شیما سیدی | شهرآرانیوز؛ داستان این گزارش از ارسال یک عکس و دو فیلم از روستای پاژ شروع شد؛ عکس از یک سنگ بزرگ دست ساز که در خرابههای پاژ رها شده و فیلم از حفرههایی عمیق که حاصل دستبردهای شبانه به قلعه کهنه پاژ است. روی فیلم یکی از اهالی پاژ صحبت میکند. صدایش غم بار است؛ میگوید: «چندشبه که حفارها به قلعه کهنه میآن؛ این سوراخها همه جدیده.
این سنگ رو هم تازه از دل خاک درآورده ن. چندجاش کنده کاری داره. سنگ، چون سنگین بوده، نتونستن ببرنش، اما کنار گذاشتن تا چند روز دیگه بیان سراغش. تاریخ ما رو چهار تا دزد دارن به یغما میبرن. به جای افتخار به تاریخمون، وقتی میبینیمش فقط اشک میریزیم. الان مردم از بیکاری دنبال گنج هستند و فکر دیگهای توی سر ندارن.»
به محض دریافت عکس و فیلم ها، آنها را برای معاون میراث فرهنگی خراسان رضوی فرستادیم. احسان زهره وندی هم بلافاصله موضوع را ازطریق یگان حفاظت میراث فرهنگی پیگیری کرد. او درباره روند پیگیریها توضیح داد: سرهنگ محمدعلی مدیر، رئیس یگان حفاطت میراث فرهنگی خراسان رضوی، درپی اعلام این خبر، شخصا در محل حادثه حضور یافت. مأموران یگان نیز تمام شب را تا صبح کشیک دادند، اما آن شب از حفاران غیرمجاز خبری نشد. آن طورکه مأموران یگان حفاظت از دهیار روستا پیگیری کردند، به احتمال زیاد حفاران از اهالی روستا هستند و از حضور مأموران میراث باخبر شده اند و آن شب به قلعه کهنه پاژ نرفتند. اگر حفاران محلی باشند، کار حفاظت خیلی سخت میشود، مگر اینکه خود اهالی به مأموران یگان حفاظت میراث خبر دهند تا آنها سر صحنه جرم، حفاران غیرمجاز را دستگیر کنند.
صبح دو روز بعد، برای آگاهی از ماجرا همراه با عکاس روزنامه و محمد صاحبکار راهی قلعه کهنه پاژ شدیم؛ محوطهای که تنها نامش «قلعه» است و در اصل تپهای باستانی است در ۷۰۰ متری روستای «پاژ نو»، که بسیاری از تاریخ دانان و باستان شناسان معتقدند محل تولد و زندگی فردوسی، زیر آن مدفون است.
پیشتر هم به این محدوده تاریخی آمده و از آن نوشته بودیم. حفاری غیرمجاز در قلعه کهنه پاژ حرف جدیدی نیست. سال هاست که حفاران غیرمجاز به جان این تپه باستانی افتاده اند و دارند اندک یادگارهای به جامانده از زمان حیات سراینده کاخ نظم بلند را به یغما میبرند. اما صاحبکار حفاریهایی را نشانمان میدهد که بوی تازگی میدهد.
او ابتدا به سراغ سنگ رهاشده میرود که هنوز همان جاست. سنگی گرد و بزرگ که سوراخی در وسط دارد و چیزی شبیه پاپیون دو سمتش کنده کاری شده است. میگوید: این سنگ ارزشمند است و به تازگی از دل خاک درآمده است، چون تا هفته گذشته اینجا نبود. شما به میراث خبر دادید، اما باز هم کاری نکردند و همین جا رها شده است. مطمئنم اگر هفته آینده بیایید، دیگر این سنگ را نمیبینید. حفاران تا آن زمان سنگ را خواهند برد.
