فصل چهارم «زخم کاری» چگونه به پایان می‌رسد؟ + فیلم جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در مسیر تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد
سرخط خبرها

گفتگو با ثریا صدقی درباره رمان «بِهنو» | زن‌های قصه ام از معضلات می‌گویند

  • کد خبر: ۶۸۴۷۳
  • ۰۵ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۰:۴۸
گفتگو با ثریا صدقی درباره رمان «بِهنو» | زن‌های قصه ام از معضلات می‌گویند
«بِهنو» تازه‌ترین کتاب و نخستین رمان ثریا صدقی، داستان نویس خراسانی است. او که پیش از این دو مجموعه داستان به نام‌های «کوچه سنگی» و «هم نمک» را به چاپ رسانده بود، در این رمان ماجرای ناپدید شدن بهنو، دختر روستایی و جست وجوی نامزد و هم ولایتی هایش برای پیدا کردن او را روایت می‌کند.

ایرانی | شهرآرانیوز - «بِهنو» تازه‌ترین کتاب و نخستین رمان ثریا صدقی، داستان نویس خراسانی است. او که پیش از این دو مجموعه داستان به نام‌های «کوچه سنگی» و «هم نمک» را به چاپ رسانده بود، در این رمان ماجرای ناپدید شدن بهنو، دختر روستایی و جست وجوی نامزد و هم ولایتی هایش برای پیدا کردن او را روایت می‌کند. کتاب نزدیک به ۲۵۰ صفحه دارد و صدقی در آن کوشیده است ضمن خلق ماجرا‌هایی مرتبط و شخصیت‌هایی متعدد، خواننده را درگیر گشودن گره‌های روایتی عاشقانه و معمایی و جنایی کند.


این نویسنده متولد بجنورد و ساکن مشهد، کارشناس ارشد تاریخ است. ورود او به عرصه ادبیاتْ نخست در سال ۷۴ از با حضور در انجمن‌های شعر بجنورد و سپس از سال ۸۵ با حضور در انجمن‌های داستان مشهد رقم خورد. آنچه در پی خواهد آمد، دستاورد گفت وگوی ما با او درباره کتاب تازه اش است.


ماجرای یک خطی‌ای که رمان شد

این طور که ثریا صدقی می‌گوید، رمان «بهنو» دستاورد گسترش یک ایده یک خطی است. او از صحبت‌های مادربزرگش درباره دختری روستایی یاد می‌کند که با خانواده اش برای خرید جهیزیه به شهر می‌آیند و در شهر، دختر ناپدید می‌شود: دی ماه سال ۹۵ نوشتن این داستان را شروع کردم و تا بهمن ۹۹ که کار تمام شد، تمام مدت شخصیت‌های داستان با من بودند. آن‌ها رهایم نمی‌کردند و من در این مدت به کار دیگری اشتغال نداشتم. نوشتن داستان کوتاه را کنار گذاشتم و وقتم را بیشتر برای مطالعه داستان‌های بومی و آشنایی با فضای این آثار و نوشتن رمانم صرف کردم.


او ادامه می‌دهد: خود ماجرا ساده است و معضلی اجتماعی را مطرح می‌کند که هنوز هم در جامعه وجود دارد (داستان در سال ۴۸ می‌گذرد.) بنا داشتم زن‌های قصه ام هر یک بخشی از معضلاتی را بیان کنند که جامعه شهری و روستایی به آن‌ها تحمیل می‌کند. با توجه به سادگی طرح داستان، پیرنگی طراحی و روی آن فکر کردم که تعلیق و جذابیت ایجاد کند، اما گاهی تعلیق‌های ناخودآگاه برای کار پیش می‌آمد - بدون اینکه اتفاق‌های این بخش‌ها از پیش اندیشیده شده باشد. آدم‌های داستان آن قدر ذهن مرا درگیر کرده بودند که گاهی حس می‌کردم خودشان دارند داستان را به سمتی که می‌خواهند، پیش می‌برند. یکی از این شخصیت‌ها عَرَض بود که خیلی جا‌ها خودش را وارد ماجرا و نقشش را ایفا می‌کرد.


بکر بودن فضا‌های روستایی برایم جذاب است

این داستان نویس تأکید می‌کند که هدفش نوشتن رمانی روستایی بوده و می‌گوید: فضای بومی را خیلی دوست دارم و بکر بودن روستا و آدم‌ها و طبیعتش برایم جذاب است. در این مسیر، خرده فرهنگ‌ها خیلی برایم مهم بودند و سعی کردم مراسم‌های عزا و عروسی یا آداب زیارت را به شکلی بسیار ریز به کار تزریق کنم. آدم‌های داستان من حتی وقتی در مشهد به سر می‌برند، باز ارتباطشان با روستا برقرار است. الان هم دو رمان دیگر در دست نوشتن دارم که ماجرا‌های آن‌ها مثل «بهنو» در محدوده بجنورد می‌گذرد.


با وجود حال و هوای روستا‌های خراسان شمالی که بر رمان چیره است، زمینه رخداد‌ها روستایی خیالی به نام «دره سنگ» است؛ محلی که صدقی پیش از این در برخی داستان‌های کوتاهش نیز از آن بهره برده است. او می‌گوید: رمان حول محور یک زن و دو مرد از اهالی دره سنگ می‌چرخد: بهنو و اسد و غلامزاد. دو مرد قرار است مشکل [گم شدن زن]را حل کنند و از آنجا که اسد نامزد بهنو است، به نظر می‌آید شخصیت اصلی اوست. با این حال، ویژگی‌های شخصیتی او باعث می‌شود از جایی دیگر قضیه را پیگیری نکند و وظایف دیگری برای خود در نظر بگیرد.

