مصطفی توفیقی، شهرآرانیوز - دور از ذهن است تا الان که این گزارش را میخوانید دستکم برای یکچندبار گیر داستانسازی متکدیها نشده باشید و مال کموبیش خود را به شعبده آنها نباخته باشید. اگر چنین است و شروع این گزارش شما را یاد احوالات بدتان (بعد از فهمیدن اینکه عجب کلاه گشادی سرتان رفته) انداخته، میتوانید با خواندن این گزارش، حواستان را بدهید به فوتوفنهای جدید این شعبدهبازان قدیمی و جیب خودتان را سفت بچسبید!
شعبدهبازانی که اگرچه بهدشواری بتوان اطلاع دقیقی از درآمد بادآورده آنها به دست آورد، اما خبرهای گاهوبیگاه از کشف پولهای پنهانشده برخی از آنها نشان میدهد باید به این گفته محسن مصحفی، معاون شهردار و رئیس سازمان اجتماعی و فرهنگی شهرداری مشهد، درباره متکدیان شهر مشهد دقیقتر شد که: «برطبق مطالعات بهطور میانگین روزانه هر متکدی حداقل ۲۵۰هزار تومان و در مناطق بالای شهر تا سهبرابر این عدد درآمد دارد.» به این معنی که متکدیان شهر مشهد ماهانه درآمدی از هفت تا بیستوچند میلیون تومان دارند!
ایمیلمارکتینگ گدایان
«مدرنشدن» تکدیگری که کمکم بهجای لباسهای کهنه و مندرس، کتوشلوارهای اتوکشیده و کفش و لباس مارکدار تن متکدیان میکرد و این «جرم» شهری را به چنان کسبوکاری تبدیل کرده بود که جهت حفظ شأن «گدایان» محترم باید در سراسر چنین گزارشهایی بهجای کلمه «گدا» از واژه محترم «متکدی» استفاده کنیم، با شیوع کرونا دور تندتری به خود گرفته است تا متکدیان هم تمام هوش و استعداد خود را بهکار بگیرند و برای از دستنرفتن درآمد چنددهمیلیونیشان در ماه (مقایسه کنید با حقوق مدیران نجومیبگیر!) بهسمت فناوریهای جدید بروند. شیوع کرونا درهای فضای مجازی را به روی «گدایان خلاق» بازتر کرد.
یکی از ابتداییترین اشکال این تیغزنیها البته با الهام از متکدیان بینالمللی طراحی شده است. کافی است ورودی ایمیل خود را زیر ورو کنید تا دستکم چندتایی از این «آگهیهای گدایی» را پیدا کنید. ازجمله آقایی به نام «ک. عزیزی» ایمیلی فرستاده است با این مضمون که: «ایمیل شما را از طریق سایت. پیدا کردم و متوجه شدم که فردی خیر هستید و دستتان به کار خیر میرود» و سپس توضیح داده: «مدتی است که بهدلیل فلج کامل هر دو دست در کارگاه چوببری از کار بیکار شدهام و همسر و بچهها میخواهند ترکم کنند و....» و درنهایت خواسته: «اگر دستتان میرسد هرقدر میتوانید کمک کنید.»
برای اطمینان از ادعای او با شمارهای که همراه ایمیل فرستاده است تماس میگیرم. تلفنش خاموش است و برای برقراری تماس با او باید یک روز را انتظار بکشم. صدای پشت تلفن نگران یا مستأصل نیست. میپرسم: «جناب عزیزی؟» میگوید: «بله؟»
میپرسم: «شما که از هر دو دست ناتوان هستید، چطور گوشی موبایل را پاسخ میدهید؟» با دستپاچگی میگوید: «من پسرشان هستم. شما؟» میگویم: «میتوانم با خودشان صحبت کنم؟» میگوید: «بله، چند لحظه صبر کنید.» چند ثانیه بعد تلفن آقای عزیزی خاموش میشود و یک هفته بعد وقتی دوباره گوشی روشن میشود، همان صدای قبلی جواب میدهد: «بفرمایید...»
ایمیل دیگری هم که برای من ارسال شده، خواندنی است؛ «سلام. امیدوارم سلامت باشید. من محمد کتولی هستم از روستای (..) شهرستان (..) مدتی قبل در یکی از کوههای همجوار روستا یک معدن پیدا کردم که ارزش زیادی دارد و میتوانیم آن را به اسم خودمان ثبت کنیم و آن را استخراج کنیم، اما من بهدلیل نداشتن پول نمیتوانم بهتنهایی این کار را انجام بدهم. این ایمیل را برای شما فرستادهام تا اگر تمایل دارید در این کار سرمایهگذاری کنید و با هم از آن سود ببریم.» فرستنده شماره تلفنش را هم فرستاده است. تماس میگیرم. برعکس فرد قبلی بهسرعت پاسخ میدهد. درباره ایمیلش سؤال میکنم.