صاحبکار که انگار نقطه به نقطه قلعه کهنه را از بر است، ما را پای چند حفره میبرد. اولی حدود ۱۵ متری عمق دارد. تا پایین حفره چندین جای پا دیده میشود. ظرفی سنگی از جنس هرکاره در انتهای حفره به چشم میخورد، اما دوربینها به خاطر تاریکی زیاد، توان عکاسی از آن را ندارند. صاحبکار دستی به خاک درون حفره میکشد؛ اندکی خیس است. میگوید «ببینید این حفره جدید است.» بعد راه میافتد سمت حفرهای دیگر. در طول مسیر چند نقطه را نشانمان میدهد که اندکی خاکش زیرورو شده است.
میگوید: اینها را با گنج یاب نشانه گذاری کرده اند تا بعد و سر فرصت به سراغش بیایند. خیالشان راحت است که کسی کاری به کارشان ندارد. کافی بود دست کم یک نفر را به جرم حفاری غیرمجاز میگرفتند و در روستا خبرش میپیچید. اما تاکنون حتی یک نفر دستگیر نشده است، یا اگر هم دستگیر شده ظرف یک هفته آزاد شده است.
نظرش را درباره حرف مسئولان میراث فرهنگی میپرسیم؛ اینکه میگویند حفارها از اهالی روستا هستند. میگوید: هیچ بعید نیست که دست کم یکی دو نفر از اهالی روستا راه بلد حفاران باشند و با آنها همکاری کنند، اما خیلیها هم خودشان با تحقیق میآیند. خوب میدانند اینجا چه خبر است.
به حفره دوم رسیده ایم؛ انگار دوقلوست. دو حفره کنار هم که یکی را حدود یک و نیم متر کنده اند و برای کندن دیگری تا ۲۰ متر پایین رفته اند. حفرهها لبه پرتگاه است و کنارش که میایستیم، خاکش زیر پایمان جابه جا میشود. احساس ناامنی میکنیم و از آنها فاصله میگیریم. میگوید: خیال میکنید کندن این حفرههای عمیق کار یکی دو شب است؟ بی شک برای حفر هرکدام از اینها دست کم یک هفته زمان گذاشته اند.
آیا در این مدت میراث فرهنگی خبردار نشده است؟ یک جای سالم در این تپه باستانی نگذاشته اند؛ هرجا را ببینی یک حفره کنده اند. اطراف حفرهها را ببینید؛ پر است از کوزه شکسته. از داخل حفرهها کوزهها را درمی آورند، همین جا میشکنند، هرچه به درد بخورد، برمی دارند و باقی سفالها را رها میکنند.
صاحبکار نیز ازجمله کسانی است که به مرمت خانهای به نام فردوسی در روستای پاژ نو گلایه دارد و میگوید: زادگاه اصلی فردوسی اینجاست. آن وقت میراث فرهنگی آمده خانه اجداد ما را مرمت کرده است و به نام خانه فردوسی به گردشگران معرفی میکند.
در گذشتهای نه چندان دور، قلعه کهنه پاژ، یکی از اصلیترین پاتوقهای بازی بچهها بوده است. صاحبکار به خاطرات دوران کودکی اش برمی گردد و میگوید: مادربزرگم میگفت در زمان کودکی او (اویل ۱۳۰۰)، دور قلعه کهنه پاژ، سیم خاردار کشیده بودند و مسئولان وقت به اهالی روستا گفته بودند کسی حق ندارد از باغهای انگوری بگذرد و وارد این محدوده شود. اما وقتی ما بچه بودیم (اوایل دهه ۶۰) میآمدیم اینجا بازی میکردیم، جمجمه آدمها یا سفالهای افتاده در گوشه وکنار قلعه را جمع میکردیم، میگذاشتیم جلو راه. آن زمان کافی بود کمی خاک را کنار بزنی تا ظرف سفالی پرنقش ونگاری پیدا شود. خانهها هم به این شکل نبود؛ همه سقف داشت، اما در طول این سالها باد و باران و غارتگران، چیزی از قلعه کهنه پاژ باقی نگذاشتند.
