لیلا کوچکزاده | شهرآرانیوز - خالق «هفت شهر عشق» را شاعری میدانند که با بیان مفاهیم عرفانی، برای زندگی پراضطراب امروز راهکار دارد. در غزلهای عاشقانه او هر چیزی به گشودگی و امید منجر میشود، زیرا معبودش ازلی است و شعرش هم درد است و هم درمان. اما بارها و بارها کلام شیخ فریدالدین عطار نیشابوری، در صدای بزرگان موسیقی ایران درآمیخته و بر جاودانگیاش افزون شده است. «چون تو جانان منی جان بی تو خرم کی شود/، چون تو در کس ننگری کس با تو همدم کی شود» آواز مشترک مرحوم شجریان و همایون.
تصنیف مشهور «ای دل اگر عاشقی» علیرضا افتخاری، تصنیف «دلآرای» حسامالدین سراج و «به دردی مبتلا گشتم که درمانش نمیبینم» از آلبوم «دریای بیپایان» سالار عقیلی. حتی گروههای تلفیقی مانند «دنگ شو» نیز به سراغ غزلهای این شاعر و عارف پایان سده ششم و آغاز سده هفتم رفتهاند: «آتش عشق تو در جان خوشتر است/ جان زعشقت آتشافشان خوشتر است».
در ادامه به مناسبت روز بزرگداشت شاعر بلندنام ادبیات فارسی در ۲۵ فروردین، به ظرفیتهای ادبی غزل او در آواز ایرانی در گفتگو با کیوان ساکت و وحید تاج و دکتر نعمتا... تقوی بهبهانی، پژوهشگر حوزه عرفان پرداختهایم که در ادامه میخوانید.
مدح شاهان در موسیقی کاربردی ندارد
کیوان ساکت، آهنگساز و نوازنده تار و سهتار مشهدی، ابتدا به شعر عطار میپردازد و میگوید: عطار با اشعار عارفانهاش روی شاعران بعد از خود تأثیر بسیاری میگذارد. چنانکه شاعرانی مانند شیخ محمود شبستری، صائب تبریزی و مولانا شعر عطار را ستودهاند. در تاریخ آمده که شغلش عطاری و داروسازی بوده و این حرفه را از پدر آموخته و بنابراین در شعرهایش مدح بزرگان و دولتمردان نیامده و درواقع به این موضوع نیازی نداشته است.
او ادامه میدهد: شعری که در مدح شاهان سروده شده باشد، در موسیقی کاربردی ندارد. عطار هم مدحیات ندارد و بیشتر شعرهای او عاشقانه با نگاهی عرفانی است و از این نظر است که میتواند با موسیقی همراه شود. از طرفی در شعر عطار هر چیز غمگینی به امید و گشودگی منجر میشود و جایی برای غم در شعرش باقی نمیماند. درواقع غمش هم شیرین و دوستداشتنی است. غم نداشتن چیزی نیست. غمی عرفانی است که با بازگشت به سوی خالق و پروردگار آرام میگیرد.
«بجز غم خوردن عشقت غمی دیگر نمیدانم / که شادی در همه عالم ازین خوشتر نمیدانم»
استاد موسیقی ایرانی همچنین بر این نظر است که شعرهای عطار مناسب بافت موسیقی ایرانی است؛ بهویژه آن بخش که ریشه در موسیقی ملی و ردیفی و دستگاهی دارد: «آن دهان نیست که تنگ شکر است / وان میان نیست که مویی دیگر است» این تشبیهات بسیار زیباست که با موسیقی ردیفی دستگاهی ایران بسیار مناسب و همسو میشود. درواقع میتوان گفت شعر موزون و مقفای عطار در ردیف موسیقی کلاسیک ایران قرار میگیرد.
اشعار عطار به ترجمه نیاز ندارد
وحید تاج، خواننده جوان موسیقی سنتی ایران در آلبومی با نام «عطار» و با آهنگسازی و کمانچهنوازی «آرش کامور» قطعاتی از هفت وادی عرفان را از اشعار «عطار نیشابوری» به خوانش درآورده است. او نیز بر این نظر است که برای نزدیک شدن به شاعرانی، چون عطار و حافظ و سعدی باید راه و رسم زندگی آنها را دانست. او میگوید: من از همان نوجوانی تحتتأثیر روایتی از زندگی عطار بودم که در دوران تحصیلم خوانده بودم؛ گفتوگویی بین شیخ نیشابوری و درویش و بیتوجهی عطار به او و مرگ ناگهانی درویش که موجب تحول در زندگی عطار میشود و دنبال تزکیه نفس میرود. خوب با این ذهنیت، بعدها سراغ اشعار عطار نیشابوری رفتم و دیدم چقدر اشعار او به زبان امروز ما نزدیک است.
