مصطفی توفیقی | شهرآرانیوز؛ امثال ساسی و تتلو و... با عریانگویی هجوگونه خودشان، «آن» واقعی جامعه ما را به رخمان میکشند. اینها مانند یک هکر بزرگ دستگاه امنیت روانی جامعه، ضمن حمله و آسیب به عاطفه جمعی ما، بلایی را که در سالها بر سر این جامعه آمده است، به ما یادآوری میکنند. ما میتوانیم این «هک»شدنهای اجتماعی را به فرصتی برای پرکردن خلأها و ترمیم آسیبهای اجتماعی تبدیل کنیم یا آنکه با حمله صرف به این هکرها و آه و واویلا راهانداختنهای بینتیجه، راهی را که به «ناکجاآباد» میبریم، ادامه دهیم.
این گزارش، یک «هشدار» است. هشدار نه فقط برای بازی یک «هرزه» در زمینی که یک «شیاد» برای او فراهم کرده، که «هویت ایرانی و اسلامی» ما قویتر از آن است که این هرزهها و شیادها آن را ویران کنند، بلکه این گزارش هشداری است علیه خود ما که کودکان و نوجوانانمان را مظلومانه در برابر شیادها و هرزهها تنها گذاشتهایم.
هدف حمله: اخلاق، کودکان، خانوادهها
نماهنگ جدید ساسان حیدری معروف به «ساسی»، اولین پربازدید مستهجن دنیای کودکان و نوجوانان ما نیست و نخواهد بود. «اگر قرار است فرهنگ و اخلاق و روان یک جامعه نابود شود، چه چیزی کاراتر از آنکه کودکان و نوجوانان آن جامعه را هدف قرار دهیم.» این گزاره بهاحتمال، خلاصه آن چیزی است که در ذهن حامیان و اسپانسرهای ساسی و امثال او میگذرد. اما در ذهن ما و خانوادهها و شهروندان چه میگذرد که کودکانمان را در برابر این «دشمن بیرحم» تنها گذاشتهایم؟
در نبود آمار و اطلاعات دقیق و سنجیدهشده ملی درباره تأثیرگذاری چنین رویهای بر روان دانشآموزان ایرانی، با چند آموزگار مشهدی همکلام شدهایم. «لیلا سعدی» معلم دانشآموزان پایه چهارم است. میگوید حدود ۱۲۰ دانشآموز دختر را در یک سال تحصیلی آموزش میدهد. او برای همه آنها یک موضوع انشای مشترک طرح کرده است: «نظرتان درباره موسیقی چیست؟» پاسخ دانشآموزهایش حیرتانگیز است: فقط ۱۸ نفر درباره موسیقی چیزی بهجز «تتلو» و «ساسی» میدانستهاند. همکار او، خانم نعیمیان، به شهرآرا میگوید: «این علاقهمندی شدید محدود به قشر خاصی از دانشآموزها نیست.
من خودم شاگردانی دارم که مذهبی و محجبه هستند، امایکی از اسطورههای زندگیشان تتلو شده است.» آنهایی که «ارتش تتلیتیها» را شوخی گرفتند و آنهایی که با «ساسی» عکس یادگاری میگرفتند تا خودشان را حامی نسل جوان نشان دهند، حالا یک گوشه ایستادهاند و میبینند که چطور «امیر تتلو» و ارتش تتلیتیها پشت «ساسی» و سپاه برهنگان او درآمدهاند، آنهم با این کلمات: «بانمک و دارای ایدهای جذاب!» این روزها، اما پدیده جدید «تهرانتوکیو» چهره عریانتری از یک فاجعه اخلاقی را به نمایش گذاشته است.