مفصل توضیح میدهد و در آخر میگوید: «چون راه شما دور است و بهدلیل کرونا جادههای اینجا را هم بستهاند و ممکن است کسی بفهمد و قبل از ما روی این معدن چنگ بیندازد، اگر صلاح میدانید فعلا مبلغ مختصری، حدود ۵ میلیونتومان را برای حصارکشی و خرید تجهیزات اولیه واریز بفرمایید که بتوانیم کار را شروع کنیم.»
این مدل از فریبکاری و تیغزنی، البته به ایمیلهای شهروندان محدود نمیشود و آیدی تلگرام و دایرکت اینستاگرام و... شهروندان نیز از حضور متکدیانی درامان نیست که از پشت سیستمهای رایانهای و گوشیهای تلفن، قصد ایجاد ترحم در آنها و رونقدادن بازار تکدی خودشان را دارند.
بساط تکدی جلو بازارهای اینترنتی
شبکهها و سایتهای اجتماعی خرید و فروش، یکی دیگر از مراکز تجمع مجازی متکدیان است. اگر ایمیل و پیوی و دایرکت شهروندان برای گدایان حکم زنگزدن در خانه آنها را دارد، سایتها و شبکههای فروش، اما مراکز تجاری بزرگی محسوب میشوند که متکدیان، بساط خود را جلو در آنها پهن کردهاند. تا همین چند هفته پیش سایتهای فروش و معاوضه کالا پر بودند از آگهیهایی با این عنوان یا مضمون: «کمک میخواهم».
فرد آگهیدهنده مشکلات داشته و نداشته خود را روی دیوار و دیگر شبکههای فروش آگهی میکرد، سپس راههای دریافت «کمک» را نیز میگفت. حالا، اما با تغییراتی که این سایتها برای ثبت آگهی اعمال کردهاند، اگرچه آگهیهای درخواست مستقیم کمک گهگداری به چشم میآید، روشهای درج این آگهیها هم هوشمندانهتر و پیچیدهتر شده است. برای نمونه، فردی با نام کاربری «پول دارو ندارم»، یخچال «سایدبایساید در حد نو» خود را که «چندماهی بیشتر کار نکرده است»
در سایت «دیوار» به قیمت ۴میلیونتومان آگهی کرده است. با آگهیدهنده تماس میگیریم که جویای علت قیمت بسیار اندک کالا نسبتبه قیمت بازاری آن شویم. توضیح میدهد: «برای همسرم عمل فوری پیش آمد و مجبور شدیم دار و ندارمان را بفروشیم که زنده بماند. الان هم برای پول دوا و دارو ماندهایم و مجبوریم وسایل خانه را یکییکی بفروشیم.» میپرسم: چرا وسایل را دستکم با تفاوت کمتری از قیمت واقعی شان نمیفروشد؛ چون بههرحال یکیدومیلیون تومان ارزانتر بودن کالا هم برای جلب نظر خریدار کافی است.
جواب میدهد: «چون میخواهم همین امروز رد شود و دارو به خانمم برسانم.» آقای آنطرف خط با کمی تعلل انگار که معطل است حرف یا پیشنهاد دیگری از من بشنود، ادامه میدهد: «البته اگر برایتان مهم است و شرایطش را داشته باشید، با شرمندگی عرض میکنم، بتوانید مبلغی را برای دوا و دارو به من قرض بدهید، تا آخر هفته به شما بر میگردانم و مجبور هم نمیشویم یخچال را بفروشیم.» از او که خودش را «قاسمی» معرفی میکند، فرصتی یکساعته میخواهم تا دراینباره به او اطلاع بدهم و در همین هنگام با شماره تلفن دیگری در واتساپ به او پیام میدهم. پروژه درخواست «کمک» توسط او به نوع دیگری تکرار میشود.
سناریوی «خیریههای جعلی»
«تکدیگری مدرن» البته به داستانسازیهای شخصی «متکدیان گوشی بهدست» منحصر نمیشود. اگر بهیاد میآورید افراد متعددی را که با دستهای فیش در خیابان جلویتان سبز میشدند با این ادعا که «از طرف خیریه فلان هستیم. میتوانید کمک کنید؟»، احتمالا با خیریههای مجعول مدرن هم برخورد کردهاید. مؤسسات خیریه از آن دسته از نهادهای مردمی هستند که بهدلیل پیشینه خیرخواهی شهروندان مشهدی بهویژه میان مردم مشهد و زائران این شهر با استقبال روبهرو بودهاند، و همین نیکاندیشی، زمینه سوءاستفاده از خیرخواهی شهروندان را فراهم آورده است.
