شر مهندس سارق از  سر خودرو‌های مشهد کم شد موزه ملی ملک پس از جنگ ۱۲ روزه بازگشایی شد (۵ مرداد ۱۴۰۴) معاون تربیت‌بدنی آموزش و پرورش: سرانه فضای ورزشی مدارس باید به یک مترمربع برسد جاده هراز مسدود می‌شود + جزئیات بازنشستگان تأمین اجتماعی و مستمری‌بگیران همچنان در انتظار صدور فیش معوقات حقوق فروردین ۱۴۰۴ تخلفات ثبت شده در QRکدهای نصب شده در مدارس پیگیری شدند خدمات غیرحضوری تأمین اجتماعی به معنای تغییر محل مراجعه از شعبه به کارگزاری نیست مدیران مدارس حق ندارند از ثبت‌نام دانش‌آموزان ضعیف امتناع کنند مرحله دوم وام ضروری بازنشستگان کشوری چه زمانی پرداخت می‌شود؟ طراحی بسته ملی بازیابی روانی کودکان پس از جنگ ۱۲ روزه دستگیری شرور غرب تهران توسط پلیس اطلاعات فروش پلاستیک به نرخ نان | گلایه مردم از قیمت گذاری پلاستیک در نانوایی‌ها مواد فروش تهرانپارس با ۴۵ کیلو تریاک دستگیر شد جزئیات ارائه گذرنامه اربعین ویژه بازنشستگان کشوری استان تهران  سازمان محیط زیست در حال پیگیری تأمین حق تالاب‌های کشور برخورد با ۷ واحد غیرمجاز تفکیک زباله در یکی از شهرستان‌های تهران ۲۱ تاکسیدرمی حیوانات وحشی در تهران کشف و ضبط شدند مدیرعامل شرکت آب‌منطقه‌ای خراسان رضوی: پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد که مهر تا آبان موجودی مخازن سد‌ها را از دست خواهیم داد شمارش معکوس تنفس در مشهد | آلودگی هوای مشهد امروز به اوج رسید (۵ مرداد ۱۴۰۴) معمای قتل هولناک مادر و ۳ کودک خردسال اعترافات تکان‌دهنده زن جوان به قتل شوهر با سم موش شرایط دریافت گذرنامه اربعین برای سربازان و افراد زیر ۱۸ سال اعلام شد مشاهده یک قلاده پلنگ عظیم‌الجثه در کوه سفید دماوند (۵ مرداد ۱۴۰۴) تلف‌شدن یک توله‌خرس قهوه‌ای طی تصادف جاده‌ای | تأکید فرمانده یگان حفاظت محیط زیست بر امنیت جاده‌ها فواید شگفت‌انگیز گلاب در تابستان که شاید ندانید! مهلت ثبت‌نام سرویس مدارس برای سال تحصیلی ۱۴۰۵-۱۴۰۴ تمدید شد حساب سرپرستان خانوار دارای مادر باردار و دارای فرزند چندقلو زیر ۲ سال، شارژ شد قوه قضائیه خبر داد: اعدام دو تروریست وابسته به گروهک منافقین در ایران
سرخط خبرها

این روزها...

  • کد خبر: ۷۸۷۵۴
  • ۰۶ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۲:۲۰
این روزها...
بهروز فرهمند - روزنامه‌نگار

در روز‌های سیاه کرونایی اینکه دست ودلت به نوشتن نمی‌رود، چندان غیرطبیعی نیست و شاید نشانه این است که سایه سنگین همه گیری جهانی، نه تنها بر سر جسم تو آوار شده، بلکه روح و روانت را هم فرسوده و مچاله کرده است. در روز‌هایی که از هر سو خبر ازدست دادن یا بستری شدن عزیز آشنا یا ناآشنا، دیده یا نادیده و رفیق یا غریبه‌ای از دور یا نزدیک می‌رسد و تو می‌مانی و بازماندگان دل شکسته که زبان تسلادادنشان را نداری و واژه‌ها را برای آرامش دادن، ناتوان و کم زور می‌بینی، اینکه چند کلامی بنویسی یا ننویسی چه توفیر دارد!


