حافظ شیراز، از مستحکمترین ستونهای حفظ ایران و از مهمترین عناصر هویت ملی و فرهنگ دینی ماست و بزرگداشت او درحقیقت قدرشناسی یکی از بنیانهای استواری است که قرنها همه ساختمان فرهنگی ایران اسلامی بر آنها برآمده و قد افراشته است.
حافظ و سعدی، مانند مولانا و نظامی و فردوسی، بیش از هرکسی فرهنگ ملی و زبان فارسی و هویت ایرانی را پاس داشتهاند و در تلخترین روزهای این سرزمین، پیشاروی سختترین تندبادهای ویرانگر، به قدرت و توان ادبیات ریشهدار و اصیل خود ایستاده و مقاومت کردهاند.
حافظ شیراز، استاد ایمان و معرفت و هنرمند عرشیزبان و شیرینسخن، همچون درخت سایهگستری که شاخساران پربرگوبارش را بههرسوی میگسترد، سایهای از غزل بر چارسوی این سرزمین کشیده است.
حافظ نهتنها، چون دیگر قهرمانان بزرگ فرهنگی ایران بزرگ، با هنرمندی ذوق لطیف و طبع ظریف خویش، زبان و فرهنگ و ادبیات را پاس داشت و از هجوم غارتگران حفظ کرد، بلکه در طول قرنها، نگاهبان معارف دینی و باورهای ایمانی یک ملت شد. هرکسی، حتى با کمترین آشنایی و اطلاع از معارف دینی، در اولین نظر به آثار جاودان و شاهکارهای ادبی شاعران سترگ ایرانی مانند حافظ، گستره وسیع تلمیحات قرآنی و اشارات روایی را بهچشم میبیند و گنجینه سرشار این منابع ادبی از معارف دینی را مشاهده میکند.
در برخی گنجهای فرهنگی ما، چون مثنوی مولوی یا گلستان سعدی، این حضور غنی آشکارتر و پررنگتر است و در برخی، چون دیوان حافظ یا شاهنامه فردوسی، در نگاه اول کمرنگتر و پنهانتر و شاید همین کژتابی غزلیات حافظ و زبان رمزآلود عرفانی او بهانه و فرصتی بوده است تا هرکسی از ظن خود یار او شود و هر خوانندهای، مطلوب خویش را در دنیای او جستوجو کند و بدینگونه ماندگاری و حضوری افزونتر بیابد.
چنین است که همه ایرانیان از هر دیدگاه اعتقادی و خاستگاه فکری، خواسته یا ناخواسته باهم بر سر یک سفره نشستهاند و مهمان خوراکهای رنگارنگ معنا و معرفتی شدهاند که حضرت حافظ برایشان تدارک دیده است.
این حضور قدرتمند ازسویی حاصل پشتوانه عرفانی و سلوکی خاص جناب اوست که مورد عنایت خداوند بوده و مشمول لطف خاصش قرار گرفته است و ازسوی دیگر، مرهون زبان عام و فراگیری که، چون آیینهای چندپهلو هر چشمی را و هر تماشایی را بازتاب میدهد و هزار رنگ و هزار تابش و هزار جلوه میآفریند و حضوری فراگیر و همیشگی دارد؛ حضوری چنان قدرتمند و گسترده که قرنهاست دیوان حافظ در خانه ایرانیان، همیشه درکنار قرآن کریم که کتاب آسمانی زمینیان است، دیده و خوانده و تکریم و تجلیل میشود.
یکی از ابزارهای مهم حفظ و ماندگاری این میراث بزرگ معرفتی و فرهنگی-بهعنوان یکی از عناصر شاخص فرهنگ ملی- هنر موسیقی و آواز بوده است و کسانی که با صدای خوش و ذوق هنری خویش، غزلیات حافظ را در گوش و حافظه و دل و جان مردم ماندگار ساختهاند، درحقیقت بیش از دیگران به پاسبانی از این عنصر شاخص فرهنگی، همت گماشته و در پاسداری از هویت ملی، نقش آفریدهاند.
مرحوم «محمدرضا شجریان» را باید از این منظر بهعنوان یکی از نگهبانان پهلوان میراث فرهنگی ما در دوران تاراج و هجوم، قدر شناخت و او را، چون یکی از پاسداران قدرتمند ادبیات ملی و دینیمان، بزرگ داشت.
همه ما به او مدیون هستیم، زیرا او در کارنامه پربار زندگی خویش، شیرینترین خاطرات نسل ما از غزلیات حافظ و سعدی را رقم زد و با صدای پرندین خود و با بهرهگیری از هنر موسیقی، موجب تثبیت و حفظ میراث حافظ بزرگ درمیان نسل ما بود.
آری، «شعر حافظ همه بیتالغزل معرفت است» و خود اعتراف و تصریح میکند که «هرچه کردم، همه از دولت قرآن کردم» و بدینگونه هرکه از حافظ میخواند و حافظ را بزرگ میدارد و حافظ را ترویج میکند و حافظ را ماندگار میسازد -حتى اگر خود نداند- درحقیقت به بزرگداشت و ترویج و تکریم قرآن مشغول است.
شاید بهتر باشد در روز بزرگداشت حضرت حافظ، ارادت و دلبستگی خود را به جنابش با این دو بیت بیان کنم:
حافظا حق نشسته در جانت
آسمانی شده گلستانت
بس که گفتی ز عطر آیاتش
بوی قرآن گرفته دیوانت