معاون وزیر صمت هرگونه افزایش قیمت کالاها بدون مجوز را غیرقانونی دانست تشکیل پرونده برای یک نانوایی در کلاهدوز مشهد به دلیل تخلف (۳۰ فروردین۱۴۰۳) مدل خودرو، معیار جدید دهک‌بندی خانوار برای دریافت یارانه! قیمت طلا و سکه در بازار امروز مشهد (۳۱ فروردین ۱۴۰۳) پرداخت ۳۰۰ میلیارد ریال وام قرض‌الحسنه به بیمه‌شدگان صندوق اجتماعی کشاورزان خراسان‌رضوی بازار سرد مرغ گرم در مشهد | مرغدار کیلویی ۳ تا ۷ هزار تومان در ضرر اجرای مصوبه افزایش حق مسکن فقط با تصویب هیئت دولت صرفه جویی ۴۳۰۰ مگاوات برق از محل افزایش بهره وری کولر‌های آبی افزایش حقوق بازنشستگان کارگری در سال ۱۴۰۳ به کجا رسید؟ حدود ۲ میلیون خانه در حال ساخت است قیمت طلا، قیمت دلار و قیمت سکه در بازار امروز پنجشنبه (۳۰ فروردین ۱۴۰۳) رئیس اتاق بازرگانی خراسان رضوی: تعطیلی پنجشنبه‌ها آثار زیان باری بر بخش اقتصادی خواهد داشت آرزو برای برقی شدن قطار تهران – مشهد | بررسی سهم پروژه‌های حمل ونقل ریلی خراسان رضوی در آلبوم بودجه ۱۴۰۳ مرحله سوم واریز سود سهام عدالت در راه است + جزئیات پیش‌فروش لوازم خانگی برای جلوگیری از ایجاد بازارسیاه قیمت جدید پژو پارس با افزایش ۱۵۰ میلیون تومانی تعیین شد (۲۹ فروردین ۱۴۰۳) حقوق فروردین بازنشستگان کشوری امروز پرداخت می‌شود (۲۹ فروردین ۱۴۰۳) همه چیز درباره هلدینگ «خلیج فارس» دلار به کانال ۶۶ هزار تومان برگشت (۲۹ فروردین ۱۴۰۳) لزوم صادرات سیب و پرتقال مازاد در راستای حمایت از تولید داخل از ابتدای سال، ۲۰۰ تن گوشت قرمز وارد شده و در بازار توزیع شده است چگونه از موبایل به جای کارت بانکی استفاده کنیم؟ هشدار اتحادیه طلا و جواهر مشهد برای به‌کارگیری اتباع غیرمجاز در واحدهای صنفی اعلام شرایط جدید متقاضیان خودروی پارس سامانه جامع یکپارچه با موعد تحویل زمستان ۱۴۰۲ با قیمت جدید + جدول اعلام بخشنامه فروش سدان فونیکس آریزو ۶ جی تی (۲۹ فروردین ۱۴۰۳) + جدول
سرخط خبرها

چه کسى بود او را زد؟

  • کد خبر: ۵۷۴۹۲
  • ۱۳ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۰:۵۰
چه کسى بود او را زد؟
فریدون صدیقى - استاد روزنامه‌نگاری
همین‌طور است که شما مى‌گویید؛ بدون تندرستى، هیچ‌کس زنده نمى‌ماند، اما جمعى از مردمان معصوم براى زنده‌ماندن، حاضرند سر و دست و پاى خود را با چوب، چکش و چماق و سنگ بشکنند یا زیر پا و تنه خودرو بگذارند تا زنده بمانند! به‌عبارت دیگر ناتندرستى براى آنان همان زنده‌ماندن است. یکى از اعضای خانواده سببى من، همین امسال به دادگاه رفت تا پاسخگوى این پرسش باشد؛ ایمنی‌نداشتن کارگاه او باعث شده بود دست کارگرى چنان بشکند که حالاحالا‌ها کار کردن برایش ناممکن است. راست این است که آن کارگر به‌علت رکود کار پس از دریافت حق‌وحقوقش، صحیح‌وسالم بیکار مى‌شود؛ همین! اما متاسفانه آن کارگر به‌علت بیکارشدن به صرافت خودزنى مى‌افتد، دست خود را لاى در مى‌گذارد و مى‌شکند. آن کارگر معصوم سه فرزند دو، سه و پنج‌ساله دارد.
 
همسرش صرع دارد و خودش افسرده‌تر از تک‌برگ مانده بر درخت در سوز پاییز است. بارى؛ وزارت کار به نفع او رأى داد و کارفرما مکلف به پرداخت خسارت شد و با خود عهد کرد زین پس اگر کسى از اهالى کارگاه ناچار به رفتن شد، با تهیه مدارک مستند مبنى‌بر دریافت حق‌وحقوق کافى و گرفتن فیلم در حضور دیگر همکاران با تلفن‌همراه، خود را از دردسرهاى احتمالى خودزنى مصون بدارد. همین‌طور است که شما مى‌گویید؛ انسان زنده باید هر روز خود را بسازد تا بتواند به فردا برسد؛ یعنى من امروز، اگر من دیروز هستم، پس در دیروز مانده‌ام و (درجا) زده‌ام. به بیان دیگر، خودسازى امروز ما به مفهوم ارتقاى دانسته‌ها، داشته‌ها و فضیلت ماست. علم‌آموزى بى‌پایان است آن‌سان که نیکوکارى و خیرات بى‌مرز است.

