گفت‌وگوی سفیر ایران در کابل با وزیر خارجه طالبان برای انتقال حجاج ایرانی شاعران افغانستانی با کلمه در کنار ایران ایستاده‌اند حامد کرزی، طالبان و چهره‌های شناخته شده افغانستان حمله اسرائیل به ایران را محکوم کردند شعر شاعر افغانستانی در رثای شهدای حمله رژیم صهیونیستی | سلامی را گرفتی، آرزوی او شهادت بود شگفتی در هفته سوم لیگ برتر فوتسال افغانستان | نتیجه دیدار نورزاد نمیروز و اتحاد هرات + فیلم ادامه بازی‌های چهارمین دوره لیگ برتر فوتسال افغانستان | خانه تکانی اتحاد هرات + نتایج تیم فوتسال اتحاد هرات سرمربی و بازیکنان ایرانی خود را اخراج کرد قیمت افغانی به تومان و دلار، امروز (پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۴) پیروزی پرگل تیم صداقت مقابل ظاهر اسد در دربی لیگ برتر فوتسال افغانستان (۲۱ خرداد ۱۴۰۴) انتقاد عضو مجلس نمایندگان آمریکا از ارسال هفته‌ای ۴۰ میلیون دلار برای طالبان معاون سازمان بهزیستی: برخلاف تصور رایج درباره کودکان کار، اکثر آن‌ها ایرانی‌ هستند وزارت خارجه ایالات متحده: دارندگان ویزای «اس‌آی‌وی» از ممنوعیت ورود به آمریکا معاف هستند قیمت افغانی به تومان و دلار، امروز (چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۴) ادامه هیجان در لیگ برتر فوتسال افغانستان | حریفان امتیازات را تقسیم کردند نتیجه بازی تیم ملی فوتبال افغانستان و سوریه (۲۱ خرداد ۱۴۰۴) + خلاصه بازی بروجردی: بحث اخراج دسته‌جمعی اتباع مطرح نیست | اتباع مجاز اخراج نمی‌شوند امضای تفاهم‌نامه میان یونیسف و مرکز امور اتباع وزارت کشور برای حمایت از کودکان مهاجر پیروزی پرگل نورزاد نیمروز در هفته دوم لیگ برتر فوتسال افغانستان (۲۰ خرداد ۱۴۰۴) سرکنسول پیشین ایران در هرات: زبان فارسی همواره نماد وحدت و پیوند بین اقوام در افغانستان بوده است سخنگوی صنعت آب: مذاکره با افغانستان برای حقابه هیرمند نتیجه ملموسی نداشته است تاریخ و ساعت بازی تیم ملی فوتبال افغانستان و روسیه در انتخابی جام ملت‌های آسیا (۱۹ خرداد ۱۴۰۴)
سرخط خبرها

جان پدر کجاستی؟ در شعر شاعران ایرانی و افغانستانی

  • کد خبر: ۴۸۹۳۱
  • ۱۶ آبان ۱۳۹۹ - ۱۲:۱۲
  • ۳
جان پدر کجاستی؟ در شعر شاعران ایرانی و افغانستانی
جان پدر کجاستی؟ حالا فراتر از این سه کلمه‌ای است که کنار هم قرار گرفته‌اند. این سه کلمه حالا قافیه شعر شاعران ایرانی و افغانستانی شده‌اند، تا در سوگ جان باخته‌گان دانشگاه کابل برادری‌شان را به رخ دشمنانشان بکشند.

به گزارش شهرآرانیوز - دانشگاه کابل یک روز قبل از میلاد پیامبر اکرم (ص) مورد حمله تروریستی گروه داعش قرار گرفت و ۲۳ تن از دانشجویان این دانشگاه جان باختند. همچنین در این حمله تروریستی بیش از ۳۰ تن از دانشجویان زخمی شدند.

 

«جان پدر کجاستی؟» پیامک پدری است که پس از ۱۴۲ بار تماس با گوشی دخترش، برای اطلاع از وضعیت او بی‌پاسخ ماند و همین عبارت شاعرانه که به هشتگ غم‌انگیزی در توئیتر و اینستاگرام تبدیل شد، دستمایه اشعاری از سوی شاعران ایران و افغانستان نیز قرار گرفت.