یکی دیگر از آسیبهای جدی حوزه کمکهای خیریه که به شکل پیچیدهتری از تکدیگری ختم میشود، تکدیگری درقالب جمعآوری هزینه درمان و جهیزیه و... ازطریق گروهها و کانالهای اجتماعی است. در این پدیده اجتماعی، افرادی که فرایندی طولانیمدت، اقدام به جلب تدریجی اعتماد مخاطبان شبکه یا گروه اجتماعی خود میکنند، بهیکباره یا بهدفعات، به جلب حمایتهای خیریه از افراد یا گروههای خاص با نام و نشان یا بینام و نشان میپردازند و برای روزهای متوالی به جمعآوری پول از این طریق اقدام میکنند، پولهایی که اگرچه سرانجام برخی از آنها مشخص است و در خیر بودن هدف جمعآوریکنندگان آنها نیز تردید کمتری هست، در بیشتر موارد جمع آوریکنندگان این پولها گزارش دقیق و مستندی از محل هزینهکرد آنها نمیدهند.
جدیدترین ابتکار: عابربانکها
جدیدترین نمونه تکدیگری، البته از استعداد کمنظیر متکدیان در خالیکردن جیب شهروندان حکایت دارد. در شرایطی که کمتر کسی پیدا میشود که روزانه گذرش به عابر بانکهای شهر نیفتد، متکدیان مشهد، این عابربانکها را به تابلو اعلانات و بیلبورد تبلیغاتی خود تبدیل کردهاند، بیلبوردهای کوچک «گدایی» که اگرچه در ماههای نخست شیوع کرونا انگشتشمار بودند، اکنون کمتر عابربانک شهر است که از این موضوع در امان مانده باشد.
روی یکی از این عابربانکها در بولوار فردوسی روی برگهای با رواننویس و به خط خوش نوشته است: «سلام. آقایی هستم چهلوپنجساله صاحب چهار فرزند. همسرم فوت کرده و مدتی است از کار بیکار شدهام و کارگری هم کفاف هزینههای فرزندان صغیرم را نمیدهد. کمک کنید شکم بچههایم را سیر کنم. شماره کارت....» آگهی دیگری بر عابربانک چهارراه آزادشهر، اینطور جلب توجه میکند: «خانمی هستم سادات، دارای دو فرزند، شوهرم تصادف کرده و قطع نخاع شده. با کمک خودتان خانواده ما را نجات بدهید....»
آگهیهای هرروزه این تکدیگری نو در جایجای شهر پراکنده میشوند، اما اگر شما هم فکر میکنید که صرف چندجمله نوشتهشده و یک شماره حساب کافی نیست برای خالیکردن جیب مردم این روزها که لابد «ساده نیستند» و «حواسشان به جیبشان هست»، کافی است این حرفهای فرمانده انتظامی شهرستان بروجن در گفتگو با باشگاه خبرنگاران را مرور کنید: «در چند روز گذشته و با بهرهگیری از این روش، فرد یا افرادی متکدی در شهرهای بروجن و هفشجان و سایر شهرهای استان چهارمحالوبختیاری با چسباندن تکهای کاغذ روی دستگاههای عابر بانک و توضیح شرح حال خود با عجز و ناله، صاحب درآمد میلیونی شدند. با بررسی شماره کارت نوشتهشده روی این کاغذ مشخص شد که در دو ماه گذشته ۴۶میلیون تومان بهصورت مبالغ خرد به نام صاحب این کارت با مشخصات معلوم واریز شده است.»
این درحالی است که درآمد تکدیگری در مشهد بهمراتب بیشتر از شهری مانند بروجن است. نکته مهم در این بین، اما این است که بهدلیل درج شماره کارت در این آگهیهای مجرمانه، پیگرد و دستگیری متهمان کار دشواری بهنظر نمیرسد و اقدامنکردن نهادهای مرتبط در اینباره، جای پرسش است.
تکدیگری جرم است
شهاب طباطبایی، دکترای حقوق کیفری، درباره تکدیگری و جرمانگاری آن در قانون ایران میگوید: قوانین ایران بهصراحت تکدیگری را جرم دانسته و برای آن مجازات تعیین کردهاست، اما پاسخ به این پرسش که آیا نهاد قضایی برای مقابله با این جرم عملکرد قابل دفاعی داشته است یا خیر، نیازمند نگاهی همهجانبه به موضوع است و بهنظر میرسد آسیبشناسی جامعهشناختی این پدیده بر تحلیل حقوقی آن ارجح باشد.
