امیرمنصور رحیمیان | شهرآرانیوز - بههیچوجه، موضوع این نیست که شعبان بیمخ، وکیلی، وزیری چیزی بشود. درهرصورت شعبان بیمخ همان شعبان بیمخ است، فقط لباس نونوار و ترتمیز پوشیده است.
همان شـارلاتانهایی که پیــشتر نوچههایش بودهاند، الان هم دوروبرش هستند. همان قواعد و قوانینی که داشته است، الان هم همانها در کلهاش است و همان اخلاق و سکنات قبلی را دارد، فقط با اصرار جمعی که بزک کردن آدمها جزو وظیفهشان است، کمی اتوکشیده و یک آب شستهتر شده است. با کتوشلوار پوشیدن و لفظ قلم حرف زدن که شخصیت آدم تغییر نمیکند. این چیزها هیچ نمیتواند از الواتی و لاابالیگری این آدم کم کند یا مجبورش کند که طور دیگری رفتار کند. تمام این چیزهایی که درمورد تغییر کردن آدمهای این تیپی در مواجهه با شرایط، تعریف میشود، مربوط به فیلمهاست.
آدم که نمیتواند از گذشته خودش فرار کند. مثال زنده و بارز اینطور افراد هم الان جلوی چشم دنیاست. یک شعبان بیمخ که به ریاستجمهوری رسیده است. ترامپ از همان اول تا آخرش، دولت را به همان سبک و سیاق اوباش هدایت کرد و الان هم که قافیه را باخته است، ولکن ماجرا نیست؛ همانطور که صدبار قبل از این اتفاقات هم ثابت کرده است که تغییر دادن این قسم آدمها غیرممکن است. نمیخواهم به تفکر و رای مردم آمریکا توهین بکنم، ولی تصویر طرفداران نیمهلخت ترامپ در سرسراهای ساختمان کنگره آمریکا.
با آن هیبت راهزنــان قرن چهاردهمیشان، با آن شاخ و تبر و کلاهخود یکورکی روی کلهشان، نشان میدهد که ترامپ عقبه و سابقهاش چه بوده و با کمک چه کسانی به قدرت رسیده است؛ کسانی که او بر دوش همانها به جایی که داشت، رسید. آخرین اثر «جو هلر» هم همین را میگوید. او ترامپ را درحالی ترسیم کرده که بر دوش یک مشت اراذلواوباش نشسته است و درحالیکه راضی است از اتفاقی که درحال افتادن است، پرچم آمریکا را ویرانشده و لگدمال در پشتسرش بهجا گذاشته است.
در همان حالت با اسپری ای، دارد نوشته «ما مردم آمریکا هستیم» را به «ما اوباش آمریکا هستیم» تغییر میدهد؛ نوشتهای که انگار خطاب به مردم دنیاست. هلر با این اثر، وجه خرابشده ملت آمریکا را در مقابل جهانیان نشان میدهد، آنهم توسط شخصیت اول مملکتشان. او با این اثر سعی کرده است جبهه خودش و آدمهای همفکرش را از جبهه رئیسجمهورشان جدا کند، با این احوال میداند که جهان، آمریکا را با رئیسجمهــورش میشناسد.
او میخواهد به بقیه مردم جهان نشان بدهد که آمریکا عمیقا از رفتار نابجا و نابهنجار شخص اولش متاسف است، با این حال نمیتواند برای وجه خرابشده کشورش کاری از پیش ببرد. اثر با خطهای متراکم و هاشورهای سیاه و عصبانی کشیده شده است.
عمق تنفر و خشم هنرمند را میشود در این اثر احساس کرد. تمام این چیزها باعث خلق اثری عصبانی، خشمگین و ناراضی شده است؛ اثری که از زیر دست کارتونیست «واشنگتنپست» خارج شده است؛ روزنامهای که همین دوقدمی کاخ سفید است و تا همین چند وقت پیش، طرفدار سیاستهای کاخ سفید بود. به قول معروف «آش آنقدر شور شد که صدای کدخدا را هم درآورد». بهنظر تمام رسانهها و احزابی که تا دیروز درمورد سیاستهای ترامپ بهبه و چهچه میکردند، هم فهمیدهاند که از این شعبان بیمخ چیزی جز فضاحت و بیآبرویی، نصیبشان نمیشود.