ترجمه کاظم کلانتری | شهرآرانیوز - مرد جوانی که هرشب هزاران نفر را برای خوابی آرام آماده میکند میگوید: «ما اینجا هستیم تا به شما کمک کنیم آرام شوید و استراحت کنید. لطفا مطمئن شوید که میکروفنتان خاموش است.»
هر شب به مدت دو ساعت، گروهی از نوازندگان و خوانندگان که نام خودشان را «باشگاه لالایی» گذاشتهاند در کلابهاوس به شنوندگان کمک میکنند تا با یک تجربه آرامشبخش و نجواگونه به خواب بروند.
اجتماعی که ابتدا بهعنوان یک آزمایش اجتماعی آغاز به کار کرد، حالا با ۳۲ هزار دنبالکننده یکی از محبوبترین کانالهای
کلاب هاوس است.
«باشگاه لالایی» (Lullaby Club) در ۱ فوریه رونق زیادی گرفت وقتی چهره مؤسسش،
آکسل منصور، روی آیکون برنامه کلاب هاوس ظاهر شد. آقای منصور ۲۸ ساله که یک خواننده و ترانهسرا از لسآنجلس است و آهنگهای پاپ پراحساس و مملو از عشقبهخود و خوددوستی میسازد میگوید: «نکتهای که درباره باشگاه لالایی وجود دارد این است که ثابت میکند در این دنیای پر سر و صدا لازم نیست خیلی سر و صدا به راه بیندازند تا مورد توجه قرار بگیرید.»
قبل از کلاب هاوس او احتمالا بیشتر به عنوان فینالیست برنامه استعدادیابی شبکه انبیسی «سونگلند» شناخته میشد، اما این روزها چهره او با موهای فر سیاه و کلاه بیسبال روی ۱۳ میلیون گوشیای است که برنامه کلاب هاوس را دانلود کردهاند.
پل دیویدسون، روهان ست، بنیانگذاران کلابهاوس، در بیانیهای گفتهاند: «ما خیلی خوشحالیم تا زمانی که نسخه اصلی بعدی منتشر شود، عکس او را روی صفحهمان داشته باشیم.»
آقای منصور «باشگاه لالایی» را در دسامبر گذشته آغاز کرد؛ زمانیکه بیشتر مردم لسآنجلس در قرنطینه به سر میبردند. او میگوید: «من فضایی را در کلاب هاوس ساختم که دوست داشتم بیرون، در واقعیت، آن را با موزیک و انرژی و ارتباط اجتماعی تجربه کنم.»
این برنامه که به وقت محلی ساعت ۹ شب شروع میشود با موسیقی به شنوندهها کمک میکند از دغدغههایشان فاصله بگیرند، با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و به سادگی به خواب بروند. اما موسیقی این باشگاه از جنس موسیقیهایی که معمولا در مهدکوکها برای کودکان میگذارند نیست.
آقای منصور در برنامههایش جمعی از اجراکنندگان مورداعتمادش را دور هم جمع میکند کسانی که که اغلب مثل خودش خواننده ترانهسرای ناشناخته هستند و او سالها آنها را میشناخته و کارشان را ستایش میکرده است. البته او در بعضی موارد از سلبریتیهایی مثل تام هیگنسون از گروه راک Plain White T's و جان مایر هم دعوت کرده است.
آقای منصور بین برنامهها برای استراحت چیزهایی صمیمانه و گهگاهی طنزگونه میگوید، اما او بیشتر دوست دارد اجراها بدون توقف ادامه داشته باشند. معمولا هنرمندانی مثل کتان آنجاریا و سوکی مهدویی که شعر یا داستان شب میخوانند هم به منصور اضافه میشوند.
منصور میگوید: «من در انتخاب هنرمندهایی که میخواهند در این اجراها شرکت کنند خیلی وسواس به خرج میدهم، چون برنامه حال و هوای خاصی دارد. اصلا مهم نیست که آنها چهقدر استعداد دارند. این مهم است که نگاه آنها به موسیقی و این فضا چگونه است.»
همهچیز با لحن آرامی شبیه به «ایاسامآر» یا «واکنش ارادی اوجگیری حسی» * پیش میرود تا اولین قانون باشگاه نقض نشود: «بچهها را بیدار نکنید.» وقتی یک هنرمند خیلی بلند نجوا میکند آقای منصور ممکن است با خندهای بچهگانه چیزی شبیه به این به او بگوید: «داری زیادهروی میکنیها!»
«باشگاه لالایی» واژههای مخصوص به خودش را هم دارد. هنرمندان به «خرسهای لالایی» معروف هستند و اجراهای ویژهای که خیلی تأثیرگذارند را قطره آرامش (pillow drop) میگویند.
شهرت آقای منصور به شکل متناقضی خواب خود او را به هم زده است: «همهچیز ناگهانی شروع شد. من هر روز حدود ۷۰ تا ۱۰۰ پیام داشتم که واقعا نمیتوانستم به همهشان پاسخ بدهم.»
آقای منصور که از زمان همهگیری بیماری کرونا به خانه والدینش در موریس پناه برده است میگوید: «وقتی از پا در میآیی که بیشتر از خودت به دیگران بله میگویی و این اتفاقی بود که برای من افتاد. اولین چیزهایی که من از دست دادم خودمراقبتی و خوابم بود؛ چیزهایی که «باشگاه لالایی» را برایشان تأسیس کردم.».
اما آقای منصور وقتی تمرکزش را از موفقیت خودش به حمایت از دوستانش در کلاب هاوس منتقل کرد، کمی آرامتر شد: «چطور میتوانم صدای دوستانم را به گوش دیگران برسانم؟ چطور میتوانم توجهها را به سمت دیگران معطوف کنم؟»
آقای منصور دنبال این است که روزهای آرامتری داشته باشد؛ روزهایی که خودش چهره کلاب هاوس نباشد و بتواند روی آلبوم شخصیاش، «من هرگز خودم را دوست نداشتم» (I Hadn’t Ever Loved Myself) تمرکز کند» او میگوید: «ارتباط صمیمانه با مردمی که تازه با آنها آشنا شدهام نیروی ابرقهرمانی من است.»
منبع: نیویورکتایمز
* ایاسامآر به احساس تحریک حسی یا «مورمور شدن» لذتبخش و آرامشبخشی در سر و بدن اشاره دارد که با تماشای ویدئوهایی با مضمون نجوا در گوش، شانهکردن مو، توجه نزدیک و خودمانی فردی در یک ویدئو به فرد تماشاکننده دست میدهد.