و خانواده آغاز کرده است، در ابتدای مسیری است که در آن اقدامات زیادی را میتوان انتظار داشت. شاید اتمام طرحها و لایحههای نیمهتمام بهترین کاری باشد که در این شرایط میتوان انجام داد. مجلس یازدهم نشستها و طرحهایی برای این مسئله برگزارکرده است، اما این جلسهها تاکنون گامی فراتر از نقد به عملکرد وزارت بهداشت و دولت برنداشتهاند. اعلام تصویب و بررسی برخی سیاستها که به گونهای مستقیم زندگی شهروندان را از خود متأثر میسازد، چشماندازها و امیدهایی را برامیانگیزاند که سزاوار توجه بیشتر و دقت در عملکرد نهادها و مسئولان است، بهخصوص هنگامی که پای زندگی خصوصی و تلاش برای تجربه احساس مادری در میان باشد که غالب زنان بدون صرف هزینههای هنگفت به آن دست مییابند. تحقق نیافتن سیاستهای وعدهدادهشده مجلس، بهخصوص در سیاستهای حمایتی همچون بیمه درمانهای مربوط به ناباروری، نهتنها مخالف سیاستهای کلی نظام درباره جمعیت است بلکه به سرخوردگی، یأس و حتی ازهمپاشیدگی خانوادههای متقاضی چنین درمانهایی میانجامد. کوبیدن بر طبل اهمیت تشکیل خانواده و توجه به مادرانگی بهعنوان کاملکننده هویت زنانه، تنها زمانی توجیه منطقی مییابد که ابزارها و امکانات لازم برای تحقق آنها در دسترس همه اقشار جامعه قرار گرفته باشد. در غیر این صورت، ایجاد توقع و انتظار برای تأمین حمایتهای مالی از سوی نهادهای دولتی و سپس تحقق نیافتن آنها به ناامیدی بیشتر و در نتیجه وضعیت بغرنج در سطوح خرد و کلان اجتماعی میانجامد. تحمل وضعیت ناباروری بهعنوان یک «برچسب» اجتماعی برای زنان چه از نظر عاطفی و چه از نظر روانی دشوار است و اضافهشدن بار مالی آن مسئلهای است که سطح تابآوری خانوادهها را بهشدت کاهش میدهد. بر همین مبنا، بسیار ضرور است ضمن اصلاح برخی باورهای غلط رایج درباره نازایی و ناباروری که در سطح جامعه وجود دارد، به حمایت از چنین افرادی پرداخت. در نتیجه در کنار تشویق خانوادهها به فرزندآوری، بهویژه آنهایی که با صرف هزینه و با دشواری بیشتری میتوانند مادری و مادرانگی را تجربه کنند، باید اضطراب ناشی از تأمین هزینه این درمانها را با ابزارهای حمایتی لازم به حداقل رساند.