روایت یک اتفاق معمولی برای یک آدم معمولی عذرخواهی مدیر شبکه سلامت برای پخش صحنه ناهنجار مستند پرتره «داوج پارادیزو» به منظور بزرگداشت جواد علیزاده، کاریکاتوریست برجسته کشورمان، در مشهد اکران شد + فیلم آیا اختلافات کارگردان و تهیه کننده سریال ازازیل حل خواهد شد؟ رضا صادقی در بیمارستان بستری شد (۲۴ فروردین ۱۴۰۴) «ورود آقایان ممنوع» شنبه به صحنه تئاتر می‌رود دانلود قسمت نوزدهم سریال پایتخت ۷ + تماشای آنلاین اهدای عواید نمایشگاه نقاشی شاگردان تارا بهبهانی به کودکان محک معاون فرهنگی، اجتماعی و زیارت استانداری خراسان رضوی: خدمت و خادمی به زائران کاری بین‌المللی است هنرمند گرافیست هنر انقلاب اسلامی: نیاز به بازتولید اندیشه شهید آوینی داریم آموزش داستان نویسی | تداوم حافظه (بخش ششم) حکمت‌های هزارساله | نگاهی به کتاب «دانش و رامش: شاه بیت‌ها و شاهکار‌های شاهنامه» مینی سریال غرور و تعصب ساخته می شود فیلم‌برداری قسمت جدید فیلم انتقام‌جویان آغاز شد صفحه نخست روزنامه‌های کشور - یکشنبه ۲۴ فروردین ۱۴۰۴ حضور سرزده رئیس‌جمهور در وزارت فرهنگ و ارشاد + عکس آغاز فرایند داوری پانزدهمین جشن بزرگ منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران انتشار «مثنوی معنوی» مولانا در قطع جیبی
سرخط خبرها

نگاهی کوتاه به زنان در شاهنامه | شیرین و وفاداری به همسر

  • کد خبر: ۴۹۱۹۵
  • ۱۹ آبان ۱۳۹۹ - ۱۲:۱۸
نگاهی کوتاه به زنان در شاهنامه | شیرین و وفاداری به همسر
خسروپرویز، شاه ایران، را همسری زیباروی بود به نام شیرین: ورا بر زمین دوست شیرین بدی/ بر او بر چو روشن جهان‌بین بدی // پسندش نبودی جز او در جهان / ز خوبان و از دختران مهان.
نفیسه زمانی | شهرآرانیوز - شیرین را رقیبی بود به نام مریم، دختر قیصر روم، که او نیز همسر خسروپرویز بود و فرزندی به نام شیرویه داشت. شیرویه در اندیشه کشتن پدر بود و برای این امر، مهرهرمزد را اجیر کرد. فرجام آن شد که خسروپرویز، شاه ایران، به امر پسر و به دست مهرهرمزد، کشته شد. جسد او را طبق آیین دیگر شاهان، در دخمه‌ای نهادند. ۵۳ روز از مرگ شاه گذشت که شیرویه فرستاده‌ای نزد شیرین فرستاد و او را گنهکار و افسونگر خواند که دل خسرو را به دست آورده بوده است. شیرین برآشفت و پاسخ داد: بدکارترین فرد آن است که پدر می‌کشد و آیا شرمت نمی‌آید که مرا این‌گونه با این کلمات می‌رنجانی؟
 
نگاهی کوتاه به زنان در شاهنامه | شیرین و وفاداری به همسر

چندی بعد، دوباره شیرویه به شیرین پیغامی داد و او را نزد خود فراخواند و این‌بار شیرین پاسخ داد: اگر خواهی نزد تو آیم، باید جمعی از بزرگان را گرد هم آوری تا در آن انجمن پای گذارم. انجمنی تشکیل دادند و شیرین سیاه‌پوش در پس پرده‌ای نشست. شیرویه قاصدی فرستاد تا از شیرین برای شیرویه خواستگاری کند و این‌گونه به سوگواری همسر درگذشته پایان دهد. شیرین نیز فرمود: آیا آن هنگام که بانوی ایران شدم، کسی از من کار ناشایست و پلیدی دیده است؟ چه کسی سایه مرا دیده است؟ مگر غیر از آن است که بهترین زنان ۳ ویژگی دارند: شرم و شایستگی، به دنیا آوردن پسران سلامت و هوشیار، و چهره زیبا؟ آنگاه چهره از پس پرده نشان داد و گفت: من ۴ فرزند برای خسروپرویز آورده‌ام. تا این لحظه چشمی چهره مرا ندیده بود. آیا زیباتر از من دیده‌اید؟ اکنون من ۲ آرزو دارم که اگر شاهزاده اجابت کند، من جان خود را به دست شیرویه می‌سپارم. شیرویه قبول کرد. آرزوی اول شیرین آن بود که هرچه از سیم و زر و مال به دستور شیرویه از شیرین ستانده شده است به او بازگردانند. شیرویه پذیرفت. شیرین، چون به خانه رفت، همه کنیزان خود را آزاد کرد و بخشی از اموالش را به بینوایان بخشید و بخشی را برای برپایی جشن‌های نوروز و سده به موبدان داد. قسمتی را نیز برای آبادسازی گذاشت و آنگاه نزدیکانش را فراخواند و گفت:

سر بانوان بودم و فر شاه
از آن پس چه پیدا شد از من گناه

همه او را با شرم و حیا خواندند و او گفت: شیرویه مرا افسونگر خوانده است و ترس دارم بعد از مرگ بدگویی مرا کند. آگاه باشید.

شیرویه دوباره پیغام فرستاد: آرزوی دوم چیست؟ شیرین در جواب آرزو کرد پای در دخمه جسد خسروپرویز گذارد، بعد سر تسلیم به خواسته شیرویه فرود آورد. شیرویه این‌بار نیز اجابت کرد و در دخمه به فرمانش باز شد. شیرین خون گریست و از گذشته یاد کرد و آنگاه زهر هلاهل خورد و در کنار جسد همسرش جان سپرد.
 
 
نگاهی کوتاه به زنان در شاهنامه | شیرین و وفاداری به همسر
 
 
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->