یوسف بینا| روزهای پایانی تابستان و ابتدایی پاییز، یعنی همان روزهایی که درست به میانه سال میرسیم، روزهایی فراموشنشدنی در تاریخ موسیقی ایران است؛ سیام شهریور سالروز درگذشت زندهیاد استاد پرویز مشکاتیان و اول مهرماه زادروز استاد محمدرضا شجریان است. این دو نام بیتردید برای افتخار موسیقی ایرانی و اعتبار سرزمین هنرخیز خراسان کافی است و اگر نام استاد زندهیاد محمدرضا لطفی را بر این دو بیفزاییم و این سه نام بزرگ را بر تارک هنر معاصر ایران بنویسیم، برای افتخار و اعتبار همه ادوار موسیقی ایرانی کافی است.
سهراب اضطراب وطن
پرویز مشکاتیان متولد بیستوچهارم اردیبهشت سال1334 در شهر نیشابور بود. این هنرمند بزرگ و نامدار خراسانی که از استادان و پژوهشگران ترازاول موسیقی ایرانی بود و سالهای سال به تدریس و تحقیق در این حوزه اشتغال داشت، بزرگترین نوازندۀ سنتور و یکی از بزرگترین آهنگسازان ایرانی در دوران معاصر و شاید در همه ادوار موسیقی ایرانی بهشمار میآید.
پرویز مشکاتیان پس از فراگیری موسیقی نزد پدرش حسن مشکاتیان که نوازنده سنتور و ویولن و سهتار و نخستین استاد فرزند بود، در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به فراگیری اصولی موسیقی پرداخت و در طول دوران هنرآموزی خود از محضر استادان بزرگی همچون نورعلیخان برومند، داریوش صفوت، عبدا... دوامی و... بهره برد تا اینکه خود در کسوت استادی درآمد و علاوه بر آن تبدیل به آهنگسازی صاحبسبک و نوازندهای چیرهدست شد.
او که از سرآمدان آهنگسازی برای گروهنوازی بود، در سال 1356 گروه عارف را تشکیل داد که این گروه بهجز مشکاتیان، فهرستی از هنرمندان نامدار و جاودانه را در خود داشت؛ هنرمندانی همچون محمدرضا لطفی، ناصر فرهنگفر، حسین علیزاده، محمدعلی کیانینژاد، جمشید عندلیبی، اردشیر کامکار، حمید متبسم، بیژن کامکار، ارژنگ کامکار، کیوان ساکت و دیگر تنی چند از بزرگان موسیقی ایرانی.
مشکاتیان پیشتر نیز در تشکیل گروه شیدا متشکل از بزرگانی همچون محمدرضا لطفی، حسین عمومی، ناصر فرهنگفر، درویشرضا منظمی، پشنگ کامکار، بیژن کامکار، مجید درخشانی و... همکاری کرده بود.
همکاری با رادیو زیر نظر هوشنگ ابتهاج، کنارهگیری از همکاری با رادیو در اعتراض به واقعه هفدهم شهریور 1357، راهاندازی مؤسسه چاووش با همکاری هنرمندان گروههای عارف و شیدا و همکاری بهعنوان آهنگساز و نوازنده با خوانندگان بزرگی همچون استاد محمدرضا شجریان، شهرام ناظری، ایرج بسطامی، علی جهاندار، علیرضا افتخاری، حمیدرضا نوربخش، علی رستمیان و...، انتشار کتابهای فراوانی از جمله «بیست قطعه برای سنتور»، «گلآیین»، «گلآوا»، «سلآیین»، «مجموعه تصانیف»، «بیداد»، «لاله بهار» و نیز دریافت الواح تقدیر و جوایز ملی و بینالمللی بیشمار، مهمترین جلوههای توفیق مشکاتیان در عرصه فعالیتهای هنریاش بود.
اجرای خصوصی چهارمضراب تمنا توسط استاد مشکاتیان
شاعر سنتور
پرویز مشکاتیان در روز سیام شهریور سال 1388 در سن پنجاهوچهارسالگی و بهطور ناگهانی در تهران درگذشت و پیکرش پس از انتقال به زادگاهش، در جوار عطار نیشابوری بهخاک سپرده شد. مرگ ناگهانی مشکاتیان خبری هولناک برای جامعه هنری ایران بود.