یک پرسش آسان: آیا آنان که به خودزنى مى‌رسند تا پولى به چنگ آورند تا نان و پنیرى لقمه کنند به قیمت شکستن جسم و زخم جان، اینان هم درحال خودافزایى هستند و آیا بودن به هر قیمتى به مفهوم تعالى‌بخشى به هستى شخصى، خانوادگى یا اجتماعى ماست؟
پاسخ دشوار این است براى برخى بله. وقتى گرسنه هستید، بدیهى است که عاشقى یادتان مى‌رود؛ چون هم قلب و هم عقل در سستى و خموشى هستند، بنابراین شاید براى برخى‌ها بودن، مهم‌تر از چگونه بودن است.

آیا آن ۱۰ هزارو٢٣١نفرى که در ۹ ماه گذشته براى دریافت خسارت ناجوانمردانه از این و آن خودزنى کرده‌اند، تنها سرمایه خود را که «امید» است، از دست داده بودند که از راستى و درستى گذر کردند؟ شاید. نمى‌دانیم، اما این را مى‌دانیم که ۲ هزارو٣٤٥تن از آن جمعیت بیش از ۱۰ هزارنفرى خودزن، از بانوان بوده‌اند؛ یعنى مثلا خواهر من یا مادر آن یا همسر آن دیگرى، خود را قلع‌وقمع کرده‌اند تا در موقعیت‌هاى ممکن از این و آن باج بگیرند و چقدر تلخ و دردناک است این موضوع.
نکته: بخش پوشیده این خودزنى، جایی است که کار برخى خودزنان حرفه‌اى به نظام پزشکى نمى‌رسد تا آمار آنان هم محاسبه شود؛ مثل آن بانویى که در اتوبان پرترافیک، خود را در موقعیت آهسته در تصادم با یک خودرو قرار مى‌دهد و همان‌جا از راننده سرگشته، خسارت تصادف کاذب مى‌گیرد.
 
این ساده‌ترین تصویر از خودزنى است که این بانو یا آن آقا به زخم دست یا خراش پوست پا اکتفا مى‌کنند؛ وگرنه آن خودزنى که نامش خودکشى است، داستان دیگرى دارد. راست این است که وقتى یک‌ونیم میلیون بیکار، نیازمند کار هستند و قریب یک‌میلیون بیکار که پیش‌تر کار داشتند و حق بیمه و بازنشستگى مى‌پرداختند، حالا با حداقلى‌ای به نام بیمه بیکارى، روز و روزگار مى‌گذرانند و نگرانى این است که گرانى همچنان گریزپا یا بیکارى، دونده استقامت باشد و هر دو گردن‌آویز کرونا و هر سه سرسپرده محاصره اقتصادى باشند، آن وقت آمار خودزنان در اشکال مختلف از کادر این صفحه بیشتر مى‌شود. وقتى نوجوانى از رنج بى‌پناهى، به‌دروغ، خود را قاتل معرفى مى‌کند تا شب را در بازداشتگاه کلانترى به روز برساند، بعید نیست فردا و پس‌فردا نیازمند نحیفى با تیزى سر شکسته‌اى در پیاده‌رو یقه ما را بگیرد و بگوید: یا پول بده، یا بزن، وگرنه خودم مى‌زنم!
 
این تصویر تکرارى است و خفت‌گیر‌ها هر لحظه ممکن است آن را باز تکرار کنند! ولی من، منظورم نیازمند کم‌بنیه و جثه‌اى است که فقط زورش به خودش مى‌رسد و بعد شما هاج‌وواج مى‌مانید که چه کنید. من اگر باشم، چون پاى فرار ندارم، بى‌چک‌وچانه پولی مى‌دهم، اما اگر تعداد خودزنان زیاد شد، مجبورم تمام‌وقت خانه‌نشین شوم؛ یعنى اگر شرایط در حد بیان اندوه‌هاى کوچک نیازمندان باشد و اندوه‌هاى بزرگ خاموش باشد، هنوز امیدوارى، همچنان تنها ثروت میلیون‌ها نیازمند است.
کاش به‌جاى فرار از دست یک خفت‌گیر در دو سال پیش، پول کافى براى کمک به نیازمندان خودزن داشتم!
کاش آمار دزدان نجومى و مال‌خوران قانون‌شکن، کمتر بود تا تعداد خودزنان از ۱۰ هزار نفر به ۱۰ تن هم نمى‌رسید!
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->