ماجرای خوانندگی سفیر کره جنوبی در ایران مهران مدیری به دیدار اکبر زنجان‌پور رفت (۱۵ آبان ۱۴۰۳) ساخت بزرگ‌ترین استودیوی تولید مجازی آسیا در ایران سید محمدرضا طاهری، شاگرد استاد شهریار، درگذشت (۱۵ آبان ۱۴۰۳) + علت بازگشت «سیدبشیر حسینی» به تلویزیون با «داستان شد» جایزه ادبی گنکور به «کمال داوود» نویسنده فرانسوی ـ الجزایری رسید تصاویر نعیمه نظام‌دوست در سریال «لالایی» در باب اهمیت شناسنامه هویتی خراسان رضوی صحبت‌های مدیر شبکه نسیم درباره بازدید میلیونی «بگو بخند» پخش فصل جدید «پانتولیگ» با اجرای محمدرضا گلزار اعلام زمان خاک‌سپاری «محمدحسین عطارچیان»، خوش‌نویس پیشکسوت بازیگران «گلادیاتور ۲» در ژاپن پژمان بازغی با «ترانه‌ای عاشقانه برایم بخوان» در موزه سینما دلیل خداحافظی جشنواره برلین از رسانه اجتماعی ایکس چیست؟ سرپرست معاونت فرهنگی، اجتماعی و زیارت استانداری خراسان رضوی: نفوذ فرهنگ بیگانه با ارتقای آگاهی‌های عمومی و ترویج اخلاق ایرانی‌اسلامی تدبیر می‌شود نبرد یک «سیاه‌ماهی» در دل میراثی کهن | درباره فیلم کوتاه مشهدی که به سومین جشنواره میراث فرهنگی شیراز راه یافته است
سرخط خبرها

یک حکایت تکراری

  • کد خبر: ۶۳۶۳۸
  • ۲۲ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۱:۳۸
یک حکایت تکراری
عبدالجواد موسوی - روزنامه‌نگار
اینکه تلویزیون حق دارد درباره هرچه و هرکه دلش خواست برنامه بسازد، امری است بدیهی و مسلم. اما مشکل این است که دوستان تلویزیونی، این رسانه را ملک شخصی خودشان می‌دانند و علاوه‌براین به همه مسائل از دریچه سیاست نگاه می‌کنند. همین ۲ معضل کافی است تا یک رسانه از اعتبار ساقط شود و متأسفانه یا خوشبختانه سال‌هاست که صداوسیما دیگر یک رسانه ملی نیست. در ماجرای مستند شهیدآوینی نیز همین اتفاق افتاده است، همان اتفاقی که پیش‌تر در مستند شاملو نیز رخ داد.
 
یک بیانیه سیاسی و یک‌سویه درباره انسان‌هایی که وجوه مختلفی دارند و به‌هیچ‌وجه نمی‌توان آن‌ها را در یک چارچوب خشک و قالبی گنجاند. جالب اینکه سازندگان مستند شهیدآوینی دعوی کشف حقیقت دارند و در همین مستند هم بار‌ها از علاقه آوینی به سینمای مستند یا همان سینمای حقیقت یاد می‌کنند، اما پای عمل که به‌میان می‌آید، صرفا به دعاوی کسانی بسنده می‌کنند که درباره صحت‌وسقم سخنانشان جای حرف‌وحدیث بسیار است. اینکه ما حرف‌هایی را که خودمان می‌پسندیم یا بخشی از حاکمیت سیاسی آن را می‌پسندد، از دهان دیگران پخش کنیم و به هیچ مخالفی هم اجازه سخن‌گفتن و به آن‌هایی هم که اتهام زده‌ایم، مجال پاسخگویی ندهیم، اسمش هرچه باشد، مستند نیست.
 
اگر هم اسمش مستند باشد، جای پخشش در رسانه‌ای که دعوی ملی‌بودن دارد نیست. خوشبختانه مخاطب تلویزیون مخاطب چشم‌وگوش‌بسته‌ای نیست و مواجهه او با این رسانه همیشه منتقدانه بوده و هست و به‌جز آن عده قلیلی که سخن تلویزیون را وحی منزل می‌پندارند، بیشتر مردم به این رسانه اعتماد چندانی ندارند، که اگر اعتماد داشتند، برای نمونه، خرداد ۱۳۷۶ و ۱۳۹۲ باید سرنوشت انتخابات به‌گونه دیگری رقم می‌خورد. اگر دوستانی که دست‌اندرکار این مستندند، درحقیقت مایل‌اند میزان محبوبیت قرائت یک‌سویه و سیاسی خود را از شهیدآوینی بسنجند، همین مستند را در بازار عرضه کنند تا ببینیم چه میزان از آن استقبال می‌شود.
 
یا در همین تریبونی که مستند خودشان را پخش کرده‌اند، فضایی فراهم کنند تا دیگرانی هم که شکل دیگری فکر می‌کنند، قرائت خودشان را از شهیدآوینی ارائه دهند تا ببینیم مخاطب به‌کدام سمت‌وسو میل می‌کند. همسر شهیدآوینی در مقدمه کتاب ارزشمندی که چندی پیش درباره فیلم‌های مستند شهیدآوینی منتشر شده، نوشته بود: فکر می‌کنم دوره استفاده ابزاری از شهیدآوینی به‌پایان رسیده است (نقل به‌مضمون). یقین دارم اگر قرار باشد یک‌بار دیگر آن مقدمه را بنویسند، این جمله را حذف خواهند کرد.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->