 

شاعران زیادی درباره این حمله تروریستی شعر گفته‌اند، اما علیرضا قزوه، محمدرضا وحیدزاده و محمدحسین انصاری‌نژاد از ایران و سیدضیاء قاسمی، سهراب سیرت و قاسم ساکنی از افغانستان، چند شاعری هستند که سروده‌هایشان بیش از بقیه در فضای مجازی مورد توجه واقع شده است.

 

علیرضا قزوه

 

جرم تو چیست نازنین؟ صدق و صفا و راستی

ای که تو از خدای خود غیر خدا نخواستی

 

ای به فدای خنده زخمی و دلشکسته‌ات

شکر خدا که همچنان سرخوشی و به پاستی

 

کابل زخم خورده‌ام! وقت برای گریه نیست

گریه با تبسمی، گم شده در خداستی

 

کابل جان خسته‌ام! شانه ما پناه تو

چشم و زبان پارسی! نور دو چشم ماستی

 

کابل جان چه می‌کشی؟ از دست حرامیان

کابل بی پناه من! قبله عشق و راستی!

 

دختر شعر فارسی! کابل من ! چه می‌کنی؟

حرف بزن! عزیز من! «جان پدر! کجاستی؟!»

 

محمدرضا وحیدزاده

 

زنگ زدم هزار بار، جان پدر کجاستی؟

باشه عزیز! برندار، جان پدر کجاستی؟

 

جان به لبم رسیده و بغض امان نمی‌دهد

حرمت من نگاه دار، جان پدر کجاستی؟

 

گفت کسی: شنیده‌ای این خبر شگفت را؟

با خبرش مرا چه کار؟ جان پدر کجاستی؟

 

خبر رسیده لشگری به دشت غنچه تاخته

تو را چه کار با سوار؟! جان پدر کجاستی؟

 

در دل این خاک غریب داغ هزار لاله است

بخوان، بخوان، بخوان هَزار! جان پدر ‌کجاستی؟

 

محمدحسین انصاری‌نژاد

 

«جان پدر کجاستی‌؟» اما جواب کو؟

آن سرو خواب رفته به روی کتاب کو؟

 

آبادی‌ات کجاست؟ نفس می‌کشی هنوز

می‌پرسی از خودت هله خانه خراب! کو؟

 

حاصل به غیرچشم تر از این عتاب نیست

جز شعله شعله بر جگر از این خطاب کو؟

 

در شیشه فلک به جز از خون شراب نیست

جز خون به شیشه کردنت از آفتاب کو؟

 

یک پابه پیش و پای دگر می‌کشد عقب

چشمی به کوه محو فرود عقاب کو

 

«اشک کباب، باعث طغیان آتش است»

سهمت به جز چکیدن خون بر کباب کو؟

 

دادند نان سوخته‌ای از جگر تو را

جز بر مدار خون تو یک آسیاب کو؟

 

ابر آمده است کو تب و تاب شکفتنی؟

ابر آمده است در دهن غنچه، آب کو؟

 

بر صبح باغ می‌شنوی رقص شعله را

نیلوفرانه حاصلت از پیچ و تاب کو؟

 

سیدضیاء قاسمی

 

شلیک آغاز

خشت‌ها پرواز کردند از دیوار

شیشه‌ها پرواز کردند از قاب پنجره

شاخه‌ها پرواز کردند از درختان

کتابچه‌ها و قلم‌ها از میزهای صنف

دست‌ها پرواز کردند از تن ادریس

موهای شعله‌ور‌ سهیلا

پیراهن خونین یوسف

مسابقه پرواز بود

و دانشجوها پرنده شدند

 

سهراب سیرت

 

تا چشم وا کردی به خود حیران شدی کابل

دیدی که در خون می‌تپی گریان شدی کابل

 

از خانه بیرون رفته بودی تا که برگردی

در نیمه راهت تکه و پاشان شدی کابل

 

از «شهر نو» تا «باغ بالا» دیدنت سخت است

از بس که در هر گام، مرگ‌‌آسان شدی کابل

 

می‌دانم این‌که خود نمی‌دانی گناهت را

با خون و خاکستر چرا یکسان شدی کابل؟

 

زیبا که بودی بر رخت تیزاب پاشیدند

بینی بریدندت که نافرمان شدی کابل

 

با سنگ و چوب و آتشت هم زجرکُش کردند

تو باعث سوزاندن قرآن شدی کابل!

