امیدوار است امروز و فردا همان روزهایى نباشد که رئیس سازمان نظام پزشکى مشهد هفته پیش -درست همان پنجشنبه دهم تیر- پیش بینى کرده بود؛ وضعیت قرمز در مشهد.
آقاى «م-ر» حق دارد با بیشتر قرمزهاى دنیا مخالف باشد، حتى انار خونین ساوه که ذائقه را مست مى کند یا عشق هاى آتشین و کم دوام که گونه را گلرخ مى کند از بس که در روزگار کرونا، هر اعلام وضعیت قرمزى حال ما مردمان معصوم را نارنجى کرده است. او با وضعیت نارنجى هم مخالف است؛ چون بر این باور است که نارنجىها بیش از آنکه وضعیت زرد را دوست داشته باشند، علاقهمند به قرمز شدن هستند. آقاى «م-ر» مى داند که قرمز مهلک، قرمز تند (کرونای دلتا)، کشنده و نارنجى خواب آور است و حالا که کووید١٩ در هند، همسایه دیواربه دیوار چین جهش یافته و تبدیل به کرونای آلفا شده است، باید همچنان دست به دعا باشد که قرمز ملایم و قرمز تند هیچ کدام نتوانند براى پنجمین بار برنامه شادمانى او را به تاخیر بیندازند.
آقا و خانم «م. خ» قرار است در این هفته با حضور حداقلى، اما مبارک پدر و مادر و خواهر و برادر به عقد هم درآیند تا موفق به دریافت وام بانکى ازدواج هم بشوند، اما ازآنجایى که ازدواج برخلاف عشق که طغیانگر است محافظه کار و ترسوست، نگرانند که قرمز شدن حضور کرونا این بار براى همیشه دورهمى شیرین آنان را تلخ کند، آن هم در روزگارى که این ویروس، ناجوانمردانه تیغ به روى حداقل هاى زندگى مى کشد و ازدواج کردن دل شیر مى خواهد.
بسى دوست مى دارم به خانم و آقاى عروس و داماد بعد از این، بگویم درود بر شما که با وجود زیست سرد، عصبى و گاه تلخ عصر بیکارى، گرانى، تحریم و کووید١٩، دلتا و آلفا، مى خواهید روبان به مهر و دلى بزنید که عشق برایش سرود زندگى و امید و فرداست.
چرا؟ چون گفته اند انسان تنها موجودى است که مى داند تنهاست و تنها موجودى است که دیگرى را مى جوید.
اما آیا کاهش ۳۰ درصدى ازدواج و افزایش بی سابقه و غم انگیز طلاق در پنج سال اول زندگى مشترک به مفهوم سقوط ارزش هاى فرهنگى دیرپا، محترم و منزه است؟ یا به عبارت دیگر بیانگر این ادعاست که انسان معاصر با وجود تحولات نوین و پیوسته فناوری هاى ارتباطى، خودش به تنهایى یک جهان است؛ چون علم ما را در پرتو شعور، تخیل، تجربه و مفاهیم ژرف و هستى بخش جدیدى قرار داده است؟ که تنهایى بى معنى است، آن سان که به تنهایى مى توان سال هاى سال در جزیره اى دور یا جنگلى دورتر با خود زندگى کرد و همه چیز را با حضور معنابخش فضاى مجازى به دست آورد و حفظ کرد و حتى بیمارى را با استفاده از همین فناوری از راه دور درمان کرد؟ یعنى من و یک تلفن همراه و دیگر هیچ؟
من البته به پاسخ جامع این پرسش، عالم نیستم و فقط به عنوا ن یک روزنامه نگار طرح موضوع مى کنم وبه قطع و یقین جامعه شناسان، مردم شناسان، زیست شناسان و متفکران در این باره باید نظر بدهند و حتى مى توان متخصصان دیگرى را به این جمع الصاق کرد.
پرسش ساده: یخها آب مى شوند، آبها بخار مى شوند، برکهها از بى آبى پودر مى شوند، ماهىها از گرسنگى و نبود جرعه اى آب، خودکشى مى کنند. کشاورزان از بى آبى به منابع آب شهرها هجوم مى آورند، بى آبى روستاهاى بى رزق وروزى را خالى از زندگى مى کند و هر روز اوضاع بدتر مى شود و عشق و عاشقى را باد با خود مى برد و به عبارت دیگر، ازدواج وارد وضعیت قرمز مى شود.
اما پاسخ من به این دیدگاه روشن است؛ تنهایى را تاب نمى آوریم، حتى اگر در خواب و بر تخت بیمارستان و در آغوش دلتا باشیم؛ چون انسان موجودى اجتماعى است و عاشق شدن، کسب وکار اوست؛ چون دل دارد و دلدارجوست.
امیدوارم آن زوج آشنا و محترم با ازدواج، به عشق، تحقق رسمى ببخشند.
کاش همه ما به سهم خود و با جدیت، شیوه نامهها را رعایت کنیم و امیدوار باشیم که مسئولان جدید قواى سه گانه که خود را دلسوزتر از پیشینیان معرفى مى کنند، کمى بیشتر هم به واردات دو-سه نوع واکسن موجود در دنیا سرعت ببخشند تا ان شاءا... هفت گونه واکسن کرونایى درحال ساخت ما به بهره بردارى برسد.