فاجعه چندده میلیون نفری
«تهران توکیو قبل هرچیز نتیجه اعمال خود ماست.» سعید بهرامفر، کارشناس ارشد علوماجتماعی، این را میگوید و اضافه میکند: «میدانیم که عمده دنبالکنندگان این ضدموسیقی کودکان و نوجوانان بسیار کمسنوسال هستند. یک سؤال این است که ساسان حیدری چطور اینقدر جری شده است که «پورناستارها» را به اتاق کودکان ما میآورد. اما سؤال مهمتر این است که سرپرستان و خانوادههای این چند میلیون کودک در این ساعات کجا بودهاند و برای نظارت و معاشرت آنها در فضایمجازی چه کار میکردند؟ و اینهمه دسترسی کودکان به تلفنهمراه و اینترنت و فیلترشکن و... با کدام ضرورت و در چه شرایطی اتفاق افتاده است؟»
خروج از چهارچوبهای اخلاقی و تربیتی
هجوم «هکرهای اخلاقی» به اخلاقیات جامعه ایرانی، نه از تکآهنگها و موزیکویدئوهای ضداخلاقی این و آن، که سالها پیشتر، درست جلو چشمان ما شروع شده بود، درحالیکه سعی میکردیم چشمانمان را ببندیم و خودمان را به ندانستن بزنیم. حدود ۱۰ سال پیش یک پژوهشگر اجتماعی اطلاعات و تحلیلهایی را در اختیار ما قرار داد که تاکنون شرایط انتشار پیدا نکردهاند.
این اطلاعات و تحلیلها به ما نشان میداد که نوعی حرکت خزنده و دامنهدار فرهنگی چارچوبهای اخلاقی جامعه ایرانی بهویژه قلب این اجتماع، یعنی خانوادهها، را نشانه رفته است. این اطلاعات جمعآوریشده مجموعه مرتبطی از گزارشها از ترویج تدریجی روابط جنسی آزادانه کودکان، ازدواج سفید، بارداری خارج از رابطه ازدواج (سینگل مام بودن)، همجنسگرایی نوجوانان و... را شامل میشود. نوعی «سبک زندگی» از پیشنوشتهشده برای نسل بعدی جوانان کشور که رفتهرفته با سهلانگاریهای فرهنگی به «نسل کنونی جوانان ایران» تبدیل شدهاند.
آتنا دانشپرور، روانشناس کودک، با تأیید «سهلانگاریهای فرهنگی» در «تربیت روانی نسل جدید نوجوانان و جوانان»، محصولات فرهنگی دارای هرگونه محتوای جنسی غیرتربیتی را خلاف مصالح روانشناختی کودکان میداند و درباره محتوای جنسی محصولاتی مانند ضدموسیقی ساسی به شهرآرا میگوید: «نه تربیت دینی ما و نه روانشناسی مدرن حرفشان این نیست که کودکان نباید با مسائل جنسی مواجه شوند، بلکه مسئله این است که این مواجهه باید در چارچوب تربیت جنسی و اخلاقی کودکان و نوجوانان باشد.» دانشپرور توضیح میدهد: «منظور از تربیت جنسی این است که مسائل مرتبط با جنسیت و مراقبت جنسی ازکودکان باید بهصورت طبقهبندیشده و برای مراقبت بیشتر از جسم و روح و اخلاق کودکان در اختیار آنها قرار بگیرد.»
بلوغ زودرس، نتیجه ضدموسیقی ساسی
این روانشناس کودکان یکی از مهمترین آثار ارائه محتوای جنسی در وضعیت نامشخص تربیتی مانند آنچه تتلو و ساسی ارائه میدهند را «بلوغ زودرس» کودکان و فروپاشی هماهنگیهای روحی و جسمی کودکان دانست و ادامه داد: «این کودکان وضعیت بسیار دشوار کودکی و نوجوانی را پشت سر میگذارند و در جوانی نیز با انواع مسائل عاطفی و جنسی دستبهگریبان خواهند بود.» به باور این روانشناس، تألمات و آشفتگیهای روحی این کودکان آنها را نسبت به کودکان دیگر بیشتر در معرض آسیبهای اخلاقی و جنسی قرار میدهد.
تشویق و ارجاع کودکان به محتوای جنسی
مرضیه هداوند، دکتری علومتربیتی نیز معتقد است آنچه «ساسی» و برخی خوانندگان دیگر مانند «آرش» با استفاده از بازیگران جنسی انجام میدهند، بهنوعی پیونددادن مخاطب خود با محصولات جنسی آنهاست. او در توضیح نظر خود میگوید: «هر اثر فرهنگی بهنوعی با ارجاعات بینامتنی و برونمتنی خود مخاطب را به آثاری دیگر نیز هدایت میکند. در تولیدات ساسی بهویژه ویدئوکلیپ جدید، آنچه درحال رخدادن است، ارجاع برونمتنی مخاطبان به محصولات قبیح جنسی است.
