سمیرا شاهیان | شهرآرانیوز - سردار نورعلی شوشتری در مستندی به نام «نورعلی، مسیح بلوچستان» گفته بود «جنگ تحمیلی از کردستان شروع شد. همه علاقهمند بودند شرکت کنند و به اجبار بین بعضی قرعه انداختند. قرعه من درنیامد، اما با هدیهای نوبت اعزام را با دوستی جابه جا کردیم و قرار شد او دور بعد اعزام شود....» به این ترتیب او مرد جنگ شد.
زندگی شهید سرافراز، سردار نورعلی شوشتری، مثل هر فرد دیگری ابعاد گوناگونی دارد، اما فعالیتهای او و نقش اثرگذارش در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بیشتر چهره نظامی این فرد خدوم را عیان میکند. مردم سردار خراسانی را به عنوان پاسداری میشناسند که در دوران جنگ تحمیلی از خراسان تا کردستان رفت. همچنین او را کسی میدانند که در موضوع امنیت سیستان وبلوچستان تلاش کرد و قبل از شهادتش به سرزمین تفتان و هامون، دیار قبایل و زادبوم مرزنشینان رفت. به مناسبت فرارسیدن سالگرد شهادت این فرمانده دلیر، با فرزندش فرج ا... شوشتری گفت و گویی داشتیم که در ادامه میخوانید.
شهیدشوشتری زندگی پیچیده و پرفرازونشیبی داشت؛ از کودکی تا دوره خدمت و شهادت. آدمهای مختلف، آداب و رسوم متفاوت و فرهنگهای گوناگون را شناخت و از طرفی خودش در دل یکی از این فرهنگها زندگی کرد. شهیدشوشتری از کودکی در یک زندگی ایلیاتی، اهمیت نقش ریش سفیدی و طایفه و قبیله برایش روشن شد. ترکیب این اتفاقات از شوشتری انسانی ساخت که در جایی همه دانسته هایش به ظهور و بروز برسد.
ریشههای شهید شوشتری در زمین سیستان و بلوچستان رشد و تعالی پیدا کرد و آنجا توانست همه خدمتش در سپاه پاسداران و ۶۰ سال زندگی را به نمایش بگذارد. سادهترین مهارتی که یک فرد در تعامل با فرهنگها و اقوام ایرانی به دست میآورد، این است که سنتهای محلی اقوام مختلف را محترم بشمارد. شهیدشوشتری یکی از کارهایی که در سیستان وبلوچستان کرد، تلاش برای حل وفصل اختلاف اقوام بلوچ بود.
شهیدشوشتری همیشه حسرت ازدست دادن نیروها و یارانش را داشت. در نهاد او هر خاطرهای به دوره دفاع مقدس گره میخورد. خاطرم هست وقتی جی پی اس به سیستم سازمانی سپاه وارد شده بود و بچهها شیوه کار با آن را ارائه میکردند، شهید بزرگوار اشک میریخت. فردی که آموزش میداد، علت را پرسید.
ایشان خاطرهای تعریف کرد و بعد گفت اگر این امکان را در زمان جنگ داشتیم، فلانی شهید نمیشد یا فلان منطقه را از دست نمیدادیم. در دورهای که هنوز تجهیزات جدی در حوزه ارتباطات وجود نداشت، وقتی امکان گوگل ارث را به شهید بزرگوار نشان میدادم، مدام میگفت اگر ما در زمان جنگ این امکان را داشتیم، جلو خیلی فجایع را میگرفتیم. همیشه دوران دفاع مقدس به عنوان یک اتفاق بزرگ روحی در ذهنش زنده بود.
خاطره دیگری به یاد دارم. دهه اول بعد از جنگ بود. روزی نامه یکی از بچههای سپاه را به خانه آوردم. پدر ناراحت شد و گفت از این به بعد نامه بچههای پاسدار را نگیر. گفتم اینها اصرار میکنند و رویشان نمیشود بیایند پیش شما صحبت کنند. پاسخ داد این پاسداران که به شما نامه میدهند، دست کم یک ساعت در میدان جنگ و جهاد بوده اند. شخصیتی که یک ساعت حضور در جبهه برای آنها ساخته، متعالیتر از آن است که بخواهند گردن کج کنند تا نامه شان را برای من بیاوری. مشکل، امضاکردن نامه نیست.