مگر نه اینکه موج سهمگینی آمده است و نابود می‌کند و همه را با خودش می‌برد؟! حالا چه دردی از درد‌های تو درمان می‌شود، اگر چند خطی بنویسی و سوژه را سبک سنگین کنی و راهکار بدهی و افاضه فضل کنی؟!
همین دیروز بود که یکی از دوستان همکار، پدر نازنینش را درپی ابتلا به کرونا از دست داد. چند روز پیش‌تر نیز خبر درگذشت مادر یکی دیگر از عزیزان همکار رسید. یکی از همکاران خبرنگار که بانوی جوانی است، چند روز است در «آی سی یو» و در بیهوشی به سر می‌برد و همه را دل نگران و غمین کرده است. (شما هم برای تندرستی و رهایی اش از چنگ ویروس کرونا دعا کنید.) القصه که شنیدن خبر‌های ناگوار رفتن یا در بستر بیماری افتادن، شده است کسب وکار تلخ این روز‌های همه ما.
در این هنگامه، از کشور همسایه شرقی نیز خبر‌های آزاردهنده‌ای می‌رسد؛ همسایه می‌گویی، اما «یک روح در دو بدن» را مراد می‌کنی.


از همان روزی که در فرودگاه یا -به قول خودشان- در میدان هوایی کابل هواپیمای پهن پیکر آمریکایی از زمین برخاست و دو جوان عزیز افغانستانی که -به هر علت- آن طیاره را شاید «سفینه نجات» خودشان می‌پنداشتند و از چرخ هایش آویزان شده بودند، ناگهان به پایین پرت شدند، یکی از دهشتناک‌ترین تراژدی‌های بشریت درپیش چشمانت رخ داد و قلبت چنان فشرده شد که در وصف ناید.‌
نمی‌خواهی نمک بر زخم برادران هم زبانت بریزی؛ اما با خودت فکر می‌کنی آویزان شدن از هواپیمای بیگانه و راه نیافتن به درون آن قفس پرنده آهنی و سپس سقوط کردن از آن بالا آیا نمی‌تواند نماد و نشانه‌ای باشد از آخر و عاقبت امیدبستن به اجنبی و نومیدشدن از سرزمین مادری؟


آیا بیانگر چشم بستن بر این تمثیل نیست که «کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من»؟ اما چند روز پس از آن تراژدی انسانی وقتی که تی شرت‌های نقش بسته با تصویر پرتاب شدن دو جوان افغانستانی از هواپیمای نظامی آمریکایی، در ینگه دنیا به بازار آمد و تن پوش آدم‌ها شد، غصه‌ای آمیخته با خشم وجودت را فرا می‌گیرد که چگونه است آنچه برای مردم این منطقه غم بزرگ و داغ سنگین و آب چشم است، برای مردمان آن سوی نیم کره به تفریح و شوخی و ابزار تجارت و دلار تبدیل می‌شود؟...... سپس با خود می‌گویی کاش میانجی دل سوزی پیدا شود (مگر در جهان قدرت، واژه «دلسوز» هم معنا دارد؟!) و میان گروه‌های درگیر در همسایه شرقی واسطه شود و آن سرزمین زیبا و بااستعداد را بسپارد به دست فرزندانش تا وطنشان را خودشان بسازند؛ بدون دست درازی بیگانه.
فغان افغان هنوز در سر جاری است که دوباره ذهنت کشیده می‌شود به سمت وسوی سرزمین و دیار خودت و بلای کرونا و عدد و رقم مرگ که شنیدنش هم بر تن آدمی دلهره می‌اندازد.‌


می‌خواهی از یک سو شهروندان را مخاطب قرار بدهی و درباره اهمیت پایبندی به شیوه نامه‌های بهداشتی در این روز‌ها بگویی و از سوی دیگر با مسئولان سخن بگویی و ازشان بخواهی که در شروع و به پایان رساندن واکسیناسیون شتاب کنند، اما با خودت می‌گویی مگر کم گفته اند و کم نوشته اند و کم شنیده اند؟!
پس سخن کوتاه می‌کنی و دفتر را می‌بندی با این کلام پایانی که هرچه فکر می‌کنی، می‌بینی آنچه هنوز هم تو را سرپا نگه داشته است، همان رگه‌هایی از «امید» است که این جرئت و جسارت را می‌دهد تا در دل آرزو کنی و از خدایت بخواهی که در پایان این تونل تاریک، کاش همچنان نوری بتابد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->