طباطبایی درباره تکدیگری در قانون ایران بیشتر توضیح میدهد: براساس ماده۷۱۲ قانون مجازات اسلامی «هرکس تکدی یا کلاشی را پیشه خود قرار داده باشد و از این راه امرار معاش یا ولگردی کند، به حبس از یک تا سه ماه محکوم خواهد شد و چنانچه با وجود توان مالی مرتکب عمل فوق شود، علاوهبر مجازات مذکور همه اموالی که ازطریق تکدی و کلاشی به دست آورده است، مصادره خواهد شد.
در ادامه نیز قانونگذار به موضوع سوءاستفاده از کودکان برای تحریک احساسات عمومی و انجام گدایی میپردازد و در حکم مجزایی در ماده۷۱۳ مقرر کرده است «هرکس طفل صغیر یا غیر رشیدی را وسیله تکدی قرار دهد یا افرادی را به این امر بگمارد به سه ماه تا دو سال حبس و استرداد همه اموالی که ازطریق مذکور به دست آورده است، محکوم خواهد شد.» همچنین بد نیست بدانیم متکدیانی که بهسبب تکدیگری و کلاشی دستگیر و محکوم شوند، از داشتن گذرنامه محروم میشوند.
ماده۱۶ قانون گذرنامه مصوب اسفندماه سال۵۱ در اینباره مقرر کرده است: «به اشخاصی که در خارج از ایران به سبب تکدی یا ولگردی یا ارتکاب سرقت و کلاهبرداری و یا هر عنوان دیگر دارای سوءشهرت باشند، هیچ نوع گذرنامه برای خروج از کشور داده نمیشود.» درواقع برای حمایت از حیثیت جمعی ملت و دولت ایران در جهان، قانونگذار پیشبینی کرده است که مانع از خروج این متکدیان و ادامه فعالیت آنها در کشورهای دیگر شود. وی ادامه میدهد: اگرچه قانونگذار به روشنی گدایی و تکدیگری را جرمانگاری کرده و برای آن مجازات در نظر گرفته، مشکل آنجاست که تشخیص «متکدیِ کلاش» از «فقیر و نیازمند واقعی»، دشوار بوده و معیارهای مشخصی هم برای آن در نظر گرفته نشده است.
این حقوقدان معتقد است: ازآنجاکه تکدیگری، کلاشی و ولگردی براساس ماده۷۱۲ قانون مجازات اسلامی جرم دانسته شده است، مأموران نیروی انتظامی براساس بند چ ماده۴۵ قانون آیین دادرسی کیفری، مکلف به برخورد با ولگردی بهعنوان یک جرم مشهود شدهاند. اما اینکه نیروی انتظامی دستگیر کند و دادگاه هم حکم به حبس و رد مال بدهد، دردی از این مشکل دوا نمیکند و علاوهبر دستگاه انتظامی و قضایی، سایر نهادهای اجتماعی نیز باید در این مسئله به میدان بیایند و تلاش کنند. یکی از نهادهای مسئول در این حوزه، شهرداریها هستند که براساس بند۵ از ماده۵۵ قانون شهرداریها «جلوگیری از گدایی و واداشتن گدایان به کار و توسعه آموزش عمومی و...» جزو وظایف و تکالیف آنها برشمرده شده است و باید در اینزمینه تلاش کنند و اقداماتی صورت دهند.
علاوهبر شهرداری، «طبق قانون در موضوع ساماندهی متکدیان، مدیریت شهری و شهرداری فقط درمورد جلوگیری از تکدیگری و هدایت آنها بهسوی مشاغل و پیشههای آبرومند باید فعالیت کند. در آخرین مصوبه ۱۵اردیبهشت۱۳۷۸ شورای عالی اداری کشور، ۱۲سازمان و ارگان دولتی، مسئول جمعآوری و ساماندهی متکدیان هستند و باید در این زمینه اقدام کنند، اما سازمانی که اکنون مستقیم دخالت دارد، مدیریت شهری شهرداری تهران با مشارکت نیروی انتظامی است.» ازجمله این ۱۲سازمان، شهرداری، نیروی انتظامی، سازمان بهزیستی، وزارت کشور، وزارت رفاه، تأمین اجتماعی، دادگستری، وزارت کار، کمیته امداد هستند.