فصل چهارم «زخم کاری» چگونه به پایان می‌رسد؟ + فیلم جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در مسیر تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد
سرخط خبرها

بازار خودفروشی از آن سوی دیگر است

  • کد خبر: ۶۷۲۳۹
  • ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۱:۲۹
بازار خودفروشی از آن سوی دیگر است
عبدالجواد موسوی - روزنامه‌نگار

گویا در یک برنامه تلویزیونی از خداداد عزیزی و فیروز کریمی می‌خواهند سه نویسنده ایرانی را نام ببرند. هر دو شروع می‌کنند به خندیدن و مسخره‌کردن و در نهایت آقای فیروز کریمی می‌فرمایند: «نویسنده‌های ایرانی بیکارند و ما که بیکار نیستیم چیز‌هایی را که آن‌ها می‌نویسند بخوانیم!» مجری بامزه برنامه هم که جناب رامبد جوان باشد، از این حرف که گوله‌گوله از آن نمک می‌بارد، ریسه می‌روند و روی مبل ولو می‌شوند. حالا عده‌ای از نویسندگان محترم به صداوسیما نامه نوشته‌اند که باید بابت چنین توهینی از این قشر زحمت‌کش عذرخواهی کنید.

 

البته بوده‌اند دوستان نویسنده‌ای که چنین چیزی را اصلا مهم ندانسته‌اند و یکی هم که از دوستان خوب من است، نوشته است: «مهم این است که خداداد عزیزی یکی از مهم‌ترین گل‌های فوتبال زندگی ما را به‌ثمر رسانده است.» چه می‌توان گفت؟ اصلا حرفی برای گفتن باقی مانده است؟ از چه کسی و چه چیزی باید انتقاد کرد؟ انتقاد وقتی شکل می‌گیرد که شخصی یا موضوعی برایتان اهمیت داشته باشد. الآن تلویزیون اهمیت دارد یا سخنان گهربار فیروز کریمی یا یخ‌بودن رامبد جوان یا بی‌اعتنایی خداداد عزیزی به فرهنگ و ادبیات؟

 

در مملکتی که به‌همت کارگردانان فرهنگی تیراژ کتاب به ۳۰۰ نسخه رسیده است، چه اهمیت دارد که شومن و فوتبالیست و سلبریتی درباره نویسندگان چه افاضاتی می‌فرمایند؟ فرض بر اینکه تلویزیون بابت این کار نابخردانه‌اش عذرخواهی کند؛ که چه شود؟ چه مشکلی از نویسندگان این مملکت حل می‌شود؟ فکر می‌کنید در دیگر برنامه‌ها به نویسندگان توهین نمی‌شود؟ این موسیقی‌های مبتذل، این سریال‌های بی‌مخاطب، این برخی مجریان بی‌مایه و پرمدعا، این کارشناسان فرمایشی و نمایشی، همه‌وهمه توهین به نویسندگان که چه عرض کنم، توهین به اصل و اساس فرهنگ این سرزمین است. کافی است نگاهی به پیام‌های بازرگانی باسمه‌ای تلویزیون بیندازید تا عمق فاجعه را دریابید. در کجای این تبلیغات که پر از آدم‌های شکم‌سیر و بی‌درد است، نشانی از فرهنگ می‌بینید؟

 

جز تبلیغ برای دامن‌زدن به حرص و آز این مردم بی‌پناه که به‌قول خود حضرات فقط ۱۵میلیون از ۸۵میلیون نفرشان قادر به خرید و خوردن برنج هستند، چه چیز دیگری در این پیام‌های به‌اصطلاح بازرگانی مشاهده می‌کنید؟ بر خداداد عزیزی و فیروز کریمی حرجی نیست. به‌حکم از کوزه همان برون تراود که در اوست، از آن‌ها انتظاری جز این نمی‌رود. باز خدا پدرومادرشان را بیامرزد که ادای آدم‌های فرهیخته را درنمی‌آورند و در روزگار رنگ‌وریا شکل خودشان‌اند. آن‌ها باید در کار خودشان خوب باشند که هستند. از بهترین‌های حوزه خودشان هم هستند. مشکل سیستم نهان روشی است که سعی می‌کند در کنار برنامه‌های رایجش سهمی را هم به فرهنگ اختصاص دهد. چه کار به فرهنگ دارید؟ کار خودتان را بکنید و بار خودتان را ببرید! شما را چه به نویسندگان ایرانی؟

 

نویسنده ایرانی در خلوت خود غریبانه می‌نویسد؛ آن هم برای دل دیوانه خود و اندک مخاطبی که در این روزگار وانفسا هنوز درد فهمیدن دارد. شما که مظهر بی‌دردی هستید، چه کار به اهل درد دارید؟ بروید پول پارو کنید و به ریش ملت ایران و ساده‌دلانی که شما را هنرمند می‌نامند بخندید، اما شما را به همه مقدساتتان کاری به‌کار آدم‌هایی که بخت از آن‌ها روی گردانده و بی‌رحمانه به‌تماشای غربت و رنج آن‌ها نشسته است، نداشته باشید و بدانید:
در کوی ما شکسته‌دلی می‌خرند و بس
بازار خودفروشی از آن سوی دیگر است

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->