تاج، شعر عطار را مانند سعدی، روایتگو و ساده میداند و با اشاره به قطعه «درد فراق» استاد محمدرضا شجریان از غزل عطار با مطلع «جانا ز فراق تو این محنت جان تا کی / دل در غم عشق تو رسوای جهان تا کی» میگوید: خوانش استاد همیشه برای من نمونهای از پیوند شعر و موسیقی بینظیر است. اشعار عطار آنقدر روان است که نیاز به ترجمه ندارد و در عصر حاضر که مخاطبان ما شعرهای پیچیده را نمیپذیرند، میتواند برای همه فهم شدنی باشد.
به گفته این خواننده موسیقی سنتی، روی هر شعری نمیتوان ترانه و آواز و ملودی گذاشت، اما عطار از آن دسته شاعرانی است که اشعارش آهنگین است و این لحن و ادبیات به آواز ایرانی خیلی نزدیک است. او همچنین بر این باور است که حالوهوای شعرهای عطار، منقلبکننده است و انگار که عطار خودش موزیسین بوده است. تاج تأکید میکند که در شعر عطار آنچه اهمیت دارد محتواست و بااینکه میتوان این اشعار را هم با سازهای محلی ایران و هم سازهای جهانی مانند ارکستر سمفونیک، اجرا کرد، اما خیلی ساز در اجرا مهم نیست و مفهوم اشعار او که به ذهن مخاطب میرسد، اهمیت دارد.
بهره از ادبیات غنایی برای بیان عرفان
غزلیات عطار که در آواز ایرانی، مورد توجه قرار گرفته، با تصحیحهای مرحوم دکتر تقی تفضلی، مرحوم سعید نفیسی و به تازگی هم دکتر رضا اشرفزاده موجود است. به گفته نعمتا... تقوی بهبهانی، استادیار گروه ادبیات فارسی در دانشگاه آزاد اسلامی مشهد، شاعرانی مانند سعدی و حافظ و در درجه بعد عطار از بحرها و اوزانی در غزلهای خود بهره جستهاند که در اصطلاح مطبوع نامیده میشود. اوزانی که با طبیعت، ذهن، علاقه و ذوق موسیقیپسند انسانها جور در میآید و همین امر هم به طبع موسیقیدانها خوش آمده است و این اشعار ریتمیک را در قالب آثار موسیقایی ارزشمندی ارائه داده اند.
او همچنین مطرح میکند از آغاز شعر فارسی و حتی پیش از آن، شعر و موسیقی از هم جدا نبوده است و به همین دلیل شاعران، اهل موسیقی و موسیقیدانها هم اهل شعر بودهاند. چنانکه رودکی هم چنگ مینواخته و هم شعر میسروده است و همچنین دکتر باستانی پاریزی در مقاله معروف «حافظ چندین هنر»، معتقد است عنوان و لقب حافظ به معنی خواننده و موسیقیدان بوده است.
نگارنده کتاب «مبانی تصوف عرفان» میگوید: این شاعران تشخیص میدادند که در چه قالبی شعر بگویند که در بحر مطبوع قرار بگیرد و موسیقی روی آن بنشیند. این اوزان مطبوع هم موجب علاقهمندی و بهره موسیقیدانها از شعر آنها شده است.
اما این پژوهشگر حوزه عرفان درباره چگونگی بیان مفاهیمی که عطار در غزلهای خود به آن توجه داشته نیز میگوید: عطار و حافظ در غزلیات خود و سعدی در برخی غزلیات و مولانا در دیوان شمس، از ادبیات غنایی و عاشقانه بهره بردهاند که در عارفی، چون عطار، قطعا این بهره برای بیان مفاهیم عرفانی بوده است. به همین دلیل از آثار این شاعران، میشود هم تعبیرهای عرفانی و هم عاشقانه داشت. برای مردم هم ادبیات عاشقانه جذابتر و شاعرانهتر است و به گفته او این هم دلیل دیگر انتخاب غزلهای این شاعران از سوی موسیقیدانان بزرگ است.
به باور تقوی بهبهانی، این شاعران، در متن جامعه بوده و با همه طبقات مردم زندگی میکردهاند و به همین دلیل زبان و کلامشان، بیان دردها و رنجها و خوشیها و ناخوشیها و آرزوهای مردم بوده است. در این بین، عرفان در اشعار آنها نقش مهمی در تسکین آلام مردم داشته است. چون وقتی مردم به معنویت روی میآورند از دردها و سختیها نمیگریزند و از آن استقبال میکنند و رنجها را موجب تلطیف روح و رسیدن به کمال میدانند. همچنین شعر آنها در هیچ دورانی کهنه نمیشود و در هر دورهای میتواند این آرامبخشی و لذت را داشته باشد. چون همدل با مردم است.