تلاش نمیکرد از ظرفیت شخصیتی اش سهمی برای ما ایجاد کند. شاید به همین دلیل ما در قالب آقازادگی قرار نگرفتیم. حتما بچههای سپاه میتوانند تأیید کنند که ما هیچ وقت به عنوان فرزند ایشان در محافل کاری شرکت نکردیم. اگر نشستی در استانداری، فرمانداری و جاهای دیگر داشتند، من فقط میرساندمشان و مجاز به شرکت در نشست نبودم. در ماشین میماندم.
روزی پدر برای رفتن به پادگان عجله داشت. هنوز ماشین نرسیده بود. گفت اگر کار نداری، من را برسان. ایشان را رساندم و به روال همیشه در ماشین منتظر ماندم. سرباز جوانی کنار ماشین آمد و خواستهای داشت. گفتم داخل ماشین بنشیند و خواسته اش را بگوید.
بیست ساله بودم و صحبتمان طولانی شد. درنهایت به سرباز گفتم موضوع را انتقال میدهم. او خداحافظی کرد و موقع پیاده شدن از ماشین، به من احترام نظامی گذاشت. در همین لحظه شهید بزرگوار از در اداره خارج شد و سرباز را دید. در مسیر برگشت موضوع را جویا شد و چندبار از من سؤال کرد که چرا سرباز به تو احترام گذاشت؟ مگر چطور برخورد کردی؟ بعد هم گفت در رده بندی نظامی تو جایگاهی نداری که کسی بخواهد احترامت بگذارد.
درباره ساختار این گونه فیلمها متأسفانه معضلی وجود دارد که به برادران سپاه گفته ام. بعضیها تجارت بلدند و راه آن را هم پیدا میکنند؛ یکی با زعفران و دیگری با موضوع شهدا. از این جمله عدهای هستند که علایق سازمانهای انقلابی در زمینه تولیدات فرهنگی را میشناسند. بعد از شهادت سردار شوشتری بعضیها دوست داشتند برنده این اتفاق باشند، اما ما سختگیری کردیم.
همین چند روز پیش نشستی برای سالگرد شهید در سپاه برگزار شد. چون موضوع فیلم را همچنان پیگیری میکنند، در آن نشست خاضعانه از برادران خواستم در حوزه فیلم سازی به متخصص مراجعه کنند. فیلمی بسازند که در آینده ناچار نباشند رایگان پاکت کنند و به دست مردم بدهند. هنرمندانه نمایش دادن زندگی این افراد مهم است.
راهش هم کار حرفهای کردن است. یعنی از احساس خارج شویم. به طورکلی آقای حاتمی کیا فیلمهایی در حوزه دفاع مقدس میسازد که جامعه را به تفکر وامی دارد. در باب کتاب هم درعمل درباره شهیدشوشتری فقط یک کتاب دوجلدی با عنوان «شهیدان همبستگی» داریم که شاید قابلیت بهره برداری برای همه مردم را ندارد. دیگر کتابها خلاصه شده بخشی از همین ۲ جلد کتاب است.
در غیر این صورت زحمت خاصی در باب کتاب کشیده نشده است، اما ما به عنوان خانواده شهیدشوشتری در مؤسسه فرهنگی به نام او در ۲ زمینه جمع آوری خاطرات و حفظ ارتباط با مردم سیستان وبلوچستان تلاش میکنیم. ارتباطی روشمند شکل دادیم تا مردم را به سازمانهای مربوط، سپاه و بقیه مجموعهها ارجاع دهیم. ارتباط با مردم سیستان وبلوچستان و طوایف و بعضی از مولوی هایشان را نیز حفظ کردیم. هر ۲ موضوع برای مؤسسه هزینه بردار است و ما به اندازه جیبمان هزینه میکنیم؛ بنابراین لاک پشتی پیشرفت میکنیم، اما میکوشیم مستمر باشد.
در ادامه بخوانید
درباره سردار نورعلی شوشتری، که ۱۲ سال پیش در یک حمله تروریستی به شهادت رسید
روایتی از حال و هوای روستای «ینگجه»، زادگاه سردار نورعلی شوشتری
نگاهی به ضرورت المانسازی از قهرمانان دفاع مقدس
ناهم خوانی سرمایههای فیلم سازی مشهد با ساخت فیلمهایی درباره سرداران شهید
انتقاد جواد اردکانی از حمایت نشدن در ساخت فیلمهایی درباره قهرمانان دفاع مقدس
یاد و نام شهید شوشتری در نمونههایی از شعر امروز