رشد پرشتاب شاخص بورس بهویژه در نیمه پایانی سال گذشته و ماههای نخستین امسال و افت شاخصکل از ۲ میلیون واحد به کانال ۶/۱ میلیون واحد در روزهای اخیر، این سؤال را ایجاد میکند که در بازار سهام چه میگذرد و سیاست دولت برای جلوگیری از نوسان شدید و بیثباتی ناشی از قیمت سهام شرکتهای حاضر در بورس و فرابورس تا چه اندازه میتواند امیدها به سرمایهگذاری در بازار سهام و استحکام بورس را تقویت کند؟
گذشته از توصیههای رایج به سهامداران بهویژه سهامداران خرد مبنی بر پرهیز از هیجان تصمیمگیری یا وادارکردن سهامداران عمده برای کمک به نقدشوندگی بازار سهام و تقویت انگیزه سهامداران خرد، بهنظر میرسد برای دراختیارداشتن تصویری روشنتر از آینده بازار سهام باید به متغیرهای کلیدی اقتصاد و ماهیت و کارکرد سیاستگذاری دولت و بانک مرکزی در سطح کلان توجه کرد و در زمینه سرمایهگذاری در بازار سهام، بهجای تکیه صرف بر مؤلفههای درون بازار سهام از جمله تحلیلهای تکنیکی و بنیادی، بر روند تحولات اقتصادی حال و آینده متمرکز شد. واقعیت این است که انتظار برای تکرار رشد پرشتاب شاخص بورس و بازدهی سهام و حتی اعتماد بهقولوقرار دولت برای استحکامبخشیدن به بازار بههمان اندازه خطاست که اعلام زمان پایان سرمایهگذاری در بازار سهام هم یک انحراف بهشمار میرود.
سرمایهگذاری در بازارهای پیچیده نظیر بازار سهام نیازمند به تحلیل و آموزش، در صورتی میتواند قابل توجه باشد که هم دولت و بانکمرکزی در مقام سیاستگذار مالی و پولی بتوانند چشمانداز باثبات و روشنی از آینده ارائه دهند و هم نهادهای مسئول از جمله وزارت اقتصاد و دارایی، سازمان بورس و حتی کارگزاران بورس و سایر بازیگران اصلی و تأثیرگذار با توجه به افزایش چشمگیر تعداد سهامداران با لحاظقراردادن سهامداران سهام عدالت، متوجه باشد که صیانت از اعتماد ایجادشده به بورس نیازمند یک فرایند است؛ بهنحویکه سطح تحلیل و آگاهی سهامداران از طریق آموزشهای حرفهای افزایش یابد.
بهنظر میرسد بازار سهام ایران وارد دوره تازهای از اصلاح شده است و هنوز نمیتوان اتفاقات چند هفته اخیر را نشانه سقوط پایدار ارزش بازار سهام قلمداد کرد، اما واقعبینی در این بازار یک ضرورت است؛ بهویژه اینکه سیاستهای کلان اقتصادی نمایانگر این است که انتظار برای تکرار بازده بالا در بازار سهام همانند ماههای نخست امسال با درنظرگرفتن سیاست مهار تورم اعلامشده از سوی بانک مرکزی و تدابیر سیاستگذار پولی چندان منطقی نیست.
افزون بر اینکه نباید دولت خود را در مقام بیمهگذار ریسک بازار سهام معرفی کند و از سوی دیگر ضرورت دارد سهامداران بهویژه سهامداران خرد و تازهوارد بهجای تبعیت از رفتار کوتاهمدت بازار، بر افق میانمدت و بلندمدت متمرکز شوند و نهتنها همه پسانداز خود را در یک صنعت بورسی سرمایهگذاری نکنند، بلکه از تبدیل داراییها و سرمایههای خود برای سرمایهگذاری در بازار پرنوسان سهام خودداری کنند و بهجای آن روی افزایش سطح تحلیل و آگاهی خود سرمایهگذاری کنند یا از نظرات خبرگان بهره ببرند و روی گزینههایی، چون صندوقهای سرمایهگذاری هم سرمایهگذاری داشته باشند.
مهرماه امسال با توجه به نوسان گذشته شاخص بورس در ۵ ماه گذشته و شفافترشدن سیاستهای دولت و بانک مرکزی و درپیشبودن انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و اثر روانی آن بر بازار سهام، ماه تعیینکنندهای است؛ بهویژه اینکه سرمایهگذاری در بازار سهام بدون درنظرگرفتن بازده سایر بازارهای داراییمحور نظیر مسکن یا بازارهای نقدشونده نظیر بازار سکه و طلا و ارز حساسیت خاص خود را دارد، زیرا بههنگام نوسان شدید و منفی شاخصکل بورس، قدرت نقدشوندگی سهام دچار اختلال خواهد شد و بهاصطلاح راه برای خروج از بازار بسته خواهد ماند.
در این شرایط است که اگر سهامداران خرد استراتژی روشن و افق بلندمدت نداشته باشند، احتمال گیرافتادن آنها وجود دارد و اگر نگاهها کوتاهمدت است، باید از فرصت ایجادشده برای نقدشوندگی استفاده کرد؛ در غیر این صورت، صبرپیشهکردن یک الزام است، بهشرط کفایت تحلیل و نهایت بهرهگرفتن از نظر خبرگان و تحلیلگران، نه سیگنالفروشان. این هشدار را باید جدی گرفت که بورسیشدن بدون تحلیل و شناخت، مثل راهرفتن در تاریکی است.