آیا پخش سریال «تاسیان» متوقف شد؟ رایزنی فرهنگی ایران و ترکیه برای تقویت همکاری‌های کتابخانه‌ای «گفت‌وگویی درباره حقیقت در علم، هنر و دین» در کنفرانس مسکو نقد و بررسی کتاب دشنام‌های سرگردان در حوزه هنری خراسان رضوی «دیباچه نویسی بر مرقع» روایتی از هنر و ادبیات در قاب کتاب حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در هفته فرهنگی ایران در دوحه| نمایش شکوه هنر و تمدن ایرانی پیوند موسیقی، فرهنگ و اقتصاد در جزیره با برگزاری جشنواره ملی «عودنوازی قشم» نهمین جشنواره ملی تئاتر ایثار با حضور ۱۷ اثر برگزیده از روز دوشنبه (۶ اسفند ۱۴۰۳) آغاز می‌شود «جین آستن» روایتی از عشق، اشتباه و هوشمندی زمان و مکان برگزاری نمایشگاه کتاب تهران اعلام شد ششمین جشنواره فیلم کوتاه بسیج اختران در نیشابور برگزار می‌شود درگذشت کارلوس جیه‌گس، فیلم‌ساز برجسته برزیلی معرفی منتخبان مرحله اول داوری جشن مستقل سینمای مستند ایران آغاز فیلم‌برداری فیلم مرگ رابین هود با بازی هیو جکمن ترجمه رمان‌های «شاه بی‌سرگرمی» و «هیچ‌چیز مال تو نیست» منتشر شد پوستر رسمی فیلم اودیسه، کریستوفر نولان منتشر شد + عکس
سرخط خبرها

نگاهی کوتاه به زنان در شاهنامه | شیرین و وفاداری به همسر

  • کد خبر: ۴۹۱۹۵
  • ۱۹ آبان ۱۳۹۹ - ۱۲:۱۸
نگاهی کوتاه به زنان در شاهنامه | شیرین و وفاداری به همسر
خسروپرویز، شاه ایران، را همسری زیباروی بود به نام شیرین: ورا بر زمین دوست شیرین بدی/ بر او بر چو روشن جهان‌بین بدی // پسندش نبودی جز او در جهان / ز خوبان و از دختران مهان.
نفیسه زمانی | شهرآرانیوز - شیرین را رقیبی بود به نام مریم، دختر قیصر روم، که او نیز همسر خسروپرویز بود و فرزندی به نام شیرویه داشت. شیرویه در اندیشه کشتن پدر بود و برای این امر، مهرهرمزد را اجیر کرد. فرجام آن شد که خسروپرویز، شاه ایران، به امر پسر و به دست مهرهرمزد، کشته شد. جسد او را طبق آیین دیگر شاهان، در دخمه‌ای نهادند. ۵۳ روز از مرگ شاه گذشت که شیرویه فرستاده‌ای نزد شیرین فرستاد و او را گنهکار و افسونگر خواند که دل خسرو را به دست آورده بوده است. شیرین برآشفت و پاسخ داد: بدکارترین فرد آن است که پدر می‌کشد و آیا شرمت نمی‌آید که مرا این‌گونه با این کلمات می‌رنجانی؟
 
نگاهی کوتاه به زنان در شاهنامه | شیرین و وفاداری به همسر

چندی بعد، دوباره شیرویه به شیرین پیغامی داد و او را نزد خود فراخواند و این‌بار شیرین پاسخ داد: اگر خواهی نزد تو آیم، باید جمعی از بزرگان را گرد هم آوری تا در آن انجمن پای گذارم. انجمنی تشکیل دادند و شیرین سیاه‌پوش در پس پرده‌ای نشست. شیرویه قاصدی فرستاد تا از شیرین برای شیرویه خواستگاری کند و این‌گونه به سوگواری همسر درگذشته پایان دهد. شیرین نیز فرمود: آیا آن هنگام که بانوی ایران شدم، کسی از من کار ناشایست و پلیدی دیده است؟ چه کسی سایه مرا دیده است؟ مگر غیر از آن است که بهترین زنان ۳ ویژگی دارند: شرم و شایستگی، به دنیا آوردن پسران سلامت و هوشیار، و چهره زیبا؟ آنگاه چهره از پس پرده نشان داد و گفت: من ۴ فرزند برای خسروپرویز آورده‌ام. تا این لحظه چشمی چهره مرا ندیده بود. آیا زیباتر از من دیده‌اید؟ اکنون من ۲ آرزو دارم که اگر شاهزاده اجابت کند، من جان خود را به دست شیرویه می‌سپارم. شیرویه قبول کرد. آرزوی اول شیرین آن بود که هرچه از سیم و زر و مال به دستور شیرویه از شیرین ستانده شده است به او بازگردانند. شیرویه پذیرفت. شیرین، چون به خانه رفت، همه کنیزان خود را آزاد کرد و بخشی از اموالش را به بینوایان بخشید و بخشی را برای برپایی جشن‌های نوروز و سده به موبدان داد. قسمتی را نیز برای آبادسازی گذاشت و آنگاه نزدیکانش را فراخواند و گفت:

سر بانوان بودم و فر شاه
از آن پس چه پیدا شد از من گناه

همه او را با شرم و حیا خواندند و او گفت: شیرویه مرا افسونگر خوانده است و ترس دارم بعد از مرگ بدگویی مرا کند. آگاه باشید.

شیرویه دوباره پیغام فرستاد: آرزوی دوم چیست؟ شیرین در جواب آرزو کرد پای در دخمه جسد خسروپرویز گذارد، بعد سر تسلیم به خواسته شیرویه فرود آورد. شیرویه این‌بار نیز اجابت کرد و در دخمه به فرمانش باز شد. شیرین خون گریست و از گذشته یاد کرد و آنگاه زهر هلاهل خورد و در کنار جسد همسرش جان سپرد.
 
 
نگاهی کوتاه به زنان در شاهنامه | شیرین و وفاداری به همسر
 
 
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->