۷۱۹ وسیله بازی غیراستاندارد در خراسان رضوی پلمب شد مطالبات معوق مراکز دیالیز خراسان رضوی از بیمه‌ها از یک همت عبور کرد پذیرش نهایی بیش از ۴۵۷ هزار داوطلب کنکور ۱۴۰۴ نتایج نهایی کنکور سراسری سال ۱۴۰۴ اعلام شد (۱۹ مهر ۱۴۰۴) + لینک مشاهده نکاتی مهم که باید قبل از اینکه بچه را از پوشک بگیرید بدانید | یک چالش پوشکی هشدار پلیس: مراقب کلاهبرداری با شگرد گرفتن پیش‌پرداخت برای پرداخت «وام فوری» باشید اجرای حکم قصاص ۶ قاتل شهیدان صفری و رفیعی‌نسب (۱۹ مهر ۱۴۰۴) پژمان‌فر: مرکز تحقیقات مراقبت‌های پرستاری و مامایی در دانشگاه علوم پزشکی مشهد تأسیس شد بازدید از آرامگاه حافظ فردا (یکشنبه، ۲۰ مهر ۱۴۰۴) رایگان است تهران درگیر شدیدترین خشکسالی یک قرن اخیر! جزئیات جدید از معافیت فرزندان بازنشستگان از خدمت سربازی اعلام شد شست و شوی دهان، پس از مصرف تمامی اسپری‌های دهانی ضروری است کشف و ضبط ۱۴۴ قلم داروی قاچاق و غیرمجاز خارجی در مشهد (۱۹ مهر ۱۴۰۴) پویش ملی سلامت دهان و دندان برای دانش‌آموزان آغاز شد صدای بازنشستگان باید در تصمیم‌سازی‌های کشور شنیده شود | پرداخت بدهی بیمه ملت و بیمه تکمیلی آغاز شد (۱۹ مهرماه ۱۴۰۴) کشف ۸ تن انواع موادمخدر در خراسان رضوی در نیمه نخست سال ۱۴۰۴ فلسفیدن در باب چرایی بوق! کاهش ۲۰ درصدی تلفات رانندگی در مشهد طی نیمه نخست سال ۱۴۰۴ جان باختن ۲۸ نفر در مکزیک در پی بارش شدید باران صدور هشدار سطح نارنجی هواشناسی خراسان رضوی در پی پیش‌بینی افزایش شدت وزش باد در برخی نقاط استان (۱۹ مهر ۱۴۰۴) دستگیری شکارچیان آهو قبل از شکار در سمنان (۱۹ مهر ۱۴۰۴) ثبت‌نام کارشناسی‌ارشد ناپیوسته دانشگاه پیام‌نور آغاز شد + جزئیات روند نزولی ولادت‌ها در خراسان رضوی ادامه دارد خروج موفقیت‌آمیز جنین مومیایی‌شده پس از ۳۵ سال از بدن مادر ۷۱ساله در مشهد (۱۹ مهر ۱۴۰۴) + فیلم پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (شنبه، ۱۹ مهر ۱۴۰۴) | مشهدی‌ها تا اواسط هفته، نفس عمیق نکشند  اهدای اعضای بانوی مرگ مغزی در مشهد، به ۵ بیمار زندگی دوباره بخشید (۱۹ مهر ۱۴۰۴) وضعیت شیر خشک در بازدید خبرنگار شهرآرا از داروخانه های مشهد | وضعیت عادی شیرخشک‌های معمولی مشارکت ۶۱ درصدی خانم‌ها در آزمون مشاوران خانواده قوه قضائیه | نتایج آزمون در نیمه اول آذر ۱۴۰۴ اعلام می‌شود دفاع سخنگوی کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی از پیش دبستانی اجباری | الگوی «۳-۳-۵-۱» بهتر از «۳-۳-۶»
سرخط خبرها

از پدران و پسران

  • کد خبر: ۸۵۴۶۶
  • ۰۵ آبان ۱۴۰۰ - ۱۳:۵۹
از پدران و پسران
محمدرضا امانی - نویسنده

از آخرین دفعه‌ای که با پسرم به استخر رفتیم، بیش از دو سال می‌گذرد. هنوز کرونا به زمین هجوم نیاورده بود و با درآغوش گرفتن عزیزانمان جهان هنوز جایی تحمل پذیر بود. آن روز با همه تلاش، انواع بازی‌هایی را که امکانش بود در قسمت کم عمق انجام دادیم، اما عمیقا حس کردم که خیلی به پسرم خوش نگذشته است.

پسرم توقع داشت مانند پدر‌های شجاع که پسرهایشان را بر دوش سوار می‌کنند و آرام آرام به قسمت‌های عمیق‌تر استخر قدم می‌گذارند، من هم مانند لاکپشتی میان سال او را بر پشتم بنشانم و به عمیق‌ترین قسمت استخر ببرم.

اما حقیقت این بود که من در طول زندگی هیچ وقت جرئت و جسارت عبور به آن طرف طناب قرمز را نداشته ام؛ همان طنابی که تو را پرتاب می‌کرد به قسمتی که جایگاه پدران قهرمان و شجاع بود.

همه اش تقصیر پدرم بود. اگر آن تابستانی که به شمال کشور سفر کرده بودیم و من یازده ساله بودم، به صرافت آموزش شنا به من نیفتاده بود، حالا این قدر از آب نمی‌هراسیدم. دریا موج‌های آرامی داشت و آبی بی کرانش دل آدم را خالی می‌کرد. من بر دوش‌های پدرم سوار بودم و همین طور موج‌های کوتاه را پشت سر می‌گذاشتیم و جلو می‌رفتیم.

مادرم با مانتویی نارنجی در ساحل روی زیلویی نشسته بود و وقتی سر برگرداندم تا ببینم چقدر از ساحل دور شده ایم، او را قد یک پرتقال دیدم. از ترس مو‌های پدرم را در مشت‌های کوچکم می‌فشردم و خجالت می‌کشیدم بگویم که بس است و دیگر جلوتر نرویم.

همان لحظه بود که جهان تاریک و هولناک زیر آب را تجربه کردم. از اکسیژن خبری نبود و به جای نفس کشیدن، آب تلخ خزر بود که به دهان و بینی ام راه یافته بود. پدرم با روشی بدوی سعی کرد ترسم از آب را بشکند. احتمالا می‌خواست صحت جمله معروف «از هرچه که می‌ترسی، خودت را میانش پرتاب کن» را روی من امتحان کند.

او من را مثل یک گونی سیب زمینی بر آب‌های مواج خزر سپرده بود و حالا که ناپدید شده بودم، انگار که آن سیب زمینی‌ها غلتیده باشند و در جوی آب افتاده باشند، دست می‌کشید تا بخشی از من را در زیر آب پیدا کند.

چند روز پیش وقتی از جلو مجتمع آبی که در مدت کرونا بسته شده بود، می‌گذشتم، افرادی را دیدم که در صف خرید بلیت ایستاده اند. نزدیک‌تر شدم تا از گشایش استخر مطمئن شوم.

همین طور که آن ترس قدیمی داشت ضربان قلبم را تند می‌کرد و زانو هایم داشتند رمق از دست می‌دادند، چشمم به آگهی روی دیوار افتاد: «آموزش شنای خصوصی برای تمام سنین.» با گوشی عکسی از آگهی گرفتم و به سمت خانه راه افتادم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->