او خاطراتی هم از بازدید گردشگران اروپایی دارد. میگوید: چند سال پیش، یک گردشگر اروپایی را در بازدید از قلعه کهنه پاژ همراهی کردم. برای اینکه تحویلش بگیرم، رفتم چند تا از سفالها را برداشتم و به دستش دادم. گفت: اینها را از کجا برداشتی؟ جایی را که برداشته بودم، نشانش دادم. گفت بگذارش همان جا، نه یک متر این طرفتر و نه کمی آن طرف تر؛ زیرا با هر جا به جایی کوچک، تاریخ اینجا را صد سال جلو و عقب میکنید.
محمد علی مدیر، رئیس یگان حفاظت میراث فرهنگی استان، انجام حفاریهای جدید در پاژ را تأیید میکند و میگوید: من به تازگی از پاژ بازدید کرده ام. چند جا حفاریهای جدیدی انجام شده است که شاید مربوط به ۲۰ روز گذشته باشد. بافت روستایی طوری است که افراد، خودشان دخیل هستند. از طرفی محدودههای تاریخی خراسان بسیار بزرگ است و ما نمیتوانیم هرشب به همه محدودهها سرکشی کنیم. نه نیرو به این اندازه داریم و نه بودجه.
او همچنین درباره سنگی که به تازگی از دل خاک بیرون آمده است، توضیح میدهد: سنگ، فاقد کنده کاری خاصی است و ارزش ریالی چندانی ندارد.
سرهنگ مدیر با نگاهی به گذشته تاریخی پاژ میگوید: قلعه پاژ سالهای طولانی است که متروکه شده. اگر در پاژ چیزی میبود، در طول این سالها برده بودند؛ بنابراین بیشتر توهم گنج است که افراد را به این روستا میکشاند، نه الزاما خود گنج. اگر دقت کنید در این منطقه حدود ۳۰ تا ۴۰ سوراخ میبینید. اگر گنج بود، یک بار برمی داشتند و میرفتند و دیگر سراغ اینجا هم نمیآمدند؛ بنابراین با اینکه به تازگی حفاریهایی شده، بعید است به چیزی رسیده باشند. از این گذشته، هیچ گاه پادشاه و حاکم معروفی در پاژ حضور نداشته که بگوییم آنجا اشرافی است و ممکن است گنجی داشته باشد.
مدیر، این توجیه را که «شکسته شدن کوزهها به معنای گنجهایی است که برده شده»، منطقی نمیداند و میگوید: کوزههای شکسته ظرف و ظروف بوده است. اگر حفار، کوزه پُری را پیدا میکرد، آن را برمی داشت و میرفت، اما وقتی کوزه شکسته شده یعنی درون آن خالی بوده است، وگرنه چرا باید کوزه را بشکند و در آن تاریکی شب، مواد داخلش را بیرون بریزد که احتمال گم شدن آن هم باشد! در قلعهکهنه پاژ هیچ گنج ارزشمند مادی نیست و گنج یابان به هیچ چیزی نمیرسند.
او سپس با اشاره به تجربیات خود توضیح میدهد: علاوه بر این، ما به تجربه آموخته ایم اگر چیزی هزار سال داخل کوزه باشد، به محض قرار گرفتن در معرض هوا پودر میشود. در قوچان یک کشاورز در زمین خود یک پیه سوز از جنس مفرغ از داخل خاک درآورده بود، اما به محض قرار گرفتن در معرض هوا پودر شد.
رئیس یگان حفاظت میراث فرهنگی استان این حرف را که «تا کنون کسی درزمینه حفاری در پاژ دستگیر نشده است» رد میکند، اما توضیحی میدهد که فرق چندانی با گفته صاحبکار ندارد. او میگوید: اردیبهشت امسال، چهار نفر را با دستگاه گنج یابشان دستگیر کردیم و تحویل دادگستری دادیم، اما آنها خیلی زود تبرئه شدند. حفاران به مقام قضایی گفته بودند گنج یاب را برای پیدا کردن مواد معدنی خریده بودند.
