در مقالهای از «اِرنا الیور» میخواندم که در برخی کشورها مانند آفریقای جنوبی به دلیل کسادی بازار دانشجو، رشتههای الاهیات تعطیل شده اند. در ایران نیز گویا وضع دست کمی از آنجا ندارد. برخی دانشگاههای غیردولتی را میشناسم که به بهانه غیرجذاب بودن الاهیات، تلاش میکنند آن را از نظام آموزشی خود حذف کنند و رشتههای دیگری را جایگزین کنند. احوال دانشگاههای دولتی نیز تا اندازهای همین است.
به هرحال، برای دانشجویی که عمر و پول خود را هزینه میکند، پرسش از سودمندی آنچه میخواند باید طبیعی باشد. او دوست دارد بتواند با دیگر رشتههای علمی در تعامل باشد و با کمک آنها بتواند جهان اطرافش را معنادارتر کند. چندی پیش، یکی از دانشجویان ما که از رساله اش دفاع کرده و اکنون دکتر شده است، میگفت که از خواندن الاهیات پشیمان است و میخواهد دوباره از اول و مقطع کارشناسی حقوق بخواند.
برخی جامعه شناسان دین، مانند تیلور، این پدیده را نشانه سکولاریزاسیون میدانند و معتقدند جهان جدید، دین و الاهیات را از حوزه عمومی کنار میگذارد. از نگاه او روزگاری توماس آکوئیناس الاهیات را ملکه علوم میدانست، ولی وقت آن رسیده است که این ملکه تاج خود را به علوم دیگر تحویل دهد و به گوشه کلیسا پناه ببرد.
بااین حال، نمیتوان با تیلور همدلی کرد. شواهد تجربی چیز دیگری را حکایت میکنند. هنوز هم در جهان مسیحیت، کتاب مقدس بیشتر از هر کتاب دیگری چاپ میشود، بیشتر از هر کتاب دیگری خریده میشود، مردم بیشترین اعتماد را به سازمانهای مذهبی دارند و کلیسا بیشترین نقش را در تأسیس نهادهای خیریه دارد. در جهان اسلام نیز اوضاع چنین است و بلکه دینی تر. در میان مسلمانان، دین هنوز هم به مثابه یک سرمایه اجتماعی نیرومند، فعالیت اجتماعی خود را حفظ کرده است و تحولات زیادی را دامن میزند. اینها نشان میدهد که یک دانش آموخته الاهیات میتواند روابط خود را با جامعه علمی حفظ کند و برای پاسخ به چالشهای فرهنگی و اجتماعی نقش آفرین باشد.
الاهیات میتواند به مثابه یک رشته علمی در دانشگاهها تدریس شود. آنچه در این میان مهم است، توجه به خصلت پویایی و انعطاف الاهیات است. دانشگاهها به جای تلاش برای حفظ هویت موروثی الاهیات، باید بکوشند تا آن را با فهم و تفسیر جدید جامعه از ایمان و معنویت هماهنگ کنند. این درست است که هنوز هم برخی پرسشهای الاهیاتی قرن شانزدهم برای جهان پست مدرن باقی هستند و نیازمند پاسخ، ولی این جهان با پرسشهای تازهتر و گیج کننده تری هم روبه روست که الاهیات به مثابه یک دستگاه فکری باید به آنها پاسخ دهد. الاهیات میتواند به معنای واقعی الاهیات بماند و در دانشگاهها تدریس شود، اگر به پرسشهای نوشونده و روزافزون جهان پیرامونش توجه کند.