زنانِ یک فیلم زنانه | مروری بر شخصیت‌های زن در سریال «در انتهای شب» مستند «دوئل» روایتی از مسیر پر پیچ و خم علیرضا حیدری + زمان پخش همه چیز درباره حواشی و فعالیت‌های عجیب «بنیامین بهادری» حضور ۴۰ بازیگر خارجی در فصل دوم «سلمان فارسی» اکران مجدد «آمِلی پولن» برای گردشگران المپیک «پیانو» در راه ایتالیا مدرسه‌ای به وسعت ایران با «میم مثل معلم» از شبکه دو سیما اقتصاد بی‌رنگ هنر | جای خالی حراج‌های هنری در گالری‌های مشهد نقد قطعه «جوکر» از امیر عظیمی و حمید صفت + زمان پخش تئاتر «شابلون» از امروز به روی صحنه می‌رود (۲ مرداد ۱۴۰۳) صحبت‌های وزیر ارشاد درباره معیار‌های تلویزیون، سینما و شبکه نمایش‌خانگی جدایی «قنبر از صنم» هم به داد گیشه نرسید | نگاهی به فروش سینما‌های استان در اولین ماه تابستان هشت بذر برای کاشتن یک درخت اعلام فهرست فیلم جشنواره تورنتو جزئیات مراسم یادبود سومین روز درگذشت «سعید راد» ماجرای زنی که سوژه پادکست جنایی شد! مجموعه شعر «تو و من و شب» را بخوانید «حبس مجرد» در جمع هشت فیلم پرفروش داستانی «هنر و تجربه»
سرخط خبرها

ای کاش همه ما را مصادره کنند!

  • کد خبر: ۴۴۹۸۳
  • ۰۸ مهر ۱۳۹۹ - ۱۱:۴۹
ای کاش همه ما را مصادره کنند!
عبدالجواد موسوی - روزنامه نگار
با خودم فکر می‌کنم اگر شمس و مولانا را دیگران مصادره نمی‌کردند، آیا ما می‌توانستیم امانت‌داران خوبی باشیم و شأن و منزلت آن‌ها را پاس داریم؟ حالا که فردوسی را مصادره نکرده‌اند، ما توانسته‌ایم قدر او را بدانیم؟ پاسخ روشن است و تلخ. همین هفته پیش در تلویزیون که دعوی ملی‌بودن دارد، اتفاق عجیبی رخ داد. در یک برنامه کاملا فرهنگی، یک آقایی که به‌شدت مدعی فضل و فرهنگ و دانش است، با شاهنامه فردوسی چنان کرد که مغول با نیشابور نکرد. هیچ آدم محترمی از آن آقا انتظار دانش ادبی ندارد و اصلا نه آن آقا که کمتر کسی را می‌توان یافت که به‌راحتی از پس شاهنامه‌خوانی برآید.
 
حتی ممکن است شاعران و نویسندگان نامدار ما از آزمون شاهنامه‌خوانی ناگهانی و بداهه سربلند بیرون نیایند. بر آنان نیز خرده نتوان گرفت، اما فاجعه آنجاست که این برنامه فرهنگی یک برنامه زنده نیست. این برنامه کارگردان و تهیه‌کننده و مجری و ناظر پخش و کلی عوامل دیگر دارد. چطور هیچ‌کدام آن‌ها متوجه نشدند که کارشناس محترم برنامه آن‌ها دارد وزن و قافیه و معنا را در هم می‌ریزد و عرض خود می‌برد و زحمت ما می‌دارد؟
 
ممکن است بگویید فردوسی موضوعیتی برای دست‌اندرکاران فرهنگی ما ندارد و آن‌ها ترجیح می‌دهند به‌جای توجه به زبان فارسی و شاعر بزرگی مثل فردوسی، به‌زعم خودشان به ترویج ارزش‌های انقلابی بپردازند. آن وقت من از شما می‌پرسم پس این تندیس‌های نازیبایی که از سردار قاسم سلیمانی در این گوشه و آن گوشه کشور نصب کرده‌اند، تکلیفش چه می‌شود؟ سوگند می‌خورم اگر دشمنان قاسم سلیمانی تصمیم می‌گرفتند به‌قصد تخریب او تندیسی از قدوقامتش بسازند، نتیجه کار بدین اندازه وهن‌آمیز نمی‌شد. مشکل خیلی جدی‌تر از این حرف‌هاست. اهل فرهنگ و آدم‌های خوش‌ذوق را رسما از دایره تصمیم و اجرا کنار گذاشته‌اند و کار را به نااهلان سپرده‌اند. فرقی نمی‌کند موضوع در دستورکار مولانا و شمس و فردوسی باشد یا سردار قاسم سلیمانی.
 
اینجاست که با خودم می‌گویم همان بهتر که شمس و مولانا دور از دسترس ما باشند. حداقل آن‌ها را تا این حد خوار و خفیف نمی‌کنیم که دیگر اسطوره‌های فرهنگی این سرزمین را کرده‌ایم. بگذارید دیگران با همان نگاه توریستی‌شان شمس و مولانا را مصادره کنند و مخاطبان را از حقیقت معرفتی آن‌ها دور نگه دارند. لااقل در آن نگاه توریستی اندکی ذوق و آب و رنگ هست. می‌ترسم کار به‌دست ما بیفتد و چنان کاریکاتور مضحکی از آن بزرگان ترسیم کنیم که مایه شرم و سرافکندگی همه اهل فرهنگ باشد. مادامی که در بر همین پاشنه‌ای می‌چرخد که این روز‌ها و سال‌ها چرخیده است، همان بهتر که بقیه بزرگان این سرزمین را هم مصادره کنند تا بیش از این در حق فرهنگ و هنر این سرزمین جفا نشود.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->