درباره نتایج مثبت دستگیری حفاران غیرمجاز در بازداشتن دیگران از این عمل مجرمانه که میگوییم، سرهنگ مدیر میگوید: مگر سرقت مسلحانه عواقب سنگین ندارد؛ پس چرا هنوز انجام میشود؟
حرف رئیس یگان حفاظت میراث فرهنگی درست است، اما همیشه تنبیه و تشویق در کنار هم جواب میدهد؛ اینکه همه چیز را به فرهنگ سازی واگذار و مجرمان را به حال خود رها کنیم، بی شک چاره کار نیست، آن هم در حالی که حتی فرهنگ سازی هم در پاژ انجام نمیشود.
مدیر، این گلایه را متوجه رسانهها به ویژه صدا و سیما میداند و میگوید: امروز تلویزیون مدام در زیرنویس هایش چیپس و پفک تبلیغ میکند، اما فرهنگ خیر! به صدا و سیما میگوییم فرهنگ سازی کنید، میگویند قرارداد ببندید پول بدهید! تا زمانی که فرهنگ سازی نشود، عدهای به امید دست یافتن به پول بادآورده در کوه و بیابانها خواهند گشت.
آنچه مشخص است، قانون اشکالی ندارد و به اندازه کافی، ابزار برای برخورد با متجاوزان پیش بینی کرده است، اما متأسفانه این قوانین اکنون به درستی اجرا نمیشود. به گفته سرهنگ مدیر، کاوش به طور کلی در ایران ممنوع است و اگر کسی با هدف دست یافتن به اشیای تاریخی کاوش کند، جرم است. بنا به قانون، کاوش تنها برای کاوشگرانی که برای دستیابی به اطلاعات تاریخی از میراث مجوز بگیرند، قانونی است. اما اگر کسی اتفاقی کالایی پیدا کند، مثل کشاورزی که هنگام شخم زدن زمینش در فریمان، مقدار شایان توجهی سفال پیدا کرد، دراین صورت ۴۰ درصد ارزش تاریخی کالا به او تعلق میگیرد.
مدیر در پایان از همه مردم خراسان برای نگهداری از آثار باستانی درخواست کمک میکند و میگوید: با توجه به اینکه ما نمیتوانیم به تنهایی آن طورکه باید، وضعیت همه آثار تاریخی خراسان را رصد کنیم، از مردم و بومیان برای حفظ آثار تاریخی کمک میخواهیم. مردم هرجا که حفاران غیرمجاز را دیدند، با شماره ۳۲۲۲۲۸۱۰ تماس بگیرند.
تصویر سنگ پیدا شده در توس را برای رجبعلی لباف خانیکی، باستان شناس نامدار خراسانی، میفرستیم تا بیشتر درباره ارزش آن بدانیم. او در پاسخ برایمان مینویسد: این سنگ ظاهرا سنگ روئین آسیاست. ارزش اقتصادی ندارد، ولی از ارزش فرهنگی زیادی برخوردار است و به هر حال نمادی از زندگی و فن آوری است و به دلیل اینکه دارای مبدأ مشخص است، میتواند در موزه توس جایگاه والایی داشته باشد. از منظر باستان شناسی هرشئ و پدیدهای که ما را نسبت به فرهنگ، هنر و نحوه معیشت گذشتگان آشنا کند ارزشمند است، حتی اگر یک قطعه سفال باشد. امیدوارم قدر این گونه اشیاء دانسته شود و کسانی که به منظور حفاظت از میراثهای فرهنگی استخدام شده اند به وظیفه خود عمل کنند.
