یکی از برنامههای مناسبتی که در ایام ماه مبارک رمضان از صداوسیمای جمهوری اسلامی پخش میشود و مخاطب زیاد و بیننده فراوان دارد، «زندگی پس از زندگی» است.
این برنامه که از پارسال در جدول پخش شبکه ۴، شبکه فرهنگ و هنر و ادبیات با مخاطبان خاص قرار گرفته، خوشبختانه به مخاطبان آن شبکه منحصر نشده است؛ بهویژه امسال بینندگان متنوعی از گروههای سنی و علایق گوناگون دارد.
موضوع برنامه مرگ و درواقع زندگی حقیقی بعد از زندگی مادی در دنیای امروز است و بهبررسی سوژههایی میپردازد که یکبار مرگ را تجربه کرده و از دنیا رفته و سپس بازگشتهاند.
موضوعی چنین رازآلود و عجیب که برای همه شایان توجه و جذاب است و البته حساسیتهای خاص اعتقادی، روانی و رسانهای دارد و نمیتوان بهسادگی بهسراغ آن رفت.
سوژه برنامه بسیار اثرگذار و مهم است و هرکدام از ما با اشتیاق و کنجکاوی میخواهیم بدانیم که پس از مرگ چه خواهد شد و چه بر سر ما میآید و همچنین چیزهایی که در ذهن و تصور خود داریم، چقدر دقیق است و به کجا خواهیم رفت و چه چیزهایی خواهیم دید.
این موضوع جذاب و مهم اگر بهدرستی و دقت تبیین و در قالب یک تولید رسانهای موفق عرضه شود، بهطبع از دهها و صدها منبر و سخنرانی مذهبی و پیام مستقیم بیشتر اثر و نتیجه دارد.
مرگ مهمترین مسئله زندگی است. مرگآگاهی و یاد سفر آخرت مؤثرترین عامل در بازدارندگی از ظلم و فساد و گناه و تباهی است. حالا چنین مضمون مهم و حساسی در ظرف یک برنامه تلویزیونی ریخته شده و تأثیر عمیق آنهم به این دلیل است که محسوس و ملموس ارائه میشود، چون تجربههای شخصی و مستند فردی در مقابل دوربین قرار دارند.
خوشبختانه تهیهکننده و مجری برنامه به این موضوع مسلط است و همکاران او با پژوهش علمی دقیق وارد برنامهسازی شدهاند.
علاوه بر مقایسه نمونههای تجربهگران غیرایرانی و غیرمسلمان با میهمانان ایرانی برنامه، تجربه نمونههای ایرانی و میهمانان برنامه نیز با هم مقایسه و همه اینها نیز پس از بررسیهای مفصل و با وسواس و دقت فراوان گزینش میشود.
جالبترین بخش برنامه شباهت زیاد دریافتهای تجربهگران مرگ است که هرکدام از یک کشور و یک آیین هستند و گاهی پیش از مرگ خود هیچ تصور یا ذهنیت پیشینی از مراحل بعد از مرگ و عالم برزخ نداشتهاند.
نقاط مشترک در سخنان این تجربه گران، از دیدن نور مطلق و روبه روشدن با حقیقت و باطن اعمال خودشان تا دریافت پیامها بدون استفاده از زبان و لفظ و احساس آرامش و خوشی از بازگشتن به جایی است که آنجا را مبدأ و اصل خود میدانسته اند، نشان میدهد که همه این حقایق در معارف دینی ما بیان شده است، اما کمتر به آنها توجه کرده ایم. مهمترین موضوعی که در همه این پیامها ذکر میشود، حق الناس و مراعات حقوق دیگران است و بیشتر تجربه گران از اثری بسیار بد و مصیبت بار که حتى از اندکی آزردن یک نفر یا شکستن یک دل در عالم به جا میماند، سخن گفته اند.
شاید خداوند خواسته است از میان هزاران نفر که هر روز و هر ساعت میمیرند و هرگز بازنمی گردند، اندکی نیز راه بازگشت داشته باشند و فرصتی دوباره برای زندگی دنیایی پیدا کنند تا حجتی برای دیگران و نشانهای بر حقانیت آیات الهی شوند و به همه ما بگویند آنچه اینجا میبینیم، تصوری کودکانه و خیالی از زندگی است و حقیقت و اساس زندگی جایی دیگر است!