هشدار استفاده افراطی کودکان از «گوشی» و خطر افزایش چاقی و دیابت ۱۳ زائر ایرانی تاکنون در عربستان جان باختند (۱۷ خرداد ۱۴۰۴) مهلت معرفی دانشجویان مشمول سربازی برای تعیین تکلیف وضعیت خدمت تعیین شد اختلالی در ایستگاه خواب | «آپنه خواب» زمینه‌ساز مشکلات سلامتی فروش ویژه حدود هزار عنوان کتاب کانون پرورش فکری نوجوانان به مناسبت عید غدیر سازمان حفاظت محیط زیست همچنان به دنبال توله خرس‌ گمشده آیا ورزش در حالت ناشتای صبحگاهی، تأثیر بیشتری بر کاهش وزن دارد؟ تشدید بازرسی‌های وزارت بهداشت در فصل گرما همراه غذا آب بخوریم یا نه؟ مهلت انتخاب رشته کارشناسی ارشد امروز به پایان می‌رسد (۱۷ خرداد ۱۴۰۴) ۱۱ نفر از اعضای یک شرکت هرمی دستگیر شدند (۱۷ خرداد ۱۴۰۴) وضعیت خطرناک اشعه ماورای بنفش با گرم تر شدن هوا دوباره کرونا! | پیش بینی شیوع سویه جدید کرونا با بازگشت حجاج مراقبت‌های مرزی برای جلوگیری از ورود بیماران تنفسی تشدید می‌شود رشد خطرناک جلبک در تالاب دُرگه سنگی نقده توانگران، پرچمدار حذف پذیرایی در مراسم ترحیم شوند! قاتل الهه حسین‌نژاد قصاص می‌شود + توضیحات قوه قضائیه اهدای اعضای بانوی مرگ مغزی در مشهد به ۲ بیمار زندگی دوباره بخشید (۱۷ خرداد ۱۴۰۴) پلاک‌های شهرستان در تهران حق مسافرکشی ندارند | باید نظارت بر تاکسیرانی دقیق‌تر شود حمایت اهالی منطقه بهمن از پلیس مشهد در برابر حمله متهمان | از سرقت خودرو در ساعت ۴ تا دستگیری در بهمن ۴ رئیس سازمان برنامه‌ریزی آموزش و پرورش: مشکلات برق و کمبود کاغذ برطرف شده‌اند؛ کتب درسی به‌موقع توزیع می‌شوند پیش‌بینی هوای مشهد و خراسان رضوی امروز (شنبه، ۱۷ خرداد ۱۴۰۴) | احتمال وقوع رگبار و رعدوبرق تا روز چهارشنبه تشدید تحریم‌ها زندگی معلولین را تهدید می‌کند دستگیری دومین قاتل محیط‌بان منطقه خائیز ثبت‌نام تسهیلات ویژه برای دانشجویان محیط زیست از امروز آغاز می‌شود (۱۷ خرداد ۱۴۰۴) بازنشستگان و مستمری‌بگیران تأمین‌اجتماعی در انتظار واریز معوقات فروردین‌ماه ۱۴۰۴ جزئیات جدید درباره انتخاب رشته دانشجو معلمان (۱۷ خرداد ۱۴۰۴) موضوع بدهی دولت به تأمین اجتماعی و واگذاری بانک رفاه کارگران، باید از مجاری قانون حل وفصل شود فوق‌العاده خاص برای کدام پرستاران اعمال خواهد شد؟
سرخط خبرها

اعتراف زن ۱۷ ساله به قتل شوهرش در تهران

  • کد خبر: ۵۴۹۲۲
  • ۱۶ دی ۱۳۹۹ - ۰۹:۰۱
اعتراف زن ۱۷ ساله به قتل شوهرش در تهران
حدود یک سال قبل مردی افغانستانی که سرایدار یک خانه ویلایی در ملارد بود به طرز مرموزی ناپدید شد. راز این جنایت پس از یک سال با اعترافات همسر دومش و یکی از بستگان او فاش شد.
به گزارش شهرآرانیوز، حدود یک سال قبل مردی افغانستانی که سرایدار یک خانه ویلایی در ملارد بود به طرز مرموزی ناپدید شد. پس از مدتی سحر همسر ۱۷ ساله وی و دختر کوچکش نیز خانه ویلایی را ترک کردند.