البته خوانندگان دیگری نیز مانند آقای «آرش» در محصولات خود از همکاری چنین افرادی استفاده کردهاند، اما تفاوت ویدئوکلیپ جدید ساسی با محصولات دیگر، هدفقراردادن کودکان و نوجوانان بهطور خاص است. درواقع خیلی بعید است که کودک یا نوجوانی که شیفته ساسی و موزیک اوست، پس از دیدن این ویدئوکلیپ پیگیر بازیگران اصلی آن نشود و نتیجه چنین پیگیری هم از قبل معلوم است و ناممکن است که خود ساسی از این تأثیرگذاری اطلاع نداشته باشد و بهسختی بتوان گفت که چنین هدایتگری غلطی، بدون برنامهریزی و بیهدف بوده باشد.»
وی دیگر آسیب ناشی از چنین رویکردی را سوءاستفاده از الگوپذیری کودکان و نوجوانان از ستارههای خود برای ایجاد انحراف اخلاقی و ویرانگری عاطفی این کودکان دانست و افزود: «زمانی که کودکان و نوجوانان فردی را درست یا غلط بهعنوان ستاره دوست میدارند، بهشدت تحتتأثیر رفتار و انتخابهای او قرار میگیرند. حال تصور کنید علاقه و همکاری یکی از این بهاصطلاح سلبریتیها بهسمت فحشا و روابط ناسالم و... کشیده شود و این شکل از علاقهمندی پررنگ و تبلیغ هم بشود؛ بهنظرتان چه بر سر اخلاق و عاطفه و آینده این کودکان میآید؟»
بیبندوباری جنسی، جاذبه قمارخانه ساسی
خبرگزاری ایسنا نیز در گزارشی به چرایی استفاده صریح ساسی از نماد و نشانههای جنسی پرداخته و گروه «اکسبند» را واسطه و ابزار او برای جذب اهداف قمارخانههای وی از طریق ترویج بیبندوباریهای جنسی دانسته است. بهنقل از ایسنا، پشتوانه مردمی ساسی از طریق ساخت کلیپهای صریح جنسی فراهم شد. جایی که وی برای وسوسه بیشتر مردم، یک ماسک روی صورت یک مدل ایرانی حاضر در لندن قرار داد و سپس از چندین مدل ایرانی دیگر که با آنها آشنایی داشت، درخواست کرد بهصورت برهنه در ویدئوکلیپهای این گروه حاضر شوند. ساسی در یکسال گذشته دستکم ۲ سایت شرطبندی راهاندازی کرده است.
در یکسال گذشته، چندین خواننده نهچندان مطرح به ترکیه رفتوآمدهایی داشتند و تا توانستند برای برخی سایتهای شرطبندی تبلیغ کردند. اتفاقی که نمیتوان آن را به مافیای ساسی و دایره ارتباطات خوبی که با برخی خوانندگان وطنی دارد، بیمناسبت دانست. گروه تازهتأسیسی بهنام «اکسبند» چند ماهی است در دایره توجهات گسترده جوانها قرار گرفته است. گروه مرموزی که اطلاعات چندانی از آنها در دسترس نیست و خواننده اصلی گروه که یک دختر جوان است نیز روی صورت خود یک ماسک بزرگ قرار داده است تا شناخته نشود. خیلی جالب است که بدانید مؤسس این گروه، کسی نیست جز ساسی. او از این گروه بهعنوان یک سپر پوششی برای سایتهای شرطبندی خود استفاده میکند.
ساسی با تأسیس این گروه ۲ هدف شاخص را در سر میپروراند؛ نخست، کسب درآمدی است که میتواند بابت اجراهای زنده این گروه برای خود به دست آورد و دوم، هدایت افرادی است که بهدلیل علاقهمندی به این گروه، به سایتهای شرطبندی فرستاده میشوند. ساسی برای نیل به این ۲ هدف، نیازمند یک پشتوانه مردمی بود تا مستقیم وجهه مردمی او خراب نشود. همچنانکه در همه این سالها هیچگاه به شکل مستقیم به تبلیغ سایتهای شرطبندی نپرداخت و ترجیح داد مردم فقط او را با فعالیتهای موسیقاییاش بشناسند.