 

عاشق شدی، شلاق خوردی زخم خجلت نیز

زن بودی و شایسته زندان شدی کابل

 

باغ و بهشت «عاشقان و عارفان» بودی

گاهی جهنم گاه گورستان شدی کابل

 

رفتی که از ملا بیاموزی تجاوز کرد

در کودکی سرکوب و سرگردان شدی کابل

 

اسپند کردی شهر را اما «نظر» شد باز

نعشِ به ‌خون ‌افتاده ‌در میدان شدی کابل

 

گرگان گُشنه بین خود تقسیم کردندت

نانی برای چند دسترخوان شدی کابل

 

دیدند سبزی، هر طرف خاکستر افکندند

دیدند باغی و تبرباران شدی کابل

 

از آشنایان پیشِ پا خوردی و افتادی

در تابه بیگا‌نگان بریان شدی کابل

 

کابل منم کابل تویی کابل همه هستیم

تنها نه تو در این میان قربان شدی کابل

 

از هر طرف با هر کسی در هر زمان که بود

ویران شدی ویران شدی ویران شدی کابل

 

گفتم که دور از تو روم دل بر کَنم از تو

در زیر زیر پوستم پنهان شدی کابل

 

هستی سراسر جانِ ما بودی تو «کابل جان»

حالا چه شد که این‌همه «بی‌جان» شدی کابل

 

قاسم ساکنی

 

زمزمه‌ها شنیده‌ام، جان پدر کجاستی؟

از همه دل بریده‌ام، جان پدر کجاستی؟

 

زنگ زدم فزون ز صد به گوشی‌ات جواب‌گو

پای بنه به دیده‌ام، جان ‌پدر کجاستی؟

 

پیر شدم، جوان شدی، وای به من خزان شدی

زحمت تو کشیده‌ام، جان پدر کجاستی؟

 

دلهره می‌کشد مرا، رحم نما عزیز من

به این دل رمیده‌ام، جان پدر کجاستی؟

 

در غم جانگداز تو، ای مه جان‌فزای من

حنجره‌ها دریده‌ام، جان پدر کجاستی

 

 

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
فیض الله نادر
Germany
۰۵:۴۶ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۷
0
1
*شعر احساسی زیر بیشتر از بقیه شعرها در فضای مجازی منتشر است:

وای که نصفه جان شدم ، جان پدر کجاستی؟
اشک شدم ، روان شدم ، جان پدر کجاستی؟

تا برسم به بـوی تو ، بــاز به جستـوی تـو
هر طـرفی دوان شدم ، جان پدر کجاستی؟

از تو نمی رسد مــرا ، هیـچ پیام دلگشـا
زرد شدم خزان شدم ، جان پدر کجاستی؟

پیرم ودلشکسته ام ، منتظرت نشسته ام
با قدچون کمان شدم ، جان پدر کجاستی؟

مــرگ به ناله ی عزا ،هر طرفی دهد ندا
رفتی و بی جوان شدم،جان پدرکجاستی؟
*استاد عباس خوش عمل کاشانی.
سعید
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۵۶ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۹
2
2
اگر خوشم با تو خوشم
تو نیستی من ناخوشم
بیا بشین در برم
بدون تو دربدرم
هر روز پشت پنجره
چشمم به در منتظره
تا تو بیایی وا کنی
در و مرا صدا کنی
دست به دست من دهی
قدم به چشم من نهی
اما همش خیال بود
آمدنت محال بود

باز غروب دیگه شد
ردی زتو دیده نشد

آخر کجایی ماه من
مگر چه بود گناه من

بیا که جان به لب شدم
اسیر دیو شب شدم
تو که غمم نخواستی
جان پدر کجاستی
جان پدر کجاستی
ناشناس
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
۲۰:۲۹ - ۱۳۹۹/۰۹/۲۰
0
2
سلام.
این شعر را در اینترنت بیابید و به این صفحه بیفزایید:
چشم پدر نشسته به در پس کجاستی
قد پد خمیده به در پس کجاستی
آخر چرا دوباره به کنعان نیامدی
ای یوسف ای عزیز پدر پس کجاستی.....
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->