گاهی رسانهها از کنار یک خبر چنان ساده و آسان میگذرند که موجب شگفتی و حیرت میشود.
نمونه تازهاش، همین خبر که بهتازگی منتشر شده و از قول مدیر سلامت محیطوکار معاونت بهداشت دانشگاه علومپزشکی مشهد گفته که رعایت شیوهنامههای بهداشتی در شهر مشهد به حدود ۳۵ درصد رسیده است.
«فرابحرانی»، واژهای است که این کارشناس- مسئول برای توصیف حالوروز کرونایی شهر، از آن استفاده کرده است. اما آن عدد دهشتناک ۳۵ درصد، در لابهلای صدها خبر دیگر ناپدید شد و چنان که سزامند بود، در کانون توجه قرار نگرفت.
عدد و رقمی که پیشترها درباره درصد پایبندی شهروندان مشهد و ساکنان استان به شیوهنامههای بهداشتی اعلام شده بود، شاید در بازه ۶۵ تا ۷۵ درصد بود که در همان روزها امیدوارکننده بهنظر میرسید و این خوشبینی را نیز پدید میآورد که افزایش یابد و به درصد بیشتری برسد.
اما چه میشود که در هنگامه موج پنجم که این روزها کشتار میکند و آدمها را مانند برگ خزان بر روی زمین میریزد، ناگهان اعلام میشود که شهروندان بیش از ۳۵ درصد به بایستههای بهداشتی و پیشگیرانه، پایبند نیستند؟
در یک پاسخ شتابزده، برخی میگویند که «مردم خسته شدهاند.»
خسته، اما از چه؟ خسته از این یک وجب پارچه با دو نخ کشی که ماسک مینامندش؟ خسته از ماندن در چهاردیواریِ خانه؟
خسته از دوریها و دوستیها؟
خسته از دست شستنها؟
چهبسا پاسخ، همه اینها باشد. اما بهنظر شما چه باید کرد؟
چاره دیگر هم مگر هست؟
دنیا همین راه پیشگیری را آیا نرفته است و مگر همین را همچنان تجویز نمیکند؟ شاید بگویید که در دنیا همزمان واکسیناسیون نیز در دست انجام است.
بله، سخن درستی است، اما اجرای سریع روند واکسن زدن به مردم در آن کشورها، هرگز سبب توصیه به بیتوجهی یا کمتوجهی درباره پیشگیریهای بهداشتی نشده است.
در این میان، شاید من و شما دچار یک «خودفریبی بزرگ» هم بشویم و آن، توهم پس از واکسن زدن است.
بیشوکم دیدهام دوستانی را که پس از دریافت دو نوبت یا چهبسا همان یک نوبت واکسن، اسیر چنان اعتمادبهنفس کاذبی میشوند که گویی برای ویروس چموش کرونا «هل من مبارز» میطلبند و شاید درپی همین باور نادرست است که با دیگران قاتی میشوند و ماسکنزده، در خیابانها جولان میدهند و به سفرهای بیرون از شهر و استان میروند و هزینه جریمه احتمالی را نیز بهاصطلاح، «دنگیدانگی» قسمت میکنند!
اگر از این خیرهسریهای مرگبار بگذریم، درستترین گزینهای که پیشرو داریم، فقطوفقط، همان پایبندی بیشتر و بیشتر و بیشتر به ماسک زدن، رعایت فاصله فیزیکی توصیهشده، پرهیز از دورهمی و سفر نرفتن و صدالبته مغرور نشدن به واکسیناسیون است.
درست که همه ما خستهایم، اما چاره چیست؟
کیست که نداند این روزها بیش از دو گزینه پیشرو نداریم؛ یکی، پایبندی دقیق به شیوهنامههای بهداشتی و -انشاءا... - زنده ماندن و گزینه دیگر، خدایناکرده و زبانملال، وداع با این دنیا و از خاک سرد گورستان سر درآوردن.
بهگمانم، دندان سر جگر گذاشتن و تحمل همین یک وجب پارچه برچهره و خانه نشینی را ترجیح دادن، همچنان گزینه نهایی خیلی از ما -مردمان- است؛ اگر هنوز هم سر سوزنی تدبیر و عقل «دودوتا چهارتا کردن» برای من و شما برجا مانده باشد.