مسیر آسان کسب شهرت
ابراهیم عبداللهی، کارشناس شبکههای اجتماعی، معتقد است «برعکس آنچه درباره ساسی و امثال او شایعه میشود، این افراد مسیر دشواری را برای کسب شهرت طی نمیکنند، چون بهسراغ روشها و ابزاری مانند «عریانگرایی» و «تمایلات جنسی» میروند که یکی از زودبازدهترین روشهای جلب توجه در فضایمجازی است.» بهگفته این کارشناس، «نوع فعالیت اجتماعی کسانی مانند ساسی در فضایمجازی شبیه مدل مشهورشدن قاتلان سریالی یا کسانی است که با خودنمایی و بدننمایی شدید در خیابانها چشمها را بهسمت خودشان جلب میکنند.
البته اینکه فردی از چه سبک زندگی شخصی پیروی میکند، یک مسئله است و اینکه فضای اجتماعی را محیط مانور ترویج بیاخلاقی قرار دهد، مسئله دیگری است. بهویژه اینکه این افراد، قشر بسیار جوان جامعه را که آسیبپذیری بیشتری هم دارند، هدف تبلیغات غیراخلاقی خود قرار میدهند.»
نقض صریح کنوانسیون حقوق کودک
عاطفه آبسالان، کارشناس ارشد حقوق و فعال حقوق کودکان، ویدئوکلیپ جدید ساسی را نقض کامل کنوانسیون جهانی حقوق کودک میداند و معتقد است باتوجهبه پیوستن کشورمان به این کنوانسیون و مورد تعرض واقعشدن حقوق کودکان ایرانی بهوسیله این شخص، جای آن دارد که هم فعالان مدنی و هم نهادهای حاکمیتی به این مسئله ورود حقوقی پیدا کنند تا دستکم چنین اشخاصی خود را در حمله به ارزشهای انسانی و اخلاقی و خانوادگی در امنیت احساس نکنند.
بهگفته این کارشناس حقوقی، ماده ۳۳ کنوانسیون حقوق کودک تصریح میکند: «کشورهای طرف کنوانسیون تمام اقدامات لازم را ازجمله اقدامات قانونی، اجرایی، اجتماعی، آموزشی برای حمایت از کودکان در برابر استفاده غیرقانونی از مواد مخدر یا محرک، همان گونهای که در معاهدات بینالمللی مربوط تعریف شده است و جلوگیری از استفاده از کودکان در تولید غیرقانونی و قاچاق اینگونه مواد به عمل خواهند آورد.» و ماده ۳۴ آن اشاره میکند: «کشورهای طرف کنوانسیون میپذیرند که از کودکان در برابر همه اشکال سوءاستفاده و استثمار جنسی حمایت کنند.
به این منظور کشورهای فوق بهویژه اقدامات ملی، دو و چندجانبه را برای جلوگیری از مواردی، چون تشویق یا واردکردن کودکان برای مداخله در هرگونه فعالیتهای غیرقانونی جنسی به عمل میآورند.» بهگفته آبسالان، تبلیغات گسترده کسانی مانند تتلو و ساسی برای تشویق کودکان به استفاده از مواد مخدر و مشروبات الکلی و نیز مداخله در احساسات و رفتارهای جنسی کودکان و نوجوانان از مصادیق بارز موضوعات این کنوانسیون است.
هک اخلاقی علیه جامعه!
در مجموع بهنظر میرسد آنچه نقطه اشتراک نظر کارشناسان حوزه کودک است، این است که پدیده «تهرانتوکیو»ی ساسی بیش از هرچیز یک «هک اخلاقی» علیه جامعه کنونی ماست و اگرچه همه دلسوزان کودکان در ایران و خارج ایران میتوانند با همگرایی و همسویی در نشاندادن واکنش مدنی و حقوقی به آن، این پدیده را از یک «الگو» به یک «عبرت» برای شهرتجویان تبدیل کنند، بااینحال شاید این اتفاق یکی از آخرین فرصتهای ما و جامعه ما برای قرارگرفتن در کنار یکدیگر و فرزندانمان باشد تا با وقتگذاشتن بیشتر برای خانواده و فرزندانمان و ترمیم آسیبهایی که به جامعه جوان کشورمان وارد شده است، فرزندانمان را از آسیبهای اخلاقی و عاطفی بیشتر، مراقبت کنیم.