آواز همایون شجریان برای پرویز مشکاتیان
استاد شفیعیکدکنی شعری در این باره سرود و در همان روزها منتشر کرد:
ای دوست وقت خفتن و خاموشیات نبود
وز این دیار دور فراموشیات نبود
تو روشنا سرود وطن بودی و چو آب
با خاک تیره روز همآغوشیات نبود
میخانهها ز نعره تو مست میشدند
رندی حریف مستی و مینوشیات نبود
دود چراغموشی دزدان تو را چنین
مدهوش کرد و موسم خاموشیات نبود
سهراب اضطراب وطن بودی و کسی
زینان بهفکر داروی بیهوشیات نبود
در پرده ماند نغمه آزادی وطن
کاندیشه جز به رفتن و چاووشیات نبود
در چنگ تو سرود رهایی نهفته ماند
زین نغمه هیچگاه فراموشیات نبود
ای سوگوار صبح نشابور سرمهگون
عصری چنین سزای سیهپوشیات
نبود!
استاد محمدرضا شجریان نیز در سوگ مشکاتیان نوشت: «پرویز مشکاتیان برای روزگار ما نغمههای بسیار پرداخت و یاد آن سالها را با هنر خود در حافظه ما ثبت کرد. موسیقی او در فراز و نشیب روزگار همراه ما بود، با محنت ما گریست، با شادیهای ما شادی و با شور و امید ما همدلی کرد. در آثار او صدای قلبی را میتوان شنید که برای وطن و آزادی میتپد. کمتر هنرمندی را توان آن است که رنجها و آرزوهای مردمش را در هنر خویش بازتاباند و ترجمه صادق و راستین زمانه خود باشد. پرویز یکی از این اندکشماران است؛ موسیقیدانی که ذوق تصنیفسازیاش، مهارت گروهنوازیاش، لطافت شاعرانهاش و تعهدش به آرمانهای مردم، خاطره او را در هنر ایرانزمین ماندگار خواهد ساخت. من مرگ هنرمندی چنین را باور ندارم. پرویز مشکاتیان در قلب و ذهن ما زنده است.»
بهرام بیضایی نیز سوگسرودهای برای مشکاتیان سرود:
خروشی خاست وهوه وای در وای
که قانون فلک بگسست ناگاه
مگر ساز جهان از کوک افتاد
که سوگ تار و دف برخاست تا ماه
فغان بر شد ز هر سو شور در شور
که سازی را شکسته قهر تقدیر
نوایی رخ نهان کردهاست در خاک
چه دانی جز که قهر از این بهتعبیر
غریو آمد ز گیتی مرگ در مرگ
که خنیاگر ره خون روان بست
چو خنده دید رفته از لب ساز
نه ساز آری که جان خویش بشکست
برآمد مویه از چنتار چنگی
که زخم دل به زخمه باز کردم
چو یادت را به مضراب دوتایی
به گوش این جهان آواز کردم!
کیوان ساکت نیز درباره «شاعر سنتور» گفته است: «استاد مشکاتیان در نوازندگی سنتور به شیوه و سبک و سیاق خاصی دست یافته بود که منحصر به خود او بود و واقعا نوازندگی سنتور ایشان حال و هوایی داشت که در هیچ نواخته دیگری شما آن را نمیشنیدید. مشکاتیان در عرصه موسیقی شاعر سنتور بود. ساز در ذاتش بود. توانایی در ریتم و آشنایی با فرهنگ و شعر و ادب در او چنان بود که حتی بزرگان ادب ایران در حضور مشکاتیان با احتیاط سخن میگفتند.»
ساز و آواز شجریان و مشکاتیان
همآوا با خسرو آواز ایران
روز نخست پاییز نیز زادروز استاد محمدرضا شجریان است. «خسرو آواز ایران» نیاز به هیچگونه معرفی ندارد؛ کسی که جهانیان او را «یکی از مهمترین هنرمندان موسیقی جهان در قرن اخیر» و همچنین «یکی از پنجاه صدای برتر تاریخ جهان» مینامند.
علاوه بر اجراهای خصوصی و کنسرتها و تیتراژ فیلمها و آثار غیررسمی، تنها اشارهای بهنام آلبومهای شجریان کافی است که نهتنها ایرانیان بلکه جهانیان هنردوست را بهیاد لحن داوودی و اعجاز آواز شجریان بیندازد. با این حال، در میان آلبومهای استاد شجریان، بخشی از بهترین آثار محصول همکاری مشترک خسرو آواز ایران با زندهیاد پرویز مشکاتیان است؛ آثاری که در آنها آواز شجریان بههمراهی گروهی از نوازندگان و بهاصطلاح گروهنوازی است و آهنگسازی آنها برعهده مشکاتیان بوده است.
این دو هنرمند بزرگ که در حد فاصل سالهای 1358 تا 1374 همکاریهای مستمری با هم داشتند، بهترین آلبومهای گروهنوازی موسیقی ایرانی را تولید کردند. «بیداد»، «آستان جانان»، «سر عشق»، «نوا»، «دستان»، «گنبد مینا»، «دود عود»، «جان عشاق»، «بهاریه» و «قاصدک» محصول این همکاریهای مبارک است.