امروزه یکی از بزرگترین چالشهای عاطفی فرزندان در خانواده تنهایی مطلق آنهاست. در مدرسه نیز اضطراب فشارهای درسی، گرفتن نمره خوب و رسیدن به وضع ایدهآل و موردنظر والدین و مدرسه باعث
به وجود آمدن مشکلات روحی و روانی دانشآموز میشود. دانشآموزان مانند دیگر افراد جامعه نیاز دارند مورد تکریم شخصیت، احترامدیدن و احترام گذاشتن، مورد تشویق قرارگرفتن، حفظ عزتنفس، تقویت اعتماد به نفس، دوستداشتن و دوستداشتهشدن و... قرار گیرند. اگر در این گروه سنی به نیازهای روحی و جسمی دانشآموزان اهمیت داده نشود در آینده با مشکلات روحی عمیقی روبهرو خواهند شد. معلمان در مدرسه با گروههای سنیای که بهعنوان گروههای حساس شناخته میشوند سر و کار دارند. شخصیت افراد در سنین دبستان، راهنمایی و دبیرستان پایهریزی میشود که این دسته از گروههای سنی بیشتر اوقات خود را در مدرسه میگذرانند و روشن است که فضای این موقعیتها تأثیرات مهمی بر سلامت افراد در بزرگسالی دارد.
توجه معلم به دانشآموزان حس خوبی را در آنها ایجاد میکند و باعث میشود دانشآموز با تلاش و انگیزه بیشتری در کلاس حاضر شود، اما اگر احساس کند معلم به هیچ وجه متوجه تغییر حالت روحی او نمیشود، دچار سرخوردگی میشود و انگیزهاش را برای درس خواندن و حضور در کلاس از دست میدهد. ضمن اینکه فکر میکند هیچکس به آن اندازه که نگران تغذیه جسم او است، نگران تغذیه روح و روان او نیست. امروزه اگر چه کودکان از نظر تعلیم و تربیت ذهنهای پوینده و هوشمندی دارند، ولی به دلیل شاغلبودن والدینشان محکوم به ساعتها حبسشدن در تنهایی چاردیواری خانه هستند. متأسفانه در محیط آموزشی نیز توجه به نیازهای عاطفی دانشآموزان در اولویت چندم پس از ضرورتهای آموزشی قرار میگیرد. باید توجه داشت درنظر گرفتن مدرسه فقط به عنوان یک محیط آموزشی با مجموعهای از قوانین خشک انضباطی و تربیتی نمیتواند در برانگیختن انگیزه کودکان به سوی علم و دانش مؤثر واقع شود. مدارس همانگونه که در پرورش و شکوفایی استعداد دانش آموزان مهمترین نقش را ایفا میکنند، در برقراری آرامش روانی، نشاط، سلامت روح و جسم آنان یا برعکس افسردگی و گوشهگیری آنها نیز دخیل هستند. معلم باید مانند والدین فرد و یا حتی مهربانتر از آنان باشند. دانشآموزی که متعلق به خانوادهای از همگسیخته است به یک تکیهگاه و پشتوانه مطمئن نیاز دارد. چنین کودکی ممکن است بهدلیل احساس فقدان امنیت یا به کودکی افسرده و منزوی تبدیل شود یا با پرخاشگری و آزار و اذیت اطرافیان بر احساس درونی خویش غلبه کند. در چنین مواردی فقط یک معلم مهربان، دلسوز و فداکار میتواند با جلب اطمینان، مشکل دانشآموز را جویا شده و پیگیری کند. بنا بر این برای تشویق دانشآموزان به فراگیری علم لازم است اخلاق نیکو در کنار قوانین انضباطی مدرسه گنجانده شوداز طرف دیگر برخی معلمان معتقدند که دادن تکالیف سنگین درسی به دانشآموزان باعث میشود که آنها بیشتر وقت خود را صرف نوشتن کنند درنتیجه فرصت کمتری برای بازیگوشی و شیطنت خواهند داشت. درصورتیکه دانشآموزی که بیشتر وقت خود را به نوشتن تکالیف اختصاص میدهد نهتنها از نظر جسمی دچار خستگی میشود بلکه به لحاظ زمانی نیز با کمبود وقت روبهرو میشود و نمیتواند درسهای خود را فراگیرد.
برای برطرفکردن مشکلات عاطفی و درسی دانشآموزان باید میان والدین و معلمان همکاری متقابل وجود داشته باشد و والدین باید وضعیت روحی، اخلاقی و اجتماعی فرزندشان در محیط منزل و دیگر محیطهای غیرآموزشی را برای معلم صادقانه شرح دهند.