محبوبه عظیمزاده | شهرآرانیوز - زیباست و پرشور و روحنواز؛ چه آنجا که علیرضا قربانی میخواند: «مستان سلامت میکنند.» چه آنجا که «عالیم قاسماف» با زبان ترکی میخواند: «مستان سلام ایلر سنه.» حالا اما، بعد از انتشار این اثر و اشتباهی که علیرضا قربانی در خواندن بخشی از شعر مولانا مرتکب شده است، آنهم به نحوی که وزن شعر را بههم ریخته است، کمی تا قسمتی زیاد، به زیبایی این اثر خدشه وارد کرده و صدای خیلی از اهالی شعر و موسیقی را درآورده است.
قطعهای که نام آن «رَبابی» است و درواقع تصنیف و آوازی که اولین اثر مشترک عالیم قاسماف، خواننده و موسیقیدان پرآوازه اهل آذربایجان و علیرضا قربانی نام گرفت و در روز جمعه ۲۱ آذر منتشر شد. کاری که آهنگسازی و مدیریت هنری آن بهعهده حسام ناصری بوده که پیش از این هم با هر دو خواننده همکاریهای مستقلی را تجربه کرده است.
هنوز خیلی از انتشار این آهنگ، نگذشته بود که شنوندگان دقیقتر دنیای موسیقی بهسرعت به این نکته اشاره کردند که علیرضا قربانی، شعر مولانا را اشتباه خوانده است و بهجای اینکه بگوید: «ای آرزوی آرزو آن پرده را بردار زو»، گفته است: «ای آرزوی آرزو آن پرده را بردار ز رو». به نحوی که حتی اگر کسی اهل شعر و ترانه هم نباشد، با خواندن متن شعر این تغییر در ریتم را احساس خواهد کرد. شعری که
محمدرضا شجریان هم آن را در آلبوم رندان مست خوانده بود.
اسماعیل امینی، شاعر، بهدنبال این اتفاق، پستی در اینستاگرام خود بارگذاری کرد و خطاب به قربانی نوشت: «این اثر مشترک عالیم قاسماف و علیرضا قربانی است. قربانی، شعر مولانا را با دستکاری و خراب کردن وزن میخواند. آقای قربانی! شما که هنرمندی صاحبنام و توانمند هستید، چرا به شعر و کتاب بیاعتنایی میکنید؟»
پستی که محمد سلمانی، یکی دیگر از خیل شاعران باتجربه، را هم به واکنش واداشت و از این گفت که مشکل، همان مشکل همیشگی نبود نظارت درست بر کارهای تولیدی است: «جایی نیست که قبل از اجرای نهایی اثر حداقل برای برخی آثار قابل اعتنا که قرار است هنرمندان صاحبنام اجرا کنند، نظارتی داشته باشد؟»
نکتهای که پیش از این بهدنبال بحثبرانگیز بودن برخی ترانههای مجوزگرفتهشده هم مطرح شده بود و اتفاقا برخی دیگر از کاربران دنیای مجازی هم به آن اشاره کردند: «اگر انگشت اتهام را بهسوی دفتر شعر و ترانه نگیریم، کجا بگیریم؟» در کنار این صحبتها، عدهای هم شدیدا به قربانی تاخته و از این گفته بودند که: «قربانی شعر رو قربانی کرده.» و عده دیگری هم توجیهات عجیبوغریب دیگری آورده بودند: «برای اینکه ملودی و آهنگ صدا خوب دربیاد، این کار رو کردن، نه اینکه بلد نباشند.»
دل با ساکن یا دل بیساکن؟
اولین مرتبهای نیست خوانندهای که اکثرا او را بهعنوان یکی از هنرمندان در کلاس حرفهای میدانند، اینچنین خود را وارد میدان حاشیه میکند. همین چند وقت پیش بود که علیرضا قربانی با خواندن آهنگ «اللهمزار» که پیش از او حمید هادی آن را خوانده بود، سر زبانها افتاد که چرا کاری را کپی کرده است، آنهم بدون اینکه از منبع اصلی آن نامی ببرد.
بهجز این، در آلبوم «افسانه چشمهایت» که باز هم اثر مشترکی بود، اما این مرتبه با همایون شجریان، نسبت دادن بهاشتباه یکی از شعرها به هوشنگ ابتهاج، او و همایون را با هجمی از انتقاد روبهرو کرد. البته فقط قربانی نیست که قربانی حاشیههای اینچنینی شده است. اگر خاطرتان باشد، علی زندوکیلی، خواننده اهل شیراز، هم در یکی از آهنگهایی که در آن شعری از لسانالغیب شیرازی را بهاشتباه خواند، حسابی مورد سرزنش واقع شد؛ همان وقتی که بهجای مدد گرفتن از رفیقان و بهجای اینکه بگوید: «دلِ بیمار، شد از دست، رفیقان مددی!» گفت دلم از دست رفیقان بیمار شده و مددی برسانید: «دلْ بیمار شد از دست رفیقان، مددی!» اتفاقی که باعث شد عدهای علیه او جبهه بگیرند و با یادآوری خوانش این شعر توسط بنان و شجریان بگویند: «علیجان! دلبندم! دلْ بیمار نه، دلِ بیمار.»