رخدادهایی مانند نمایشگاههای کتاب یا سایر رخدادهای فرهنگی، مجموعهای از الگوهای رفتاری و باورهای فاخر در یک جامعه هستند که بسیاری از آنها منجر به سوق دادن مردم به سمت و سوی الگوهایی میشود که از نظر جامعه مطلوب قلمداد میشود. در این راستا حداقل در همه جوامع امروزی جا افتاده است که حرکت به سمت کتابخوانی، افزایش و تقویت آگاهیهای اجتماعی، انسانی و در مجموع آگاهیهای زندگی نقش مفید و مؤثری در بهتر زندگی کردن مردم در ابعاد مختلف فردی، جمعی و ارتباطات اجتماعی دارد. به همین دلیل این حوزهها همواره دغدغه فعالان، صاحبنظران و مسئولان فرهنگی جامعه بوده و آنها همیشه تلاش کردهاند تا مردم را به سمت این فعالیتها و حرکتهای فرهنگی سوق دهند تا به این واسطه بتوانیم جامعه قویتر و بهنجارتری داشته باشیم؛ اما یکی از اقداماتی که در این راستا انجام میشود، برگزاری رویدادهای فرهنگی مانند نمایشگاههای کتاب است. به این رویدادها به دلیل خاصیتهایی مانند گذرا بودن تأکید بیشتری میشود، ضمن اینکه این رخدادها با اجتماع مردمی همراه هستند و به همین دلیل دربردارنده جاذبههای اجتماعی و فرهنگی هستند. این موارد دقیقا مؤلفههایی هستند که فعالان و مسئولان فرهنگی به دنبال ترویج و تبلیغ آن هستند. نمایشگاه کتاب هم جزو بارزترین این موارد است. بسیاری از مردم شاید رغبت و گرایشی به مطالعه کتاب ندارند، اما به دلیل ویژگیهای جانبی و جذابیت در این نمایشگاهها شرکت میکنند. با این تفاصیل این رخدادها ابزار خوبی برای سوق دادن مردم به سمت کتاب و کتابخوانی هستند. جامعه در دوره فرهنگ کتبی به سر میبرد. فرهنگ شفاهی که پیش از این نوع فرهنگ وجود داشت، موجب میشد تا مردم بیشتر با صحبت کردن نیت و رفتارهایشان را منتقل کنند، اما برخلاف این فرهنگ که با رادیو و تلویزیون عجین شده بود، در فرهنگ کتبی شبکههای اجتماعی و رسانههای فضای مجازی پررنگ هستند و به همین دلیل کتاب به معنای واقعی در زندگیها کمرنگ شده است. به بیان دیگر مردم امروز بیشتر به دنبال دریافت بستههای خرد و عینی اطلاعات هستند که بیشتر در فضاهای مجازی و با تصاویر ثابت و متحرک همراه است؛ چرا که همین ویژگیها موجب شده تا جذابیت و فهم این دسته از مطالب آسانتر شود. باید در نظر داشت که در این حوزه ۲ نظریه وجود دارد؛ برخی معتقدند بهطور کلی نمیتوان به هر آنچه شیرازه شده است، عنوان کتاب را اطلاق کرد، بلکه در معنای وسیعتر کتاب رسانهای است که دربردارنده بستهای از اطلاعات است. با استناد به این موضوع، وبلاگ و شبکههای اجتماعی خبری و غیرخبری هم در زمره کتاب و کتابچهها دستهبندی میشوند. در مقابل این دیدگاه، افرادی هم معتقدند که شبکههای اجتماعی و بستههای خرد اطلاعاتی نمیتوانند جای کتاب را بگیرند و فقط کتاب و کتابخوانی است که میتواند تأثیرات خاصی داشته باشد. ویژگی که سایر رسانهها از برآورده کردن آن عاجزند. به نظر میرسد که گزاره دوم خالی از وجه نباشد؛ چرا که کتاب با ویژگیهای شکلی و ماهوی خود بستههای عمیقتری از اطلاعات را به خواننده منتقل میکند. از سوی دیگر کتاب نیازمند این است که خواننده با تمرکز و زمان بیشتر به تأمل بپردازد تا به سطحی از اطلاعات انتزاعی یا وسیعتر دست پیدا کند. در مجموع میتوان اینگونه نتیجهگیری کرد که جنس آگاهی حاصل از کتابخوانی با آگاهی ناشی از اطلاعات شبکههای اجتماعی تفاوت دارد و عمیقتر است. اما با توجه به شرایط موجود، مردم خیلی نگاه مثبتی به کتاب ندارند و بهراحتی میتوان این موضوع را از روی تنزل نرخ شمارگان انتشاراتی و کتابفروشیها دریافت. با این حال مشارکتهای مردمی در زمینه بهبود وضعیت برگزاری رخدادهای فرهنگی نقش مفید و مؤثری دارد.