 

از اینجاست که نقش غلامزاد پررنگ می‌شود و بار ادامه رمان را به دوش می‌کشد. در رمان با شخصیت‌های منفی‌ای مثل حاتم هم روبه رو می‌شویم. کتاب می‌خواهد رویارویی مرد‌های جامعه را با معضل تعرض و وضعیتی نشان دهد که قربانیان این مسئله دارند؛ اینکه چقدر راحت از کنار مسئله‌ای که قربانی تا پایان عمر درگیر آن است، عبور می‌شود.


جمعی بودن کار در روستا‌ها تعدد شخصیت را می‌طلبید

این نویسنده خراسانی در پاسخ به پرسشی مبنی بر چرایی تعدد شخصیت‌ها در رمان و به ویژه در آستانه آن توضیح می‌دهد: ببینید، ما با رمانی بومی روبه رو هستیم. ذات مکان‌ها یا اقلیم‌های بومی به ویژه در روستا یا آبادی یا هر اسمی که روی آن بگذارید، این است که مردم در آن جمع هستند. چنین مکانی مثل شهر یا آپارتمان یا داستان آپارتمانی نیست که فردیت شخصیت‌ها را مطرح کنید. آدم‌های روستا همه کارهایشان را با هم انجام می‌دهند؛ از کشاورزی شان تا جشن و عروسی و سوگواری. هر مشکلی که برای یک نفرشان پیش می‌آید، همه با هم برای رفع آن می‌کوشند.

 

به ویژه که وقایع داستان در سال ۴۸ اتفاق می‌افتد و در آن زمان هنوز بافت روستا‌ها خیلی منسجم‌تر و فاصله آدم‌ها از هم خیلی کم بود. فرض را بر این بگیرید که مخاطب این رمان به عنوان مسافر دارد وارد یک روستا می‌شود؛ در چنین وضعیتی او همیشه با یک جمع روبه رو است و به ندرت با فرد مواجه می‌شود. آن هم در وضعیت شروع داستان که اتفاق‌هایی رخ داده است. اتفاقی مثل عروسی که نیازمند جمع شدن آدم‌ها دور هم است؛ اتفاقی مثل گم شدن دختر که برای پیدا کردنش اهالی باید دور هم جمع شوند. من سعی کردم این شخصیت‌ها با کنش هایشان معرفی شوند و تعدد اسامی آزاردهنده نباشد.


صدقی یادآور می‌شود: فکر می‌کنم یکی از ظرفیت‌های داستان‌های بومی همین شلوغی جمعیت در آغاز داستان است. این را با توجه به تجربه کتاب‌های زیادی می‌گویم که در این باره خوانده ام و فیلم‌های زیادی که دیده ام و سفر‌های زیادی که به روستا‌ها کرده ام. به محض وارد شدن شما به روستا جمعی به سراغتان می‌آیند و وقتی که بنا می‌کنند به صحبت کردن، کم کم فردیت هایشان مشخص می‌شود.


درک معنای واژه‌های بومی با مقداری تلاش، شدنی است

از نویسنده رمان «بهنو» درباره علت کاربرد فراوان واژه‌ها و گویش خراسان شمالی و نبود پانویس و توضیحات بایسته هم می‌پرسیم که می‌گوید: گویش استفاده شده در کتاب نزدیک به گویش خراسان شمالی است، چون در این منطقه لهجه‌ها و گویش‌های متفاوت داریم؛ گویش ترکی و فارسی و کرمانجی و ترکمنی که هر یک با لهجه و لحن متفاوتی همراه است که متوجه شدن آن برای کسی که اهل آن خطه نباشد، سخت است. به هر حال، ما به هر شهر و مکانی که وارد شویم، برای ارتباط برقرار کردن با اهالی آن باید مقداری تلاش کنیم. احساس کردم با توجه به واضح شدن واژه‌های مدنظر در بافت دیالوگ‌ها یا توصیفات یا اشاره‌ها دیگر نیازی به پانویس و توضیح نیست.


او ادامه می‌دهد: نکته‌ای که می‌خواهم اشاره کنم این است که در خراسان شمالی و فکر می‌کنم در همه جا بین خود اهالی که به یک زبان صحبت می‌کنند نیز تفاوت‌های گویشی و لهجه‌ای وجود دارد. مثلا در خراسان شمالی شما دو روستای ترک زبان در کنار هم می‌توانید پیدا کنید که به سختی زبان هم را متوجه می‌شوند یا دو روستای تات زبان. من سعی کردم از گویشی تلطیف شده استفاده کنم، به طوری که وقتی کار را به دوستانی از خراسان شمالی، قوچان و درگز، رمان خوان و کم مطالعه و افرادی با نگاه‌های متفاوت دادم که بخوانند، آن‌ها برای درک گویش آدم‌های داستان خیلی مشکل پیدا نکردند.

 

اگرچه شاید در دیگر نقاط درک این گویش سخت باشد، همچنین توجه به کنش‌ها و واکنش‌های شخصیت‌های رمان خیلی می‌تواند به درک گویششان کمک کند. از طرفی برخی واژه‌ها و عبارات قبلا هم در ادبیات بومی ایران استفاده شده و امروز فهم آن دشوار نیست. مثلا «رِ» که همان «را» است.
رمان «بهنو» نوشته ثریا صدقی را انتشارات طنین قلم به تازگی منتشر کرده است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->