استاد لباف که سالها پیش چند گمانه زنی در خصوص قلعه کهنه پاژ انجام داده بود، درباره یافتههای پیشین خود میگوید: بررسیها و مطالعه سفالهای پراکنده روی خرابههای پاژ نشان داده که پاژ کهن حداقل از قرن سوم هجری قمری مسکونی بوده است. بقایای معماری و مواد فرهنگی موجود در محل، نشان از معماریهای مستحکم و اساسی دارد و احتمالا ساکنان آن از زندگی نسبتا مرفه و فرهنگ مدارانه برخوردار بوده اند. حفاری همه روستای پاژ کهن پرهزینه و نیازمند اراده ملی است، اما اگر این کار انجام شود، منحصربه فرد خواهد بود.
توضیح سرهنگ مدیر مبنی بر اینکه «حاکمی در پاژ نبوده، بنابراین گنجی آنجا نیست و نیاز به حفاظت شبانه روزی ندارد»، قدری با یافتههای تاریخ شناسان همخوانی ندارد. مهدی سیدی، محقق و تاریخ شناس خراسانی، میگوید: ویرانههای پاژ نشانگر آن است که نه روستا بلکه شهرکی اشرافی بوده است. فردوسی یک دهقان زاده است. بیشتر ساکنان پاژ قدیم را هم دهقانان تشکیل میدهند. دهقان یا دهگان در آن قرون به طبقهای از نجیب زادگان و بزرگان ایران گفته میشد. روستای پاژ کهنه حدود ۶٠٠سال پس از فردوسی، یعنی در اوایل قرن دهم، ویران و متروک شده است.
برخی باستان شناسان و دلسوزان میراث فرهنگی از رسانهها میخواهند درباره مکان دقیق تپههای تاریخی ننویسند تا سارقان با این مکانها آشنا نشوند و به سراغشان نروند. اما آنچه در عمل دیده میشود، نشان میدهد حفاران غیرمجاز همیشه یک قدم از ما و مسئولان میراث فرهنگی جلوترند. آنها در طول سالها بسیاری از مکانهایی را که احتمال میرود اثری تاریخی داشته باشد، مثل موش جوریده اند.
البته که تجربه نشان داده است که ما تا کنون در نگهداری بعد از بیرون آوردن بناهای تاریخی نیز چندان موفق نبوده ایم.
احسان زهره وندی، معاون میراث فرهنگی، در این باره میگوید: حفاری عملیات نگهداری عظیمی را میطلبد که هزینه بردار است. ما قرار نیست دست به حفاری بزنیم که چیزی کشف شود، اما به مرور در معرض باد و باران قرار گیرد و خراب شود! اگر قرار است این اتفاق بیفتد، ترجیح بر این است که آن سایت زیر خاک بماند و حفظ شود.
با این حال مشاهدات نشان میدهد که بناها زیر خاک هم امنیت چندانی ندارند.
در این احوال حضور آدمهایی مثل محمدصاحبکار در یک شهر یا روستا، همچون گنجی برای میراث فرهنگی کشور، ارزشمند است. کم پیدا میشوند آدمهایی که در این زمانه رنج میراث ببرند و برای حفظ تاریخ کشور دلسوزی کنند. اگر در هر روستای تاریخی تنها یکی از این آدمها باشد، میتوان از نظر حفظ میراث تاریخی، مطمئن بود و نفسی آسوده کشید.
سنگی که به تازگی از دل خاک بیرون آورده شده و به احتمال زیاد سنگ رویین آسیاست و از ارزش فرهنگی زیادی برخوردار است.
سال ۹۸ حدود ۱۰۰ میلیون تومان برای بازسازی خانه منسوب به فردوسی در روستای پاژ نو که به گفته بسیاری از محققان چندان قدمت تاریخی چندانی ندارد، هزینه شد، اما اکنون انگار تبدیل به انبار کاه شده است.
لولههای سفالی انتقال آب که در اثر سیل دو سال گذشته خود را نمایان کرده است، نشان میدهد در گذشته، این روستا سیستم آبیاری پیشرفتهای داشته است.