در زمینهای کشاورزی یا زمینهای دیگر، همچنانکه گیاهان سبز میروید، خارها هم رویش دارند. در زمینهای اطراف مشهد، گونههای مختلفی از خار رشد میکند که در گویش مشهدی هر کدام اسمی دارند. نام چندتایی از آن خارها را مینویسم و دربارهشان مختصری توضیح میدهم.
خارخسک: این خار، در طبیعت اطراف مشهد، فراوانی زیادی دارد و عرق آن هم برای بیماری پروستات مناسب است. قدیم که دوچرخه سوار میشدیم این خار بسیار اذیتمان میکرد؛ چون میتوانست دوچرخهها را پنچر کند. خارخسک، رنگ خاک است و شاخههایش روی زمین رشد میکند. راهها در قدیم مثل حالا نبود که به خاطر تردد فراوان ماشینها کوبیده شده باشد. راهها عمدتا به اندازهای پهنا داشت که احشام بتوانند از آن گذر کنند. با دوچرخه باید از همان مسیر باریک حرکت میکردیم. خارخسک هم کنارههای راهها میرویید و رعنه (شاخه) میدواند. خارهای خارخسک هم مثل نخود است. یک حجم کوچک توپیشکل که از هر طرفش خار دارد و اصلا از روی شکل آن است که خارهای فلزی درست کردهاند که بعضا قاچاقچیها برای نامناسبکردن راهها، پشت سرشان روی جادهها میپاشند.
خار مغولی: احتمالا همان خاری است که در زبان معیار «خار مغیلان» گفته میشود که البته ارتباطی هم به مغول ندارد و درواقع مخففشده «امغیلان» به معنی مادر غولهاست. بوته خار مغولی، از سطح زمین بلندتر است و در ساق پا فرو میرود یا به لباسها میچسبد.
خارغوزه: خاری است که غوزههایش درست مثل غوزه پنبه است و بغل غوزههایش پر از زائدههای خارمانند است.
خار لته: این خار، دارای جوانههای بلندی است و بر سر هر یک از آن جوانهها، خاری گلمانند و درشت قرار دارد.
خارشتری: همان خاری است که عرق معروف خارشتری را از آن میگیرند. این خار، بسیار موردعلاقه شترهاست. ترنجبین را هم از همین خار میگیرند که مزاج خنک دارد و در قدیم به نوزادهایی که زردی داشتند، میخوراندند.
خارریجه: از خانواده بادام کوهی است و بوتههای آن معمولا در همه دشتها و ازجمله در طبیعت اطراف مشهد، میروید. این خار برای سوزاندن بسیار مناسب بوده و بهعنوان سوخت تنور کاربرد داشته است.
خارکنگر: خارکنگر، خاری است که از رشد بوته کنگر حاصل میشود. ساقههای جوان آن که همان کنگر باشد، مصرف خوراکی دارد. این خار ساقه بلندی دارد و با گلهای بنفشش شناخته میشود. گلهای خارکنگر، معطر هم هست.
علاوه بر اینها یک خار دیگر هم در اطراف مشهد میروید که مشهدیها اسم جالبی برای آن انتخاب کردهاند. خاری است بوتهای، با شاخههای درهموبرهم که سگها علاقه ویژهای به آن دارند. سگها وقتی از کنار این خار رد میشوند، حتما رویش ادرار میکنند. برای همین هم اسم این خار را گذاشتهاند خار شاشسگی... در قدیم از این خار برای ساختن «چپر» استفاده میشدکه وسیلهای برای خرمنکوبی بود. بوتههای خار را جمع کرده، لگد میکردند، زیر و بالایش شاخه میگذاشتند و شاخهها را با نخ به هم میبستند. چپر که آماده میشد آن را با ریسمان به گاو میبستند. یک نفر هم سوار چپر میشد و خرمن را میمالاند. سپس یک گردونه را به گاو میبستند و روی خرمن میچرخاندند که این کار در گویش مشهدی «گوگردو» (گاوگردان) نام داشت. با مالاندن خرمن، دانهها از غلافشان بیرون میآمد و آن وقت میشد با باد دادن، دانهها را از کاه جدا کرد.
علاوه بر خارها، علفهای هرز هم هر کدام در گویش مشهدی اسمی دارند. مثل علف «سلام علیکم» که بسیار پررویش است و هرچه بوتههای آن را میکنی، باز سبز میشود و خودش را نشان میدهد؛ برای همین هم اسمش را سلام علیکم گذاشتهاند. «قیاق» هم از علفهای هرز است و دو گونه دارد؛ قیاق و نرقیاق؛ که نرقیاق درشت بوده و ریشه افشان دارد. علفهای هرز دیگر در این منطقه عبارتاند از: خرفه، فریز، سلمه، تلخک و.... در این میان تلخک دارای دو گونه است: تلخک باغی و تلخک دانهای که دانههایی سیاه دارد و برای دیابت مفید است.
«گل کاجیره» (گلرنگ) هم ازجمله گیاهان خودروست که در مزارع میروید و کلاله آن شبیه زعفران است. در قدیم از آن به عنوان غش زعفران استفاده میشد. روستاییها این گل را روی نان میپزند و استفاده میکنند.