در ادامه رسیدگی به این پرونده و در حالی که همسر اول این مرد پیگیر ماجرای ناپدید شدن همسرش بود و هوویش را در این ماجرا مقصر می‌دانست چند ماه بعد مأموران پلیس موفق به شناسایی محل زندگی سحر در تهران شدند و او را که همراه دختر کوچکش و مردی به‌نام سعید در یک خانه زندگی می‌کرد به اداره آگاهی منتقل کردند.

در حالی که سحر مدعی بود خبری از شوهرش ندارد، اما در ادامه بازجویی‌های پلیسی لب به اعتراف گشود و به قتل شوهرش با همدستی سعید اعتراف کرد.

او در تشریح این ماجرا گفت: من ۱۷ سال دارم. وقتی مادرم مرا باردار بود به اتهام خرید و فروش مواد مخدر و اعتیاد به زندان افتاد و من در زندان به دنیا آمدم. وقتی بزرگ‌تر شدم مرا به خاله‌ام سپردند، اما در خانه او خیلی آزار دیدم و تحقیر شدم. بعد از اینکه مادرم آزاد شد از محل زندگی‌مان در استان گلستان به تهران آمدیم. ۵ سال قبل وقتی ۱۲ ساله بودم پسر خاله‌ام که در یک کارگاه بلوک زنی کار می‌کرد یکی از همکارانش را به خانواده ما معرفی کرد. دلاور تبعه افغانستان و ۱۵ سال از من بزرگ‌تر بود. وقتی به خواستگاری‌ام آمد از آنجایی که مادرم اعتیاد داشت و به‌دلیل فقر مالی در ازای گرفتن هفت میلیون تومان مرا به عقد دلاور درآورد، در واقع او مرا فروخت.

فکر می‌کردم با ازدواج زندگی‌ام بهتر می‌شود، اما دلاور مرد بداخلاق، خسیس و شکاکی بود. همیشه مرا کتک می‌زد و هیچ پولی برای خرج کردن نداشتم. وقتی بچه‌ام به دنیا آمد وضعیت زندگی‌ام بدتر شد. چندباری همراه دلاور به خانه‌های مردم می‌رفتم و نظافت می‌کردم و آن‌ها به من پول و گاهی هم برای من و دخترم لباس می‌دادند. تا اینکه مدتی بعد متوجه شدم دلاور قبل از من ازدواج کرده و همسر و فرزند دیگری هم دارد. از زندگی‌ام خیلی ناراضی بودم.

در این میان سعید که از بستگان دلاور بود کم کم به من توجه نشان داد و من با او درددل می‌کردم و او همیشه از من حمایت می‌کرد. بعد هم به او گفتم می‌خواهم طلاق بگیرم، اما شوهرم راضی به جدایی نشد تا اینکه با سعید تصمیم گرفتیم او را بکشیم. شب حادثه چند قرص خواب را در آب حل کردم و به او دادم بعد هم سعید به خانه ما آمد و او را با کابل خفه کرد و جسدش را در همان باغی که سرایدار بودیم، دفن کردیم. بعد از این ماجرا به تهران آمدم و در یک تولیدی کار پیدا کردم. چند ماهی در خانه مادرم بودم، اما او بار‌ها پیشنهاد داد که دخترم را بفروشم و حتی مشتری هم برای دخترم پیدا کرد، اما من فرار کردم و دو هفته در خانه خاله‌ام ماندم بعد هم به سعید گفتم برایم خانه بگیرد که قبول کرد و دو ماهی با هم زندگی می‌کردیم که دستگیر شدیم.
بدین ترتیب با اعترافات این زن و همدستش هر دو بازداشت شدند.
 
منبع: خبرآنلاین
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->